آدم‌های زیادی در دنیای فوتبال هستند که فوتبال را نفس می‌کشند و زندگی می‌کنند اما از تمام اینها، اگر تنها یک نفر باشد که اشتیاقش برای فوتبال، تمام افراد دیگر شاغل در این ورزش را با فاصله جامی‌گذارد، کسی نیست جز یورگن کلوپ؛ سرمربی تیم بوروسیادورتموند. سرمربی ۴۷ساله در سال ۲۰۰۸به بوروسیا دورتموند ملحق شد.

فوتبال

سرمربی 47ساله در سال 2008به بوروسیا دورتموند ملحق شد. او این تیم را 2 بار قهرمان لیگ فوتبال آلمان (بوندس‌لیگا) و یک‌بار قهرمان جام حذفی کرده و یک‌بار هم به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسانده است. بی‌دلیل نیست که هواداران آتشین دورتموند دیوانه‌وار این مرد را می‌ستایند.

او هر چند در فینال لیگ قهرمانان مغلوب بایرن مونیخ شد اما دورتموند را به جاهایی رسانده است که در سال‌های اخیر، حتی فکر کردن به آن هم برای بسیاری از هوادارانش سخت و محال بوده است. کلوپ پیش از اینکه به دورتموند هم بیاید کارنامه درخشانی در تیم ماینتس داشت و توانست در سال2004، آنها را از دسته دوم به بوندس‌لیگا برساند.

احترام و علاقه‌ای که هواداران و بازیکنان به کلوپ دارند البته تنها به‌خاطر جام‌هایی که او برایشان کسب کرده نیست. علاقه هواداران به کلوپ، همان معنایی را دارد که توپ برای فوتبال دارد. فقط این جمله ستایش‌آمیز از پائولو فونسکا، سرمربی پورتو راکه سال گذشته گفته بود بخوانید تا بدانید کلوپ در دنیای فوتبال چه جایگاهی دارد:

«در حال حاضر، فوتبال آلمان یورگن کلوپ را دارد، کسی که اشتیاقش برای فوتبال برای همه ما الهام‌بخش است». کلوپ در گفت‌وگو با فیفا از فلسفه مربیگری‌اش، زندگی حرفه‌ای‌اش و آینده‌اش صحبت کرده است.

  • شما به همراه الکس فرگوسن و یوپ هاینکس در لیست نهایی نامزد‌های کسب عنوان بهترین مربی سال بودید. درباره 2 رقیبی که در این لیست داشتید چه فکر می‌کنید؟

هر دوی آنها انسان‌های بزرگی هستند و من ستایش‌شان می‌کنم. من گاهی اینطور فکر می‌کنم که الکس فرگوسن از زمانی که من زنده بوده‌ام سرمربی منچستریونایتدبوده است. من یوپ‌هاینکس را هم در سال‌های اخیر شناخته‌ام و صادقانه باید بگویم از اینکه او جایزه را برد بسیار خوشحالم. از نظر من حتی می‌شد 2 جام به او داد. من از این اتفاق کاملا خوشحالم.

  • فکر می‌کنید می‌توانید از این دو نفر چیزهایی یاد بگیرید؟

مربیان جوان زیادی هستند که فکر می‌کنند می‌توانند با نگاه کردن یادبگیرند که این شامل نگاه کردن بازی‌های تیم من هم می‌شود. من همیشه توصیه می‌کنم که مربیان جوان تا آنجا که می‌توانند کم کپی کنند. در نهایت اینکه چطور با بازیکنان رفتار کنید و مسائل را حل کنید خیلی مهم است که همه این مسائل هم به‌خود آدم برمی‌گردد. من هرگز به کسی نخواهم گفت که چه کار باید بکند یا چه کار نباید بکند. من البته دوست دارم مدام به‌عنوان یک مربی رشد کنم اما نه فقط با نگاه کردن به کارهایی که دیگران می‌کنند.

  • خودتان را به‌عنوان یک مربی چطور توصیف می‌کنید؟

(می‌خندد) من در واقع در انجام کارهای گروهی یک نابغه هستم. من در یک جلسه تمرینی در یک روز، تصمیمات زیادی می‌گیرم اما خوشبختانه یک تیم خوب دور خودم جمع کرده‌ام و مجبور نیستم که همه تصمیمات را خودم بگیرم. چشم بسیاری از متخصصان، خیلی بیشتر از دو چشم من چیزهای متفاوت را می‌بینند. من اصلا به این فکر نمی‌کنم که مردم درباره‌ام اینطور فکر کنند که من یک قهرمانم.

دوست دارم با بازیکنانم مثل همکارانم رفتار کنم. وقتی که تیم این ایده را قبول داشته باشد، کارها راحت‌تر جلو می‌رود. با این حال اگر یکی از بازیکنان اینطور فکر کند که خب حالا که اینطور است این حق را دارد که ترکیب بچیند یا روش‌های تمرینی خودش را پیاده کند، قطعا مرتکب اشتباه‌هایی بنیادی شده است. کارها آنطور پیش می‌رود که من می‌گویم. اما بیرون از زمین تمرین، شما می‌توانید با من همانطور رفتار کنید که با هر کس دیگری رفتار می‌کنید. من دوست ندارم نسبت به آدم‌های دیگر دست‌نیافتنی باشم؛ به‌خصوص نسبت به بازیکنانم.

  • بهترین دوران مربیگری شما چه زمانی بوده است؟

احساسی‌ترین زمان به فینال جام حذفی سال 2012برابر بایرن مربوط می‌شود. من اصلا به تعداد گل‌های برد تیم اهمیت نمی‌دادم. این بازی به این خاطر برایم مهم بود که همه‌‌چیز از قبل برای آن مهیا شده بود. ما همه کارها را به‌صورتی انجام می‌دادیم که گویی حضور ما در فینال قطعی است و بعد هم به فینالی رسیدیم که در آن با بایرن بازی می‌کردیم. فینال لیگ قهرمانان هم تجربه شگفت‌انگیزی بود. ما ثابت کردیم که توانایی رقابت با بایرن را داریم و در اندازه‌های این تیم هستیم. واقعا الان نمی‌توانم به این فکر کنم که اگر بازی به نفع ما پایان می‌یافت چه احساسی می‌توانستم داشته باشم البته باید به این موضوع هم اشاره کنم که صعود با ماینتس در سال 2004هم یک تجربه بزرگ و خوب بود. من اینقدر خوش‌شانس بوده‌ام که به‌عنوان یک مربی، لحظات بزرگی را تجربه کرده باشم.

  • وقتی که برای نخستین بار به‌عنوان مربی به لیگ قهرمانان می‌رسید، حتما علاقه‌تان برای اینکه دوباره آنجا باشید بیشتر می‌شود.

بعضی باشگاه‌ها هر سال تحت فشار هستند که به فینال لیگ قهرمانان برسند اما در باشگاه‌های دیگر همه‌‌چیز باید با هم جلو برود که تیم به آنجا برسد. ما جایی بین این دو هستیم. اولویت من در سال 2014 این است که تیم‌ام نیمه دوم فصل را در اوج آمادگی فیزیکی به پایان برساند. ما این فصل به‌خاطر مشکلات فیزیکی سختی‌های زیادی داشته‌ایم و خب، زحمت این را هم که درباره قهرمانی در لیگ صحبت کنیم نداشته‌ایم (اشاره به یکه‌تازی بایرن‌مونیخ در لیگ). بایرن‌مونیخ در حال حاضر بهترین تیم جهان است و متأسفانه در همین تورنمنت بازی می‌کند، بنابراین ما همیشه باید آنها را مدنظر بگیریم. ما در لیگ هیچ شانسی نداریم.

  • اما چرا باید قبل از اینکه حذف بشویم شانس‌هایمان را در دیگر رقابت‌هایی که در آنها هستیم (جام حذفی و لیگ قهرمانان) تمام‌شده بدانیم؟

ما وقتی که همه بازیکنان سالم باشند خیلی قوی هستیم و حتی وقتی که همه بازیکنانمان را هم در اختیار نداریم به اندازه کافی شوق و انگیزه داریم که برنده باشیم. این را ثابت کرده‌ایم و به همین‌خاطر است که در یک وضعیت نسبتا خوب هستیم. می‌خواهیم نهایت استفاده را از باقیمانده فصل ببریم.

  • اگر می‌توانستید یکی از بازیکنانی را که در مراسم جایزه توپ طلای فیفا بودند بردارید و به تیمتان اضافه کنید، چه‌کسی را انتخاب می‌کردید؟

لیونل مسی. عاشق بازی او هستم. من شیوه بازی کردن فرانک ریبری را دوست دارم و همینطور کریستیانو رونالدو را هم دوست دارم اما وقتی که مسی را نگاه می‌کنم، به این فکر می‌کنم که کارهایی که انجام می‌دهد جادویی هستند. و همینطور هم که زمان جلوتر می‌رود، او بهتر می‌شود.

  • چرا یورگن کلوپ اینقدر قاطعانه مرد مناسب بوروسیا دورتموند است؟

در واقع من فکر می‌کنم عامل مؤثر این است؛ چرا باشگاه اینقدر مناسب من است؟ چرا من اینقدر دوست دارم که آنجا کار کنم؟ دلیل آن واقعا احساسی است. اینکه ما چطور با هم تعامل و کار می‌کنیم به‌صورت آشکاری برای کسانی که آنجا هستند مهم است و من واقعا این را دوست دارم. در دورتموند هیچ‌چیزی مهم‌تر از فوتبال وجود ندارد. مونیخ آنقدر شهر خوبی است که نمی‌شود آن را به فوتبال محدود کرد. آدم وقتی به مونیخ می‌رود مثل این است که به یک تعطیلات نصف و نیمه رفته است.

هامبورگ ساحل دارد، کلن کارناوال (فستیوال سالانه خیابانی) دارد و دورتموند فوتبال را دارد، فقط همین را. من فکر می‌کنم این خیلی خوب است و همه اینها با هم جور در می‌آیند به همین‌خاطر است که من مدت زیادی است اینجا کار می‌کنم.

  • جام‌جهانی 2014 را کجا تماشا خواهید کرد؟

هنوز نمی‌دانم اما قطعا در برزیل نخواهم بود. می‌توانم بازی‌ها را از تلویزیون نگاه کنم و البته اگر یک بازیکن واقعا خوب در جام باشد حتما کسی به من درباره او خواهد گفت. حتما قرار نیست که شخصا آنجا باشم. برای من بهتر است که به جام‌جهانی زیر 21سال یا یورو بروم. قیافه من این روزها خیلی معروف است و من به سختی می‌توانم راحت به رویداد فوتبالی بروم و مسابقه تماشا کنم. اگر واقعا ممکن بود بدون شناخته شدن به جایی بروم، خیلی راحت به جاهای مختلف می‌رفتم.

  • فکر می‌کنید چه تیم‌هایی می‌توانند قهرمان جام‌جهانی بشوند؟

آلمان و برزیل. ما به سختی می‌توانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که بازی‌ها در برزیل برگزار می‌شود. آنها در جام کنفدراسیون‌ها واقعا عالی بودند.

  • آیا می‌توانید تصور کنید که روزی سرمربی یک تیم ملی باشید؟

هنوز نه، اما مسلما مربیگری یک تیم ملی قطعا یک پست بسیار جذاب است. من از اینکه در آلمان زندگی می‌کنم واقعا خوشحالم. فکر می‌کنم آلمان کشور جالبی است و مردمش خیلی خوب هستند. اگر یک روز مردم این اشتیاق را داشته باشند که من تیم ملی را بگیرم، قطعا به آن فکر خواهم کرد؛ هرچند خیلی چیزها باید در کنار هم قرار بگیرند که این اتفاق روی بدهد. اما بدون شوخی ما سرمربی خوبی در تیم ملی داریم و من هم کار سختی با بورسیا دورتموند دارم. همه‌‌چیز همینطور که هست خوب است.

کد خبر 253633
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فوتبال ايران

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز