جمعه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۲
۰ نفر

مرد میانسال که ۸ سال پیش در یک درگیری دست به جنایت زده بود زمانی که طناب دار به گردنش‌افتاد و با مرگ یک قدم بیشتر فاصله نداشت از سوی خانواده مقتول بخشیده شد.

اعدام

 این چندمین بخشش طی سال‌جاری در شهرهای مختلف کشور است که لحظاتی قبل از اجرای حکم صورت می‌گیرد.صبح پنجشنبه زندان شهر آمل میزبان خانواده‌ای بود که 8سال پیش پدرشان را در یک درگیری از دست دادند. آنها آمده بودند تا شاهد قصاص کسی باشند که در همه این سال‌ها داغدارشان کرده بود. کسی که نان‌آور خانواده‌شان را گرفته و آنها را سیاهپوش کرده بود. خانواده حسن علیزاده از همان زمانی که قاتل پدرشان دستگیر شد، به تنها چیزی که فکر می‌کردند، قصاص او بود و فقط مرگ قاتل بود که می‌توانست کمی آرامشان کند. برای همین صبح پنجشنبه، وقتی قدم به محوطه اجرای حکم زندان آمل گذاشتند، خواسته‌ای جز قصاص نداشتند.

تلاش برای رضایت

هنوز آفتاب طلوع نکرده و همه‌‌چیز برای اجرای حکم آماده بود. مأموران زندان محکوم به مرگ را از بند، به محل اجرای حکم آورده بودند تا مجازات شود. علاوه بر خانواده مقتول، دادستان آمل، رئیس و جانشین زندان این شهر نیز در محوطه اعدام حضور داشتند.

مرد اعدامی به مقابل داربستی منتقل شد که طناب دار از آن آویزان بود. چیزی به اجرای حکم نمانده بود. دادستان و مسئولان زندان آمل بار دیگر تلاش کردند که رضایت خانواده مقتول را جلب کنند. آنها اما راضی به گذشت نبودند. حکم دادگاه قرائت و طناب دار به گردن محکوم به مرگ انداخته شد. هنوز تلاش‌ها برای جلب رضایت ادامه داشت و مسئولان زندان امید خود را از دست نداده بودند. سیدمحمد علوی، جانشین رئیس زندان آمل در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید:

خانواده مقتول فقط قصاص می‌خواستند. آنها در همه این سال‌ها به اجرای حکم اصرار داشتند و حاضر به گذشت نشده بودند. در آن لحظات پایانی، ما به آیات قرآن متوسل شدیم و برای آنها از عفو و بخشش گفتیم. فقط ثانیه‌هایی به اجرای حکم باقی مانده بود که صحبت‌های ما بالاخره نتیجه داد و در همین هنگام خانواده مقتول اعلام کردند که می‌بخشند و به این ترتیب طناب دار از گردن قاتل باز شد. آنها برای بخشش هیچ شرطی نگذاشتند. فقط گفتند که قاتل پدر خانواده‌شان را به خدا واگذار می‌کنند و او را می‌بخشند.

گریه شوق

شنیدن کلمه بخشش برای مردی که تا مرگ یک قدم بیشتر فاصله نداشت، باورنکردنی بود. او درحالی‌که اشک می‌ریخت، از سکوی اعدام پایین آورده شد و به پای خانواده مقتول افتاد. می‌گوید: در زندان چندین بار ختم قرآن گرفته بودم. از کاری که کرده بودم پشیمان بودم و در همه این مدت تنها آرزویم این بود که خانواده مقتول مرا ببخشند. 24ساعت قبل از اجرای حکم به من گفتند که باید به قرنطینه بروم. برایم ملاقات آزاد گذاشتند و همه اعضای خانواده را دیدم و با آنها وداع کردم. حتی وصیت نامه‌ام را هم نوشتم و به آنها دادم. می‌دانستم که خانواده مقتول خواسته‌ای جز قصاص ندارند و خودم را برای مرگ آماده کرده بودم. وقتی طناب دار را به گردنم انداختند، به آخر خط رسیدم و هنوز هم باورم نمی‌شود که آنها در ثانیه‌های آخر مرا بخشیدند.

گذشت به‌خاطر یک خواب

میترا علیزاده، دختر مقتول می‌گوید: روزی که پدرم به قتل رسید، یادم هست. ساعت 8صبح 21آذر 1385بود که او من و برادرم را به شهر آورد و خودش با ماشین به جایگاه همیشگی برای بارگیری رفت. پس از آن دیگر خبری از او نشد تا اینکه پس از 32روز، جنازه پدرمان را در یکی از روستا‌های بابل پیدا کردند. بعد از گذشت 8‌ماه قاتل پدرم که اهل بجنورد بود دستگیر و در دادگاه به قصاص محکوم شد. من و برادرم برای اجرای حکم قصاص اصرار داشتیم ولی چند روز قبل از اعدام خواب دیدم که شخصی آمد و گفت به قاتل رضایت دهید. روزی که قرار بود قاتل پدرم قصاص شود، در لحظه‌ای که طناب دار را به گردنش انداختند به مادرم گفتم که رضایت بدهیم. برادرم هم از مادرم خواست تا رضایتمان را اعلام کنیم. در همان لحظات آقای طالبی دادستان آمل و مسئولان زندان برای اینکه یک خانواده دیگر عزادار نشوند، تلاش زیادی کردند و بالاخره مادرم هم موافقت کرد و رضایت دادیم.

کد خبر 257220
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز