1- گسترش راههای حلال پیش از بستن راههای حرام. اگر خواستیم جلوی جرم را بگیریم، باید راههای حلال را باز بگذاریم. خدا میخواهد به آدم بگوید: گندم نخور! اول میگوید: «وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما» (بقره/35) ؛هر چه میخواهید بخورید، بعد میگوید: این یکی را نخورید. وقتی حضرت لوط میخواست به مردم بگوید: مرتکب جرم نشوید گفت: بیایید دخترهایم را عقد میکنم و به شما میدهم: «هؤُلاءِ بَناتی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ» (هود/78).
2- نیاز انسان به خنده و شادی. ما یک خنده حلال باید به مردم بدهیم که مردم وقتی میخواهند بخندند، گرفتار گناه نشوند. پیغمبر یک بار خیلی خسته بود، گفت: فلانی کجاست که بیاید و من را بخنداند؟ «اللَّهُمَّ أَغْنِنِی بِحَلَالِکَ عَنْ حَرَامِکَ» (بحارالأنوار/ج92/ص301)؛ اگر یک بچه میخواهد بازی کند و همبازی ندارد، احساس کمبود میکند.
3- توجه همسران به نیازهای یکدیگر. برای آرایش زن و شوهر حدیث داریم. مردها طوری نکنید که وقتی زن شما از کنار مردی رفت که بوی عطر خوبی داشت زن بگوید خوش به حال زنها! اگر مردی به خودش نرسد، زنش فاسد شد، مقصر مرد است. بعضی از زنها بدترین لباس را برای شوهرشان میپوشند، اگر مرد برای زن خودش را آرایش کند و زن خودش را برای مرد، اینها جلوگیری از فحشاست.
4- ناقصالخلقهها محصول ظلم یا جهل والدین. پیشگیری از معلولیتها، بعضی از بچههایی که ناقصالخلقه هستند به خاطر وضعیت خاص پدر و مادر بوده است. شما میگویی حالا پدرش یک غلطی کرد، مادرش یک غلطی کرد بچه چرا باید تا آخر عمر ناقص شود؟ من هم میگویم: خدا چه گناهی دارد؟ مقصر پدر و مادرند.
5- عدالت میان فرزندان در محبت. یکی از پیشگیریها محبت مساوی است. بچهها به هم حسود هستند. چرا؟ برای اینکه پدر و مادرها یکی را میبوسند یکی را نمیبوسند. به یکی محبت میکنند به یکی نه. بچه عقدهای میشود.
6- پیشگیری از گسترش اختلافهای خانوادگی. قرآن میگوید: همین که خوف دارید زن و شوهر با هم درگیر شوند «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما»، فوری بلند شوید، «فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها» (نساء/35)؛ یک شاهد از فامیل مرد، یک شاهد از فامیل زن بیایند بنشینند با کدخدامنشی حل کنند.