متن کامل پیام دکتر محسنیانراد به این شرح است:
بیش از سه دهه است که جناب دکتر محمدمهدی فرقانی را فراتر از شناختن، میشناسم. آنانی که طواف کعبه را تجربه کردهاند، میدانند که در طول همان هفت دور، گاه آشنای تو شانه به شانهات گام بر میدارد و گاه مدتی او را نمیبینی. خاطرات من از دکتر فرقانی نیز روایتی است از طواف زندگی در این چهل سال. اولین بار که بهطور جدی پای صحبت او به عنوان یک روزنامهنگار برجسته و مسؤول نشستم، مربوط به حدود 20 سال پیش است که به درخواست من، بخشی از تجربیات و نظرات گرانبهایش درباره روزنامهنگاری بومی را برایم فرستاد تا در تألیف کتاب روشهای مصاحبه خبری استفاده کنم؛ مطالبی که هنوز نیز آموختنی است. نوشت: «به تجربه دیده شده است که اغلب روابطعمومیها -بهویژه پس از انقلاب- به دلیل بیتجربگی، عدم آشنایی با اصول و متون روابطعمومی و نداشتن درک صحیح در مصلحتاندیشیها، به جای آنکه تسهیلکننده مصاحبه باشند، خود عموماً به صورت مانعی بزرگ بر سر راه مصاحبه در میآیند.
بار دوم، حدود 17 سال پیش وقتی بود که همراه با چند تن از دانشجویان دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) به دفتر او به عنوان عضو شورای سردبیری کیهان رفتیم. آن روز مهمتر از بازدید کیهان، با مردی بسیار شریف و متواضع برخورد کردیم که گنجینهای از تجربیات بهکارگیری روزنامهنگاری آکادمیک و دانشگاهی در عمل، در دو مقطع متضاد سالهای قبل و پس از انقلاب بود و اطمینان دارم که بسیاری از خدمات او در این حوزه برای جامعه روزنامهنگاری کشور پنهان است. نمونهاش ابداع اصطلاح منشور هشت مادهای امام بود که در تیتر اول کیهان نشست؛ اصطلاحی که در زمان خود، باعث تحول مهمی در زمینه شکلگیری برخی مباحث کلیدی جامعه آن روزگار ایران شد.
وقتی حلقه طواف زندگی در دهه 1380، این مرد شریف، دانا و باتجربه غنی را به عنون دانشجوی دکتری به کلاس درس من کشاند، خصلت دیگری در او دیدم که بسیار ارزشمند بود. زمانی وارد کلاس دکتری میشد که سالها تدریس روزنامهنگاری را به دانشجویان علاقهمندش پشت سرگذارده بود. تألیفاتش دست دانشجویان دست به دست میگشت و اکنون به عنوان یکی از برجستهترین دانشجویان دکتری و از دانشجویان محبوب مرحوم دکتر کاظم معتمدنژاد، من را هم مفتخر به حضور خود کرده بود تا بتوانم شاهد باشم چگونه همیشه آماده است که به نگرانیهای خود از آسیبهای جامعه بیاندیشد و در یافتن راهحل پیشگام شود.
اولین بار از طریق مرحوم دکتر معتمدنژاد بود که مطلع شدم دانشگاه با عنوان پیشنهادی رساله دکتریاش درباره ارتباطات سنتی مخالفت کرده است. او در سکوت بردبارانه معمول خود، اگرچه معترض این مخالفت بود اما نگارش رساله جدید با عنوان تحول گفتمان توسعه سیاسی در ایران، از انقلاب مشروطه تا پایان دهه دوم انقلاب اسلامی را زیر نظر جناب دکتر نعیم بدیعی و مشاوره مرحوم دکتر کاظم معتمدنژاد و بنده آغاز و آن را به بهترین نحو در 400 صفحه تدوین و با نمره ممتاز دفاع کرد. لیکن موضوع قبلی رساله را رها نکرد و بهزودی با انتشار کتاب کمنظیر ارتباطات سنتی خود، من را شگفتزده اراده کمنظیرش نمود.
هنگامیکه دکتر محمدمهدی فرقانی ریاست مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها را به عهده گرفت، شناسنامهای از درخشانترین خدمات به جامعه محققان علوم ارتباطات کشور را از خود به جای گذارد که در رأس آنها حمایت بیدریغ از طرح مشهور و بسیار مهم مرحوم دکتر کاظم معتمدنژاد در زمینه نظام صنفی مطلوب مطبوعات ایران بود. بعدها هنگامیکه ریاست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی را بر عهده داشت نیز این فرصت را داشتم که یکبار دیگر شیوه ستودنی مدیریت او را از نزدیک مشاهده کنم. او به عنوان رئیسی که از باندبازیها گریزان و مشتاق توسعه فضای آزاد علمی بود، موفق شد که با تحمل فشارهای روحی بسیار برای خود، با کمترین آسیب به دیگران، ارتقای کیفی قابل توجهی را برای آن دانشکده فراهم کند.
من این افتخار را داشتم که در مدت دو سال ریاست انجمن ایرانی تازهتأسیس مطالعات فرهنگی و ارتباطات، از حضور دکتر فرقانی به عنوان عضو هیأتمدیره در کنار خود بهرههای فراوان ببرم و اکنون که به همت آقای امیرعباس تقیپور در آستانه تجلیل از خدمات ارزنده بیش از چهار دهه او قرار داریم، با اطمینان معتقدم که قرار است از یک خدمتگزار راستین ایران تجلیل شود. او در کنار همسر شایستهاش سرکار خانم دکتر مهدخت بروجردی، انبوهی از خاطرات مثبت و قابل ستایش را به دیگران ارزانی کرده و خوشحالم که من نیز یکی از این دیگرانم و در مراسم تجلیل از او خواهم توانست به وجود ارزشمندش مباهات کنم.