کنارهگیری ولفوویتز از ریاست بانک جهانی در کنار بحران عراق، بحران دیگری را برای کاخ سفید ایجاد کرد اما انتصاب زولیک به ریاست بانک جهانی بیش از آنکه باعث خوشحالی ایالات متحده شده باشد، خوشحالی کشورهای اروپایی را در پی داشته است.
چرا که این کشورها از همان ابتدای شروع به کار ولفوویتز در سمت رئیس بانک جهانی، به عملکرد وی در این نهاد بینالمللی به دیده شک مینگریستند.
زمانی که جورج بوش رئیسجمهوری آمریکا، در یک اقدام سنتی پل ولفوویتز را به عنوان رئیس بانک جهانی معرفی کرد، پیشبینی نمیکرد که تا قبل از پایان ریاست جمهوری خود نظارهگر استیضاح و به عبارتی برکناری وی از این مقام و اجبار به معرفی فرد دیگری شود.
ولفوویتز قبل از تصدی ریاست بانکجهانی، در مقام معاون وزیر دفاع آمریکا، آوازه زیادی به لحاظ نقشآفرینی اصلی در جنگ عراق و در واقع طراح بسیاری از سیاستهای خاورمیانهای آمریکا در سالهای پس از حادثه 11 سپتامبر برهم زده بود به گونهای که حتی به ولفوویتز عربی نیز معروف بود.
اهمیت خاورمیانه در سیاست خارجی نومحافظهکاران و ضرورت برخورد جدی با تحولات این منطقه در دوره جدید سیاست خارجی آمریکا سبب گردید کاخ سفید، ولفوویتز یکی از مهرههای قوی و علاقمند به خاورمیانه را به ریاست یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین نهادهای اقتصادی و سیاسی بینالمللی یعنی بانک جهانی تحمیل کند.
این انتخاب که از ابتدا به صورت هدفمند و در راستای تکمیل یکی از پایههای طرح بزرگ خاورمیانه انجام گرفت، تعجب بسیاری را در بین کارشناسان برانگیخت زیرا وی هیچگاه به عنوان یک مدافع توسعه اقتصادی شناخته نشده بود. اما قرار بود اصلاحات مورد نظر ایالات متحده در خاورمیانه جدای از حمایتهای سیاسی و امنیتی، از پشتوانه اقتصادی و فکری نهادهای بینالمللی تحت سلطه برخوردار باشد.
ولفوویتز به عنوان سیاستمدار حساس و علاقمند به منطقه خاورمیانه میبایست امکانات فکری، مشاورهای و بعضا اقتصادی بانک جهانی و حتی دیگر نهادهای اقتصادی بینالمللی را برای گسترش الزامات نرمافزاری طرح خاورمیانه بزرگ و ترویج و تسریع اصلاحات اقتصادی و سیاسی در کشورهای خاورمیانه بسیج کند.
بنابراین خاورمیانه و تحولات آن در طول ریاست ولفوویتز بر بانک جهانی از اولویت بالایی برخوردار بود هرچند وی تلاش کرد علایق سیاسی خود به خاورمیانه را در پوشش مبارزه با فساد و کمک به کشورهای درحال توسعه دنبال کند اما در عین حال همراهی وی با طرح خاورمیانه بزرگ کاملا عیان بود.
طرح و اجرای پروژههای زیرساختی در کشورهای عربی منطقه، همکاری و توصیههای توام با اجبار به دولتهای منطقه برای اجرای سیاستهای اصلاحگرایانه بانک جهانی، حمایت از نشستهای اقتصادی کارشناسی و اجرایی در منطقه و حضور فعال در آن نظیر نشستهای داووس و سفرهای مکرر ولفوویتز و هیاتهای بانک جهانی به خاورمیانه و تلاش در جهت اجرای طرحهای توسعهای منطقهای به ویژه در روابط اسرائیل و کشورهای عربی از جمله اقدامات ولفوویتز در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ به شمار میآید.
اما به یکباره شرایط تغییر کرد. ولفوویتز، شخصیت سیاسی امنیتی مورد اعتماد کاخ سفید تحت فشار افکار عمومیو فعالان بانک جهانی مجبور به استعفا و کنارهگیری از بانک جهانی شد. ولفوویتز و شخص جورج بوش در ابتدای بالا گرفتن فشارها باور نمیکردند که این ماجرا نهایتا به کنارهگیری تبعه بانفوذ آمریکا از ریاست بانک جهانی شود.
کنارهگیری ولفوویتز هزینههای سیاسی و اقتصادی سنگینی برای آمریکا و نومحاظهکاران آمریکایی داشت. چرا که در وهله اول موقعیت آنها را در مقابل صندوق بینالمللی پول که ریاست آن به طور سنتی در اختیار اروپاییهاست تضعیف میکرد.
در عین حال مشکلی بر مشکلات سیاست خارجی آمریکا و درگیری این کشور در خاورمیانه و بویژه عراق اضافه میکرد. ضمن اینکه روند اجرایی بسیاری از طرحها و برنامههای بینالمللی ایالات متحده در رابطه با کشورهای درحال توسعه و به طور خاص منطقه خاورمیانه و طرح خاورمیانه بزرگ دچار اخلال میشد.
به این دلایل ولفوویتز و کاخ سفید مقاوت قابل توجهی در مقابل فشارها نشان دادند اما این مقاومت نهایتا به دلیل اجماع عمومیمقامهای بانک جهانی و فشار هماهنگ وزیران دارایی کشورهای اروپایی شکست، ولفوویتز مجبور به استعفا شد و جورج بوش هزینههای این استعفا را پذیرفت.
واقعیتی که نمیتوان کتمان کرد، شکسته شدن یک پای طرح خاورمیانه بزرگ با استعفای ولفوویتز از ریاست بانک جهانی بود. آیا کاخ سفید میتواند به ادامه طرح خاورمیانه بزرگ امیدوار باشد و به نوعی این پای شکسته را ترمیم کند؟
در نگاه اول ایالات متحده به لحاظ اینکه به طور سنتی همچنان میتواند ریاست بانک جهانی را در اختیار داشته باشد و یکی از اتباع خود را در منصب عالی این نهاد اقتصادی جهانی قرار دهد، نسبت به نفوذ در بانک جهانی امیدوار است اما سؤال این است که آیا جانشین آمریکایی ولفوویتز در بانک جهانی که به سختی معرفی شد، میتواند سیاستهای وی را که تلفیقی از ایدههای شخصی و طرحهای کاخ سفید است به خوبی انجام دهد؟
رابرت زولیک که به سزار آمریکایی در حوزه جهانی شدن اقتصاد معروف است، تردیدهایی را نسبت به وفاداری وی به برنامههای ولفوویتز به ویژه در مورد طرح خاورمیانه بزرگ ایجاد کرده است. زولیک برخلاف ولفوویتز بخش عمدهای از فعالیت و تجربه کاریاش صرف امور اقتصادی و تجاری شده است.
او نماینده تجاری ایالات متحده بوده و آخرین سمتش قبل از ریاست بانک جهانی، فعالیت در یکی از مهمترین نهادهای اقتصادی جهان یعنی گلدن ساچ بود. رابرت زولیک البته با سیاست خارجی آمریکا نیز بیگانه نیست. آخرین سمت دولتی وی که سال گذشته از آن استعفا داد، قائم مقام وزیر امور خارجه ایالات متحده در امور تجاری بود.
این بار آمریکا شخصی را انتخاب کرد که ضمن آگاهی کامل با امور مالی و تجاری، دستی در مسائل سیاست خارجی دارد و به خوبی حساسیتهای بینالمللی آمریکا را میداند. وی برخلاف ولفوویتز راه آسانتری را برای رسیدن به بالاترین منصب بانک جهانی طی کرد.
ملکه ذهنی زولیک تجارت آزاد و بهرهگیری از این ابزار به عنوان شکل جدیدی از دیپلماسی است. بنابراین در دوران صدارت زولیک بر بانک جهانی باید انتظار تحرکات بیشتر بانک در جهت جهانی شدن اقتصاد و آزادسازی تجاری در میان کشورهای در حال توسعه را داشت.
برنامههای زولیک در بانک جهانی در شکل کلی و به صورت کمک به نهادینهشدن نظام سرمایهداری و اقتصاد بازار آزاد در سراسر جهان متمرکز خواهد شد هرچند برنامههایی نظیر مبارزه با فقر در کنار این سیاست مورد توجه خواهد بود. در چنین شرایطی نقش بانک جهانی در طرحهای منطقهای و استراتژیک نظیر طرح خاورمیانه بزرگ کمرنگتر میشود.
به عبارت دیگر طرحهایی نظیر خاورمیانه بزرگ دیگر در اولویتهای بانک جهانی قرار ندارد بلکه در چارچوب سیاستهای جهانی بانک جهانی، مورد توجه قرار میگیرد.
بنابراین برای ایالات متحده رابرت زولیک در سمت ریاست بانک جهانی هرچند ولفوویتز نمیشود اما به هرحال ترمیم پای شکستهای است که از این به بعد نیم نگاهی به اصلاحات اقتصادی و سیاسی خاورمیانه دارد. اما نباید فراموش کرد که حضور زولیک در بانک جهانی اینبار بر خلاف ولفوویتز که به خاطر همراهی با سیاستهای ایالات متحده بود، ناشی از علایق و شخصیت وی است.
هیئت مدیره بانک جهانی در بیانیهای پس از انتصاب زولیک نوشت «آقای زولیک یک حس رهبری قوی با ویژگیهای برتر مدیریتی و کارنامهای غیرقابل تردید در امور بینالمللی و انگیزه لازم برای پیشبرد اعتبار و کارآیی بانک را برای پست ریاست آن به ارمغان خواهد آورد».