تقی آزادارمکی . استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق با تیتر«ویژگیهای ظریف» نوشت:
در سالی که گذشت ایران با مسایل و مشکلات و حوادث و حضور و غیبت بسیاری از افراد و گروههای اجتماعی روبهرو بود. بعضی از اصلیترین مسایل و مشکلات که میتوانست به حوادثی مهم تبدیل شود با تدبیر دولت یازدهم بسامان شد و جامعه به آرامشی جدید دست یافت. اما مهمترین اتفاق، شفافشدن مذاکرات هستهای است. شفافیت این فضا در وحدت نظر مسوولان سطوح کلان ریشه داشت؛ اما نمیتوان از نقش و مدیریت ظریف، وزیر خارجه کشورمان، در پیشبرد آن غافل شد.
به همین دلیل، مرور همهجانبه آنچه پس از حضور ظریف در وزارت خارجه رخ داده، ضروری است. ظریف عضوی از کابینه دولت «اعتدال» است که سعی داشت و دارد تا با بهرهگیری از روشهای کارشناسی سیاستهای تعریفشده، ضمن کاهش بحرانهای منطقهای و جهانی، اهداف دولت و نظام را به پیش ببرد. کارنامه مثبت ظریف، مرهون چندین ویژگی اوست. اول اینکه ظریف، وزیری است که «دولتمردی» را از «میانه راه» کسب نکرده و از زمان انتصاب، از پیششرطها و دانش لازم برای تصدی این مسوولیت برخوردار بوده است. این اولین شرط انتخاب هر فرد برای واگذاری کارهای بزرگ و پیگیری اهداف مهم است.
دوم آنکه، ظریف، تمام مراحل کسب مهارت و تخصص فنی و اداری را از پایینترین سطح (کارشناسی) تا مشاوره و سفیر، در طی زمان طی کرده تا در نهایت بر سکوی وزارت قرار گرفته است. تجربهاندوزی وی در مراحل گوناگون، مهارتهای فنی و تکنیکی ظریف را افزایش داده است و همین پشتوانه در این میدان به مدد او آمد. او بهجای مبنا قراردادن شعار و فرافکنی، بهرهگیری از تکنیکها و شیوههای سیاسی و کارشناسی را اصل قرار داد. گذراندن سلسلهمراتب کاری به او شایستگی تشخیص درست روشها و تکنیکهای کار را داد و شاهد بودیم، تاکنون، بهخوبی وظیفه محوله را انجام داده است.
تخصص و تبحر و آگاهی از محیط پیرامونی، فرصت شناخت دقیق از جهان سیاست و ترفندهای آن را به ظریف داد و او را از دام عکسالعمل به صداهای افراد و گروههای طرفدار و مخالف، رهانید. سومین عنصر که نمیتوان از آن گذر کرد شخصیت سلیم و مهربان، مسلمان و بیادعایش است. او را همه میشناسیم. فردی مسلمان و اهل فرهنگ است. اخلاق او را هم زمانی که سر جنازه دوست قدیمیاش دکتر صدیق در دانشگاه حاضر شد، دیدیم. همه کسانی که با او در انجمن اسلامی آمریکا و کانادا همراه بودند نیز گواه منش پسندیده او هستند؛ منشی که به او چهرهای فرهنگی و اخلاقی و دینی داده است. او تصویر روشنتری از وزیر مسلمان به جامعه جهانی ارایه داده است؛ چهرهای خندان و متوکل به خدا. این تصویری است که او با خندهها و متانتش، در اذهان ایجاد کرده است.
ظریف، بهجای توجه به «ظاهر»، به باطن و اصل ماجرای رابطه ما با غرب - که تفاوت فرهنگ و ادب و اخلاق است- تاکید دارد و به همین دلیل، جهانیان، صدایش را بلندتر و بهتر از بقیه شنیدهاند. چهارمین دلیل با اهمیت کارآمدی ظریف، وفاقی است که پیرامون او و سلامتاش در سطح مسوولان و نزد نخبگان و مردم شکل گرفته است. این وضعیت امکان مناسبی برای وزیر خارجه دولت یازدهم فراهم کرده است تا با حوصله و توان و صلابت بیشتری کار را به پیش ببرد. پشتوانه اعتماد عمومی به ظریف باعث شده او ناچار نشود تا یک گام به جلو بردارد و دوباره چندین گام به عقب نشیند.
پنجمین و مهمترین ویژگی ظریف- که کمتر موردتوجهقرار گرفته- به میدانآوردن «اعتبار» و«آبروی» خویش، برای تامین منافع ملی، مردم و نظام است. البته خداوند هم به او آبرو و اعتبار بیشتری بخشید. این مزیت ظریف، برخلاف رویه برخی مسوولان است که پس از کسب جایگاه و موقعیت، در پی کسب اعتبار و آبرو برمیآیند و حتی گاهی میکوشند تا با کاستن از اعتبار و آبروی دیگران، توشه و سبد داشتههای خود را سنگینتر کنند. بعضی مدیران هم بودهاند که در رویای جایگاه و مقام بالاتر، راهکار «بیتصمیمی» را برگزیدهاند تا مبادا انتقاد و اتهامی متوجه آنان شود.
این گروه - به گمان خویش- احتیاط را لازمه کسب و افزایش اعتبار میدانند و امیدوارند از این مسیر به مقامات والاتری دست یابند اما ظریف، تمامی داشتههای کارشناسی و تخصصی و فرهنگی و نیز اعتبار و آبروی اندوختهاش را در دورهای که بوی بحران میداد، بدون هراس از واکنشها و انتقادهای شتابزده و غیرمنطقی، به میدان آورد و به یاری همکارانش، پشت میز مذاکره هستهای بهگونهای عمل کرد که موفقیت چشمگیری برای ایران رقم خورد و کلاف هستهای، گشوده شود. خداوند به ظریف و امثال او عزت و سربلندی دهد.
ارزش های یک سفر متفاوت
دکتر سید جلال دهقانی در روزنامه ایران به سفر کاترین اشتون اشاره کرد و نوشت:
سفر «کاترین اشتون» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران در حالی صورت گرفته که همزمان ایران و گروه 1+5 در حال برگزاری گفتوگوها برای حل و فصل نهایی موضوع هستهای ایران هستند. اگرچه موضوع پرونده هستهای ایران یکی از محورهای مهم مورد بحث و گفتوگوی نماینده اروپایی با مقامات کشورمان خواهد بود اما این سفر اهمیتی فراتر از مذاکرات هستهای و برنامه اقدام مشترک دارد و بیانگر نکاتی چند است؛
یک آنکه؛ کاترین اشتون پیش از آنکه به عنوان نماینده کشورهای 1+5 شناخته شود، مسئول سیاست خارجی اروپا و به تعبیری وزیر امور خارجه این اتحادیه است. بنابراین سفر چنین شخصیت حقوقی به ایران حائز اهمیت و بیانگر اعتبار، اهمیت و جایگاهی است که جمهوری اسلامی ایران در نظام بینالملل و تعاملات بینالمللی داراست.
دوم آنکه این سفر بیانگر اهمیتی است که کشورهای اروپایی فی نفسه برای ایران قائل هستند و ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای تأثیرگذار و دارای اهمیت استراتژیک میشناسند. بویژه اینکه با روی کارآمدن دولت یازدهم محور سیاست خارجی ایران بر مبنای تعامل سازنده پیش رفت و بازسازی روابط با کشورهای اروپایی در کانون این رویکرد قرار گرفت.
سومین نکته سفر خانم اشتون به ایران، پیرامون نقش ایران در مدیریت بحرانهای منطقهای خاورمیانهای معنا مییابد. با توجه به اهمیت خاورمیانه برای اروپا و نیز قرار گرفتن بحران سوریه در رأس بحرانهای خاورمیانه، نقش این سفر از آن جهت اهمیت مییابد که بیشک در خلال آن رایزنیهایی درباره چگونگی مدیریت این بحران منطقه خاورمیانه در دستور کار مذاکرات اشتون و مقامات ایران قرار گرفته است.
چهارمین وجه اهمیت سفر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران طبیعتاً با موضوع مذاکرات هستهای و توافقنامه اقدام مشترک ارتباط دارد. زیرا این سفر در حد فاصل میان دومین دور مذاکرات کارشناسی و فنی که به تازگی پایان یافته و مذاکرات سطح بالاتری که قرار است 27 اسفند در وین برگزار شود؛ انجام شده است. بنابر این سفر اشتون به ایران و دیدار او با مقامات کشورمان میتواند زمینه ساز خوبی برای رایزنیهای متقابل درباره دستورکار ادامه مذاکرات باشد. در واقع با توجه به دیدارهایی که کاترین اشتون با رئیس جمهوری ایران و دیگر مقامات ایران داشته است مواضع رسمی ایران در سطح عالی به مقامات اروپایی انتقال داده میشود.
از مجموع این مسائل میتوان نتیجه گرفت که این سفر اوج نمایش عزم عالی دو طرف برای استمرار مذاکرات هستهای، حسن نیت آنها برای اجرای برنامه اقدام مشترک و جدیتشان برای دست یافتن به توافق جامع و نهایی است.
وجه دیگر اهمیت این سفر تأثیری است که دیدارهای انجام شده بر اعتمادسازی متقابل خواهد گذاشت. چه اینکه تبادل نظر طرفین در فضایی خارج از مذاکرات رسمی میان ایران و 1+5 صورت گیرد، میتواند روند اعتمادسازی را تسریع بخشد.
فقط روزنامه نگاران بخوانند!
پیمان مقدم در روزنامه قانون نوشت:
باید از مخاطبهای روزنامه عذرخواهی کنیم. حرفهایی که در این مقال رد و بدل می شود ربطی به دغدغههای روزمره آنان ندارد. ذکر مصیبتی شخصی وصنفی است؛ ذکر مصیبتی که زیاد سر دادهایم. بیشتر ذکر مصیبتهای صنفی وحرفهای هم فقط بین خودمان دست به دست میشود. اساسا چرا باید برای مخاطب جذاب باشد که انجمن صنفی روزنامهنگاران 4 سال است درش تخته شده یا مثلا حکایت کانون وکلا چنین است و چنان است. سالهاست که دوستانمان 2 صفحه و 4 صفحه و پروندههای مطول در باب مناسبات حاکم بر انجمنها و کانونها مینویسند و مادرها شب عید با یاری آن شیشه پاک می کنند. همین است دیگر! درجامعهای زندگی میکنیم که دغدغههای مشترک زیاد نداریم. همدلی و همدردی را هم گاهی بروز میدهیم.
فقط وقتی که کارد به استخوان مصیبت برسد، برای هم وطنی افسوس میخوریم. روزنامهنگار هستیم و خانهای نداریم. فیالواقع خانه به دوشیم. هر زمان مدیرمسئولی میتواند اراده کند و عذرمان را بخواهد. خیلی کم میشود که دست به شکایت بلند کنیم وسراغ اداره کار و بیمه را بگیریم. روزنامهنگارهستیم وخانه به دوشیم. روزنامههای ما در توفانهای سیاسی ویران میشوند. ما را هم تندباد با خود میبرد. تا دوباره گرد وغبار فرو نشیند و مُسکن موقت دیگری مهیا شود. سیستم سربازخانه بر امورات ما مسلط است. تنبیه برای همه و تشویقی هم درکارنیست. به خاطر اولین خطا، در روزنامه را میبندند و به حال خود رهایمان میکنند.
روزنامهنگار هستیم و پناهگاهی نداریم. خانه ما را پلمب کردهاند. ما را همیشه با وعدههای تو خالی سنگ قلاب میکنند. بیمه خبرنگاران، مسکن خبرنگاران، وام خبرنگاران، بازنشستگی خبرنگاران، مدیرانی که دست بزبز قندی را نشان میدهند و یک ماه نشده گرگ ناقلا میشوند. حقالزحمه را قورت میدهند و اخلاق را زیر پا میگذارند و در خروج را نشان میدهند. انجمن صنفی روزنامهنگاران با تمام اشکالهایش، خانه ما بود. سقف و سرپناهی که هر چه نداشت دلخوشی و دغدغه داشت. گرچه درتب تند سیاست درسالهای اصلاحات ما هم خوش داشتیم که انجمن هر چه پیشروتر درخط مقدم نبرد قرار گیرد.فراموشمان شده بود درقوارهای که پسوند «صنفی» برای خانه ما دوخته، تاب و توان کشمکشهای این چنینی را نخواهد داشت. آن سالها روزگاری بودکه خوب و بد گذشت.
همکاران شاید ازاین گزاره گلهمند شوند اما حقیقت همان است که بود. ترکیب انجمن صنفی روزنامهنگاران چندان که باید سرشته ازقلم وروزنامه نبود. چندان که بایدهماهنگ وهمدل نبود. چندان که بایدکارآمد نبود. به صرف این که عزیز سیاستمداری هفتهای یک بار سر مقاله ای بنویسد وبعد عضو و مدیرانجمن باشد، جور در نمی آمدکه نیامد. که هدیه خاتمی را آنقدر دست به دست کردند تا احمدینژاد رویش دست بگذارد و به نام خود اهدایش کند.
تا شرمساریاش برای ماو انجمن ما بماند. تعاونی مسکنی داشتیم که نداشتیم در واقع. زمان آمد و رفت وهیچ وقت مدیرمسئولی حق خبرنگاری رابا وساطت انجمن بازپس نفرستاد. انجمن اما با این وجود خانه ما بود. کاش مجال بدهند درش را بازکنیم و غبار ازاتاق هایش برداریم. کاش بشود در و دیوارش را رنگ تازهای بزنیم و صندلیهایش رامرتب بچینیم. کاش اجازه دهند دورهم جمع شویم وبرای صنف خود تصمیم بگیریم. کاش مجالی بدهند تا دغدغههای سیاسیمان راپشت در بگذاریم و برای کموکاستهای صنفیمان جهدی خرج کنیم. کاش مجالی فراهم شود تا نمایندههای خودمان را انتخاب کنیم وتمام وعدههای سرخرمن دولت و وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی را از صاحبش طلب کنیم و کاش بگذارند به یاد احمدبورقانی مراسم بگیریم.
با قیمت خودرو چه کنیم؟
عزتالله یوسفیانملا، نماینده مجلس در روزنامه تهران امروز نوشت:
مدتهاست بحث قیمتگذاری خودرو در کشور در جریان است. متاسفانه در این مدت هم شاهد زیادهخواهی خودروسازها هستیم. نرخگذاری برای کالایی مانند خودرو که در انحصار دولت است دارای ضوابط مشخص است. دولت و نهادهای ناظر باید فعالانه در این خصوص نظارت داشته باشند. اینکه وزیر صنعت و معدن اعلام کند از افزایش قیمت خودرو بیخبر بود است اصلا پذیرفتنی نیست. مجلس قطعا در این زمینه وارد عمل خواهد شد و وزیر را برای پاسخگویی به مجلس فرا خواهد خواند. متاسفانه در این روزها شاهد هستیم که خودروسازها با استناد به زیاندهیشان در سالهای اخیر میخواهند مجوز افزایش قیمت بگیرند.
اینکه خودروسازها زیان دادهاند که فشارش نباید روی دوش مردم قرار بگیرد. سوال این است که آیا صنعت خودرو کشور به اندازه کافی بهرهوری داشته و هزینهها را مدیریت کرده است؟ پاسخ منفی است. نگارنده عضو کمیته مبارزه با مفاسد اقتصادی هستم و بهطور مستند اعلام میکنم در حال حاضر بزرگترین بدهکاران به شبکه بانکی کشور خودروسازها هستند. یک خودروسازی 10 هزار میلیارد تومان معوقه بانکی دارد. این چه پیغامی به ما میدهد. غیر از اینکه مدیریت کارآمد نبوده و صنعت خودرو یک استراتژی مشخص برای تولید و کنترل هزینهها نداشته است.
آنها مدام بر طبل افزایش قیمت میکوبند این پذیرفتنی نیست باید استناد کنند که چرا ضررده شدهاند و چرا تنها راه عبور از این ضرر را در افزایش قیمت و فشار بر مصرفکنندگان میدانند. به هر حال انتظار بحق نمایندگان و مردم از وزارت صنعت و معدن و تجارت این است که نظارت کامل و جدی بر این صنعت داشته باشد و اجازه افزایش بیحساب و کتاب قیمت را ندهد. خودرو هم مانند هر صنعت دیگری باید کالایی که تولید میکند یک سود معقول داشته باشد. آنها نمیتوانند هر چقدر خواستند به قیمتها اضافه کنند و این کار را با حربه ضررده بودن توجیه کنند.
در این میان نقش وزارتخانه مربوطه پررنگتر میشود. همانطور که گفته شد اظهار بیاطلاعی شخص وزیر از افزایش قیمت خودرو پذیرفتنی نیست. ما نهادهای نطارتی داریم که میتوانیم برای کنترل قیمتها از آنها کمک بگیریم. همچنین از توان کارشناسی شورای رقابت هم برای تعیین قیمت خودرو میتوان به خوبی بهره برد. این شورا میتواند با اصلاح فرمولها به یک جمعبندی درست و منطقی برسد.
البته توصیه میشود رویکرد این شورا کنترل قیمت باشد و نه اجازه دادن به افزایش قیمت. چرا که در ماههای اخیر قیمتها از جمله قیمت ارز و کالاهای وارداتی روبه ثبات و حتی کاهش رفته از طرف دیگر برخی محدودیتهای بینالمللی از صنعت خودرو برداشته شده است پس باید از این موقعیت برای کاهش قیمت و افزایش کیفیت استفاده کرد تا مصرف کنندگان هم کامشان بیش از این تلخ نشود. راهحلی که به نظر میرسد وارد کردن خودروسازان به رقابت با همتایان خارجی است تا حرکت کندی که در صنعت داخلی خودرو دیده میشود، بهتدریج رفع شود. البته برای رسیدن به این منظور لازم نیست که به یکباره شرایط رقابت را برابر کنیم و مثلا تعرفه واردات را صفر کنیم. بلکه طی زمانبندی میتوان چنین هدفی را پی گرفت تا هم صنعت خودرو از رخوت خارج شده و هم حقوق مصرفکنندگان رعایت گردد.
پیامهای یک سفر
علی بیگدلی در روزنامه اعتماد نوشت:
کاترین اشتون جدای از اینکه مدیریت سیاست خارجی اتحادیه اروپا را بر عهده دارد، شخصیت مورد پذیرش جامعه غربی است. شخصی است با سابقه کار بسیار درخشان و تحصیلاتی در همین زمینه. فردی باهوش و زیرک که طی هشت سال گذشته ثابت کرد با کارش آشنایی کامل دارد و توانسته اعتماد نه تنها نهادهای دولتی بلکه محافلی در اتحادیه اروپا را نیز به خود جلب کند. آمدن خانم اشتون به اتفاق هیات همراه به ایران پیامهای مختلفی را به همراه خواهد داشت.
پیام اول؛ آمدن اشتون به ایران نشان داده موافقتنامه ژنو در مسیر اصلیاش قرار گرفته است و قابلیت بازگشت به گذشته را ندارد و براساس گزارشی که اخیرا توسط آژانس بینالمللی انرژی هستهیی مطرح شده حکایت از همراهی کامل ایران با آژانس در بر طرف کردن نقطههای مبهم دارد. پیام دوم؛ شاید تا حدودی محافل صهیونیستی در اسراییل و حتی لابیهای اسراییلی ایالات متحده را با ناخشنودی مواجه کند ولی با وجود این نارضایتیها این سفر صورت گرفته است. پیام سوم؛ نهتنها آمدن اشتون بلکه دلایل و نشانههای دیگری غیر از این سفر وجود دارد که و حاکی از این است که اتحادیه اروپا در حال فاصله گرفتن از سیاستهای منطقهیی جهانی امریکاست.
یعنی مانند گذشته سرنوشت و آینده خود را با تصمیمات امریکا پیوند نمیزند. نزدیکترین نشانه آن نیز این است که در مساله اوکراین، اتحادیه اروپا خیلی به دنبال اهداف امریکا نبوده است. پیام چهارم؛ ضمن اینکه ایشان تایید میکنند که محتویات و مندرجات موافقتنامه یک امر جداگانهیی است و بر مسائل دیگر همچون حقوق بشر که مورد تقاضای محافل اروپایی است بیشتر اصرار دارند. ایشان در یک مصاحبهیی هم گفته بودند که هدفم از این سفر آشتی دادن ایران با جامعه جهانی است . پیام پنجم؛ با آمدن چنین شخصیتی به ایران یخهایی که در ظرف چند سال گذشته بین روابط ایران و اتحادیه اروپا که از گذشتههای دور طرف سنتی تجاری ایران بودهاند، ایجاد شده بود، ذوب شود و پیامی برای محافل مالی و اقتصادی اروپا باشد تا خود را برای آمدن به ایران آماده کنند. بازگشایی سفارتخانه ایران در لندن و انگلیس در تهران پیام زیادی برای جامعه بینالمللی داشت. ضمن اینکه رابطه متزلزل ما با انگلیس مرمت شد، حکایت از این دارد که اتحادیه اروپا نسبت به ایران اعتماد لازم را به دست میآورد.
اگر در آینده خانم اشتون برنده جایزه صلح نوبل هم بشوند، باید گفت این جایزه حق ایشان است، چون بسیار در کار خود موفق بودهاند. آمدن این مقام به ایران یک اقدام بسیار مهمی است و همانطور که ایشان در مصاحبهاش گفتهاند که قصد دارند ایران را با جامعه جهانی آشتی دهند، امیدواریم با سفر چنین شخصیتی از اتحادیه اروپا این اتفاق صورت بگیرد و بعد از انجام این سفر به این نتایج برسیم. قطعا انجام این سفر موفقیت بسیار بزرگی برای آقای ظریف، وزیر امور خارجه بوده که توانسته ترتیبات سفر چنین مقامی را به ایران فراهم کند. امیدواریم که مقامات و محافل دیپلماتیک کشور ما از این سفر بتوانند نهایت استفاده را کرده و با این تصویر که جامعه ما قابلیت برگشت به گذشته را ندارد قدمهای بلندی برای آشتی با دنیا بردارند.