افرادی که مشکل خاصی مانند بیماری، شکست، از دست دادن عزیزان یا... را تجربه کردهاند، دریافتهاند بهترین راهکار در دوران سخت زندگی، سپری کردن روز به روز یا لحظه به لحظه آن است. آنها دریافتهاند که زندگی از لحظات درست شده است نه ماهها و سالها . وقتی به بهترین خاطرات خود فکر میکنید درمییابید که آنها را به صورت لحظات ( و نه دورههای ویژه) به خاطر میآورید؛ به صورت تجربیات، نه رویدادهایی با ابتدا و انتها.
هر روز مطالب گوناگونی درباره عواملی که سلامت ما را به خطر میاندازند مطالعه میکنیم اما کمتر درباره عوامل تقویتکننده و شادی بخش چیزی را باور میکنیم . اطراف بسیاری از ما را ترسهای بیهوده و انواع نگرانیها احاطه کرده و همین موضوع سلامت ما را به خطر انداخته است. تحقیقات نشان میدهند که رویدادهای مثبت، تاثیر قویتری بر کارکرد نظام ایمنی بدن دارند تا وقایع ناگوار و منفی؛ حتی فعالیتهای ساده لذتبخشی مانند بیرونرفتن با دوستان یا قدمزدن با آنها میتواند تاثیر فوری مانند تقویت سیستم ایمنی و پایین آوردن فشار خون داشته باشد. آیا به خاطر دارید زمانی که مشکل دارید بیشتر سرما میخورید، سردرد میگیرید و سوءهاضمه پیدا میکنید؟ تمام این دردها ناشی از همین موضوع است؛ سیستم ایمنی بدن ما تحت فشارهای سخت زندگی بسیار پایینتر میآید.
بیشتر نگرانیهای ما ناشی از داشتن زندگی بدون نشاط است. بسیاری از ما احساس میکنیم که قادر به کنترل سرنوشت خود نیستیم. دائم منتظر هستیم که بالاخره اوضاع بهبود یابد و در کوششی نافرجام برای یافتن احساس امنیت در زندگی و کنترل دنیای اطراف بهطور قابل ملاحظهای احساس آسیبپذیری میکنیم. گاهی برای یافتن شادمانی و رسیدن به احساسی بهتر، برتوصیههای سلامتیبخش یا آگهیهای مختلف اطرافمان متمرکز میشویم، حال آنکه همه آنها در بیرون از وجود ما هستند و آنچه باید تغییر کند درون ماست. گاهی میکوشیم قدرتمان را برای مقابله با سختیها از طریق کنترل نبض، گرفتن فشارخون، شمردن کالریهای غذا، کنترل وزن و ورزش افزایش دهیم البته توجه به این مسائل خوب است ولی ما معمولا از درک این واقعیت غافلیم که بیماریهای فیزیکی، اجتماعی و روحی به هم وابستهاند.
رفتن به سوی ساحل آرامش
لحظهای با خود فکر کنید؛ آیا بهتر نیست به جای اینکه ساعتها و سالها در دریای نگرانی که اطراف ما را فرا گرفتهاند باقی بمانیم به ساحل آرامشی که خودمان آن را به وجود میآوریم برگردیم. اطراف ما را بسیاری از توصیههای ریز و درشتی پر کردهاند که مانع از آن میشوند که بتوانیم در لحظهای که قرار است از آن لذت ببریم باقی بمانیم و واقعا خوشحال باشیم. نسخههایی که دیگران برای ما تجویز میکنند معمولا ترس از رویارویی با خطر است، حال آنکه بهتر نیست تا فرا نرسیدن خطر از لحظات شیرین خود بهره ببریم؟ باتوجه به این توصیهها میتوانید از خطرهایی که پیوسته خود را در معرض آن میبینید و شادی و لذت را از شما سلب کردهاند رها کنید.
نگران تنشهای زندگی نباشید
شما برای زندگیکردن نیاز به تنش دارید. تنشها آنقدرها هم که تصور میکنید خطرآفرین نیستند و ما عاقبت میتوانیم به خوبی آنها را پشت سر بگذاریم، به علاوه شما به چالشهای زندگی نیاز دارید تا بتوانید بیشتر قدر و ارزش زندگی را بدانید. افرادی که تنشهای شدید را تجربه میکنند اغلب مقاومتشان افزایش مییابد و همین موضوع به آنها کمک میکند تا بتوانند در مقابل بیماریهای سخت استقامت بیشتری نشان دهند. اگرچه واکنش شدید در مقابل تنش برای شما خوب نیست اما زندگی بدون تنش و سختی هم امکانپذیر نیست. در واقع ما آنقدر برای دوری کردن از مشکلات، خود را تحت فشار میگذاریم که از لذت حاصل از تنشها و سختیهای چالش برانگیز و مثبت یا همان استرسها غافل میمانیم.
نگران ابتلا به سرطان نباشید
آیا میدانید تعداد افرادی که نگران ابتلا به سرطان هستند از تعداد افرادی که واقعا سرطان دارند بیشتر است؟ فراموش نکنید اغلب افرادی که مبتلا به سرطان میشوند بهبود مییابند اما بسیاری از ما دائم به فکر این هستیم که کدام ماده خوراکی ما را به سرطان مبتلا میکند. بسیاری از ما در جنگ با سرطان شرکت میکنیم ولی هنوز یاد نگرفتهایم از زندگی روزمره خود با آرامش کامل لذت ببریم؛ عاملی که به گونهای قابل ملاحظه سرطان را کاهش میدهد و به شفا و تندرستی ما در برابر انواع بیماریها کمک میکند.
مراقب باشید ولی نگران پرهیز و رژیم غذایی نباشید
بسیاری از افراد بهترین ساعات عمر خود را صرف نگرانی در مورد بالا رفتن کالری روزانه، خوردن بیش از حد غذای مورد علاقه یا انجام ندادن ورزش و سستی و تنبلی میکنند و در آخر خودشان میمانند با کوهی از پشیمانی و احساس گناه به خاطر رعایت نکردن رژیم و توجه نداشتن به سلامتی. اما فراموش نکنید اگر میخواهید این رویه را ادامه دهید هرگز به وزن مورد علاقه خود نمیرسید و روز به روز حتی با رعایت رژیمهای گوناگون چاقتر میشوید. توجه داشتن به سبک زندگی صحیح و برخوردارشدن از وزنی مناسب و ایدهآل حق شماست ولی اگر میخواهید به هدفتان برسید نگران این موضوع نباشید بلکه سبک صحیح زندگی بدون نگرانی را انتخاب کنید که در آن علاوه بر شادمانی روانی به شادمانی جسمانی خود هم توجه میکنید. در واقع هیچ رژیم غذایی در بلند مدت دوام نمیآورد. آنچه به نظرتان خوشمزه است حتما برای شما لازم است اما میزان استفاده از آن مهم است. شما همیشه نمیتوانید فقط میوه و سبزیجات بخورید. گاهی خوردن یک استیک همراه با دوستان میتواند نشاط و شادمانی به شما بدهد که سلامت و شادمانی بیشتری برایتان به ارمغان بیاورد؛ حتی خوردن گاه به گاه موادغذاییای که خطرناک شناخته شدهاند مانند پیتزا، بستنی و تنقلات هم آنقدرها که به فکر میکنید مضر نیست تعهداتی که ما برای خود وضع میکنیم تا جوان، قوی و خوش هیکل باقی بمانیم فقط فشار بیشتری بر زندگی پرتنش ما وارد میکند. هنگامی که تمرکز خود را از اندام ایدهآل، جوان، زیبا و... برمیداریم خود را رها میکنیم تا بتوانیم بیشتر از داشتههایی که در اختیار ماست بهرهمند شویم.
ورزش کنید اما نگران آن نباشید
همه ما میدانیم که ورزش کردن برای سلامت جسم و روح ما بسیار لازم و ضروری است، پس چه بهتر که به آن عمل کنیم اما اوقاتی در زندگی هستند که ما نمیتوانیم ورزش کنیم، پس باید دائم خودمان را سرزنش کنیم که چقدر تنبل و بیتوجه هستیم. قرار نیست ما برای کسب سلامتی خودکشی کنیم! نیم ساعت پیادهروی روزانه، شنا یا هر ورزش مورد علاقه شما چند بار در هفته کافی است تا فواید تحرک کافی را نصیب شما کند. ورزش ضروری است تا ذهن و جسم شما را پرانرژی نگه دارد ولی اگر ورزش میکنید چون «باید» ورزش کنید، پس خود را از لذتی که ورزش را سلامتآفرین میکند محروم کردهاید.
نگران وضع قلب خود نباشید
قلب قویترین عضله و مهمترین عضو بدن ماست اما اگر هر روز خودتان را از قرصهای شادیبخش و لذتهای زندگی محروم نکنید حتی با بالارفتن سن هم ضعیف نخواهید شد. پیوسته نگران خطرهای تهدیدکننده قلب بودن میتواند ما را به فردی عصبی و افسرده تبدیل کند. البته خوب است که محتاط باشید. اغلب افرادی که کارهایی میکنند که خطر حمله قلبی را افزایش میدهد هرگز دچار حمله قلبی نمیشوند ولی نیمی از افرادی که دچار حمله قلبی میشوند هرگز به عوامل خطرزایی که ما از آنها وحشت داریم متوسل نشدهاند. بهتر است به جای نگران بودن سلامت قلب یا هر عضو دیگری بتوانید اکنون که سالم هستید از سلامت خود لذت ببرید.
دوری از خود
آیا میدانید چه کسی در این دنیا واقعا شاد است؟ فرد قدرتمندی که با سرعت بسیار بالایی از تمام منابع، وقت، انرژی و فکر برای ساختن و فراهم آوردن ثروت زیاد استفاده میکند یا کسی که فکر میکند ثروت بیشتر، شادی بیشتر میآورد؟
تحقیقات نشان میدهند که خستگی ذهنی و جسمی مردمی که به طرز بیمارگونهای در حال تلاش و تکاپو برای رسیدن به ثروت و موفقیت بیشتر هستند به چیزی منتهی میشود که اغلب تجربه خوشایندی نیست و در واقع ما را از خودمان دور میکند. این نوع زندگی است که صرفا نارضایتی و خستگی به بار میآورد. یکی از علل اصلی آن نیز جدایی ما از خود، زمین، طبیعت و اطرافیانمان است. این نوع زندگی آنچنان ما را از شادی واقعی دور میکند که بسیاری از ارزشها و علایق خود را فراموش میکنیم و همین موضوع باعث میشود که نتوانیم از آشفتگیها و مشکلات حیات درس بگیریم. ما باید از طبیعت بیاموزیم که سلامت زمین و همه افراد روی آن، شرط لازم سلامتی و شادمانی خود ماست. صرف نظر از اینکه ما چقدر به رفاه و موفقیت دست مییابیم، باید بدانیم که اگر زمین، سایر مردم و موجودات در رنج باشند، خود ما نیز در رنج خواهیم بود و نمیتوانیم از زندگی لذت ببریم. در واقع لذت از زندگی مکانیسمی است که همه جنبههای وجودی ما (از جمله حواس، جسم، ذهن و مغز) را به هم مربوط میکند. آیا ذهن شما مملو از تعهدات، فشارها و نیازها و نقشهها برای آینده و بیشتر داشتن است؟وقتی ورزش میکنید به زیباییهای دنیا و لذت بردن خودتان فکر میکنید یا مشکلات شغلی اخیرتان؟ وقتی غذا میخورید مشکلات و مسائل خانوادگی را مطرح میکنید یا درباره طعم و ترکیب خوب غذا صحبت میکنید؟ در حالی که شما مشغول افکار دیگری هستید و به عملیشدن نقشههای دیگری میاندیشید؟
اگر پاسخ شما مثبت است، ذهنتان مورد غفلت واقع شده و مانع میشود تا بتوانید از زندگی لذت ببرید.
لذت از زندگی
ما چه هنگام میتوانیم از زندگی خود لذت ببریم؛ وقتی به چیزی که میخواهیم میرسیم؟ وقتی غذای مورد علاقهمان را میخوریم یا وقتی در خوابی خوش و آرام هستیم؟ تحقیقات نشان میدهند که ما صرفا به علت اینکه اتفاق خوبی برایمان افتاده و علامتهای خوبی به مغزمان فرستاده شده احساس شادی نمیکنیم. ما لبخند میزنیم چون حالمان خوب است؛ ما احساس شادی میکنیم چون لبخند میزنیم. ممکن است تعجب کنید! ولی ما نمیتوانیم روی وضع هیجانی خود تأثیر بگذاریم. یکی از مهمترین کارهایی که میتوانید انجام دهید تا شادی بیشتری وارد زندگی خود کنید، این است که تظاهر به شادی کنید! روانشناسان معتقدند که تظاهر به چیزی، خود آن چیز است. این خود ما هستیم که هر لحظه به بدنمان دستوراتی میدهیم و بدنمان نیز تابع ماست و هر چیزی را به او میگوییم به خاطر میسپارد. مثلا وقتی به او میگویید سرتان درد میکند یا قلبتان ضعیف است، او شما را باور میکند. اگر ما قلبمان را روی واکنشهای شادیبخش بگشاییم، بدنمان یاد میگیرد از آن به گونهای متعادل و عقلانی استقبال کند، بر عکس، اگر به او درسهای ناشکیبایی، گسستگی، خصومت و بیتفاوتی بیاموزیم، او آنها را به بیولوژی درونی خود منتقل میکند؛ به گونهای که قدرت دفاعی ما را در مقابل بیماریها کاهش میدهد. پس این خود ما هستیم که میتوانیم تصمیم بگیریم در رنج و ناراحتیهایی که سالهاست برای خود خلق کردهایم و به ذهن و بدنمان فرمان دادهایم باقی بمانیم یا با درسهایی تازه به استقبال شادی و نشاط بیشتر در زندگی برویم.
سپاسگزاری و قدردانی
فراموش نکنید هیچ پزشک، متخصص یا پژوهشگری وجود ندارد که به طور دقیق بداند چرا یک نفر مریض میشود اما دیگری مریض نمیشود؛ چرا بعضی افراد حالشان خوب است و عدهای دیگر همیشه ناراحت و مضطربند. بنابر این بهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که زندگیمان را بگذرانیم و قدر لحظات آن را بدانیم؛ یعنی شکرگزار و سپاسگزار تواناییها و داشتههای خود باشیم. اجازه دهیم بدین ترتیب تا جایی که امکان دارد سلامتی و شادمانی به سراغمان بیایند و خودمان را رها کنیم و بگذاریم حمایتی که میتوانیم، از دنیا و اطرافیان دریافت کنیم. ابراز قدردانی از زنده بودن در دنیای پرهرج و مرج و شگفتانگیز، موهبتی است که وقتی از آن برخوردار باشیم میتوانیم طعم بالاترین لذتها را از زندگی بچشیم. در واقع شادی رشتهای از لذتهای هیجانانگیز، خستهکننده و گوناگون نیست بلکه تصور و قضاوتی است که ما از پدیدههای اطراف خود داریم و این هنگامی است که بتوانیم آنها را همانگونه که هست بپذیریم.
psychologies.co.vic