دومی: نویسنده است.
اولی: ئه؟ آفرین! چی مینویسه؟
دومی: به پدرم نامه مینویسه که پولش تموم شده و براش پول بفرسته!
امیر قربانی
از رباطکریم
* * *
جلوگیری
مردی با سرعت زیاد در حال دویدن بود. دوستش از او پرسید: چی شده که اینقدر تند میری؟
مرد گفت: باید عجله کنم تا بتونم از دعوای شدید دو نفر جلوگیری کنم.
دوستش پرسید: دعوای کی و کی؟
مرد گفت: خودم و اون مرد قویهیکلی که داره تعقیبم میکنه!
رامین علیپور
از تهران
* * *
خبر
اولی: از داداشت چه خبر؟
دومی: هیچی، دیروز رفت زیر ماشین من.
اولی: چی؟! وای خدای من! مُرد یا زخمی شد؟
دومی: نه بابا، رفت زیر ماشینم و مشکل ماشین رو حل کرد و اومد بالا!
بهار کامرانیفر
از تهران
* * *
سیب
دانشآموز: به نظر شما این درسته که کسی بهخاطر کاری که انجام نداده، جریمه یا مجازات بشه؟
معلم: خب، البته که نه.
دانشآموز: خب پس من امروز نتونستم تکالیفم رو بنویسم!
شقایق درخشان
از همدان
* * *
سؤال مهم
اولی: الو؟ سلام. ببخشید مزاحمت شدم. یه سؤال خیلی خیلی مهم برام پیش اومده بود.
دومی: چی؟ ولی الآن ساعت سه و نیم صبحه.
اولی: خیلی ممنون، همین رو میخواستم بدونم!
مصطفی فرجی
از گرگان
* * *
قرض
اولی: سلام قرض میکنم!
دومی: درست صحبت کن. این چه مدلشه؟ باید بگی سلام عرض میکنم.
اولی: خودم بلدم بابا! مخصوصاً اینطوری گفتم که یاد بدهیات به من بیفتی!
ابراهیم لشگری
از تهران