به جای اینکه خودت را در مشت مشکلات رها کنی و وا بدهی، سعی کن این پنج نکته را در زندگیات اجرا کنی، آنوقت میتوانی از زندگی لذت ببری و جهان را در مشتت بگیری.
* * *
خیلی جدی نگیر
نمیدانم جملهی معروف چارلی چاپلین را شنیدهای یا نه؟ «زندگی، وقتی در نمای نزدیک و بسته دیده میشود تراژدی است، ولی کمدی، نمای بلند و طولانی زندگی است.» یک قدم به عقب بردار و به گذشتهات نگاه کن و ببین که چهقدر حس و نگاهت نسبت به مشکلات و مسایل قدیم فرق کرده. همیشه به یاد داشته باش که هیچچیز در زندگی پایدار نیست و بالأخره یکروز به پایان میرسد.
* * *
زندگی را کشف کن
دوران کودکیات را بهخاطر بیاور. از سادهترین اتفاقها و شگفتیهای زندگی به هیجان میآمدی و ذوقزده میشدی، مثل بازی با برگهای افتاده و... کودک درونت را پیدا کن و سعی کن دوباره آن کودک درون باشی تا بتوانی از زندگی، بیواسطه لذت ببری.
* * *
بر فهرست دوم تمرکز کن
در زندگی چیزهایی تحت کنترل تو قرار دارد و چیزهایی نه. فهرستی از مشکلاتت تهیه کن و بعد فهرست کارهایی را که میتوانی برای بهبود وضعیتت بکنی، به روی کاغذ بیاور. کلید موفقیت این است که فهرست اول را بپذیری (آنها همان هستند که هستند) و انرژیات را روی فهرست دوم بگذاری.
* * *
مواظب امیدت باش
وقتی که احساس آشفتگی میکنی، چشمهایت را ببند و یک نفس عمیق بکش. بعد نکات سادهای مثل اینها را به یاد بیاور: همیشه کسانی هستند که به هردلیل، به تو شک داشته باشند. به حرف آنها گوش نده و سعی کن با عمل و رفتارت هربار به آنها ثابت کنی که دربارهی تو اشتباه فکر میکردهاند. اجازه نده دیگرانی که امید خودشان را از دست دادهاند، امید تو را هم بگیرند. به لحظههای موفقیتت فکر کن و از آنها بهعنوان انگیزهى سفر درازی که داری، استفاده کن (مثلاً موفقیت در یک امتحان خاص).
* * *
به خاطرشان سپاسگزار باش
زندگی مسیر پرپیچ و خم و گاه سختی است، اما اگر خوب نگاه کنی، چیزهای خیلی زیادی هست که باید به خاطرشان سپاسگزار باشی. از نعمت بزرگی مثل سلامتی گرفته تا دلخوشیهای کوچک. مثلاً هنوز کامپیوترت را داری، با اینترنت و تجهیزات دیگری که میتوانی از آنها استفاده کنی. بعضی از آدمها قادر به خواندن نیستند، بعضیها کامپیوتر ندارند و بعضیها بیخانماناند. به اینچیزها فکر کن.