حضور بازیگرانی مانند مریل استریپ، جولیا رابرتز، بندیکت کامبرباچ، ایوان مک گرگور، جولیت لوئیس و سم شپارد در یک فیلم اینقدر جذابیت ایجاد میکند که شما به عنوان یک علاقمند به سینما مجاب شوید تا فیلم را ببینید. به هرحال دو بازیگر نقش اول و دوم این فیلم یعنی مریل استریپ و جولیا رابرتز برای ایفای نقش در این فیلم نامزد اسکار 2014 شده بودند.
- اسکار در جاده هشتاد و ششم/ لوپیتا تیانگو و اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن / کیت بلانشت و کسب اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن
با این همه تریسی لنس در مقام فیلمنامه نویس اگرچه نتوانسته یک کمدی درام سیاه قدرتمند بنویسد اما جان ولز نیز به عنوان کارگردان همه چیز را به بازیگرانش سپرده و هیچ خلاقیتی از او نمیبینیم.
شاید چون هیچ خط داستانی مشخصی در قصه نمیبینیم این روند قابل گذشت باشد، اما اگر فیلم را دیده باشید شاید بپذیرید که همه چیز به قدرت خلاقه بازیگران سپرده شده تا چه پیش آید!
داستان اگوست: شهرستان اوزیج در بارهی جمع شدن خانوادهای به نام وستون به دور هم هست. آن هم به خاطر یک اتفاق خاص: خودکشی پدر قدرتمند خانواده یعنی بورلی وستون! جایی که سه دختر او برای مراسم خاکسپاری به خانه پدری میآیند و داستانکهای خاص در باره هویت و شخصیتشان جنجال آفرین میشود.
دختر بزرگ خانواده باربارا (جولیا رابرتز) و همسرش بیل (ایوان مک گرگور) به همراه دختر نوجوانشان جین (ابیگل برسلین) زودتر از راه میرسند و البته سریعا متوجه میشویم اینها سمبل یک خانواده خوشحال نیستند. دختر دوم ایوی (جولیان نیکلسون) و پسرعمویش چارلی (با بازی هنرپیشه مستعد انگلیسی بندیکت کامبرباچ) نیامده جو خانواده را بهم میزنند.
به نوبت هرکس به خانهی بورلی وستون پا میگذارد فضای خانه متشنجتر میشود. اما به نظر میرسد باعث و بانی همه این شر و شورها فقط مادر قدرتمند خانواده یعنی ویولت وستون (بابازی دلچسب مریل استریپ) است.
فیلم "آگوست: شهرستان اوزیج" به مانند یک نمایشنامه در خدمت بازیگران است. هر بازیگری حرفش را میزند و کارش را میکند و از در خارج میشود تا نوبت به بعدی برسد.
با این همه آشنایی با این خانوادهی درب و داغان خالی از لطف هم نیست. در واقع فیلم نمونهای کامل از موفقیت یک کار گروهی است. و اگر آکادمی اسکار برای کار گروهی بازیگران نیز ؛ اسکار تقدیم میکرد، حتما این فیلم به همراه مجموعه بازیگران کمدی دارم دغل بازی آمریکایی به مجسمهی طلایی می رسیدند.
و در پایان اینکه اگرچه تریسی لنس فیلمنامهاش را به صورت کمدی درام با رگههای طنز سیاه نوشته و اساس داستانکها بر حمله و ضدحملهی افراد خانواده به سوی هم شکل میگیرد با این همه حد و مرزی نیز در این راستا به سبب قدرت مدیریت نقش ویولت شاهد هستیم تا فیلم از کمدی درام سیاه به ورطهی دیگری پرتاب نشود.