به گزارش همشهری آنلاین، دکتر یونس شکرخواه در نشست «ارتباطات سیاسی؛ مسائل داخلی، چشماندازهای جهانی» که شنبه 27 بهمن ماه همزمان با روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد، فرمول هارولد لسول را برای فهم مناسب ارتباطات سیاسی در مرحله نظر و از منظر اجرا پیشنهاد کرد و گفت: لسول یک دستاندرکار حوزه سیاست است که به حوزه ارتباطات از منظر سیاست میپردازد.
وی با اشاره به اجزای فرمول لسول مبنی بر اینکه «چه کسی، چه چیزی، به چه کسی، در چه مجرایی و با چه تأثیری میگوید»، به معادلسازی این اجزا با ارتباطات سیاسی پرداخت و گفت: منبع و مالک پیام، همان صاحب قدرت است که میخواهد پیام را صادر کند. پیام هم در ارتباطات سیاسی، متمرکز بر اقناع است چراکه هر قدر دستوری و از بالا به پائین باشد جوابدهی کمتری دارد و هر قدر پیام متقاعدگر باشد بهتر پاسخ میگیرد.
شکرخواه افزود: نگاه خطی یعنی اینکه بگوییم «چه کسی، چه چیزی و به چه کسی میگوید»، جواب نمیدهد چون در لایه مخاطب؛ در برابر این نگاه مقاومت صورت میگیرد زیرا مخاطب هم فکر و ارزیابی خود را دارد و نسبت به پیام واکنش نشان میدهد. لسول و همفکرانش فکر میکنند «پسفرست» قطعی و «تاثیر پیام» حتمی است یعنی پیام از یک طرف ارسال میشود و هدف را از پا در میآورد. نظریه تزریقی (گلوله جادویی) بر پایه همین اعتقاد شکل گرفت که رسانه هر چه شلیک کند بازی مورد نظر رسانه اجرایی میشود. در این نظریه مخاطب را منفعل، تسلیم و دستبسته و سطحی قلمداد کردند اما بعدها نظریههایی پدید آمد که در آنها مخاطب فعال دیده شد.
شکرخواه: دو انقلاب در فرمول لسول رخ داده است
رئیس موسسه مطالعات امریکای شمالی و اروپا دانشگاه تهران در عین حال فرمول لسول را همچنان یک آلیاژ محکم و کاربردی دانست و تصریح کرد: اما حالا دو انقلاب در فرمول لسول اتفاق افتاده است. «چه کسی» و «چه چیزی» یعنی «قدرت» و «پیام» سر جای خود هستند؛ مخاطب هم سر جای خود است منتها در مخاطب امروزی تغییرات بنیادی اتفاق افتاده است. مخاطب امروز مخاطب دیروز نیست؛ مخاطب امروز از جنس همان شهروند عراقی است که اخبار اشغال لحظه به لحظه عراق را از خانهاش فیلم میگرفت و در وبلاگ خود گزارش روز به روز میداد و به این ترتیب کارکردی فراتر رسانه های رسمی و فراگیر وقت داشت.
وی افزود: در حوزه کانالها و مجاری انتقال پیام هم انقلابی رخ داده است چراکه دیگر دوره اینکه یکی از بالا به پایین چیزی بگوید و مخاطب هم تمام و کمال بپذیرد به سر رسیده است. در سیر تحول رسانهای میبینیم رسانههای چاپی، رسانههای الکترونیک (رادیو و تلویزیون) و رسانههای دیجیتال (DVD و CD) آمدند و امروز هم رسانههای آنلاین؛ رسانههای آنلاین که صدا، تصویر و قابلیت خروجی پرینت را همزمان دارند و از همه مهمتر 7*24 هستند یعنی 24 ساعته در هفت روز هفته فعال هستند و اطلاعرسانی در آنها تعطیلبردار نیست. بنابراین سپهر اطلاعات خیلی فرق کرده است.
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، فضای ارتباطات را به مثابه یک ظرف ژله توصیف کرد و گفت: بر اساس تفکر سیستمی باید در هر سیستم مولفهها و اجزای آن، مناسبات میان مولفهها؛ خصایص سیستم و محیط سیستم را شناسایی کرد. واقعیت این است که فضای مدرن ارتباطی امروز مانند یک شبکه سیستمی است اما محیط آن مدام در حال ارتعاش است.
شکرخواه پس از اشاره به انقلاب در کانالهای انتقال پیام، به انقلاب بزرگ در فضای تأثیرات اشاره کرد و گفت: دوره این بحث که «ما پخش میکنیم و شما میپذیرید» سپری شده است چرا که حالا تنها دولتها وصاحبان رسانهها تنها بازیگران میدان نیستند و نهادهای مدنی و بخش خصوصی هم میتوانند وارد میدان تأثیرگذاری شوند یعنی مخاطبان از حالت یکطرفه تصمیمپذیر بیرون آمدهاند.
سه نقش پر رنگ رسانهها
وی در برشمردن سه نقش پر رنگ رسانهها به «گزینشگری»، «برجستهسازی» و «دروازهبانی» اشاره کرد و گفت: رسانهها امور را در قاب میگذارند و تحویل مخاطب میدهند. وقتی یک تصویر خیلی جذاب را در قبال مثلا ثروت میبینید، آن تصویر احیاناً ادیت و اصلاح شده و بخشی از تصویر که نمایانگر فقر است شاید کراپ شده باشد.
سردبیر همشهری آنلاین افزود: رسانهها علاوه براین گزینشگری برخی از امور را هم برجسته جلوه میدهد؛ وقتی تیتر یک CNN و الجزیره و ... انفجار بمب در سوریه است یعنی میخواهند به مخاطب القا کنند که این انفجار بزرگترین معضل هستی است و باید به این موضوع فکر کنید. همچنین شاید هر چه که تحت عنوان «خبر فوری» ارائه میشود الزاماً مهم نباشد اما خبر فوری شده است. برخی مواقع دیگر آن قدر جلو میروند که در خبر عنوان میشود «خبر دارد تکمیل میشود» اما کارشناسان رسانهها که میدانند دوربین را کجا کاشتهاند و این نوعی گزارشگری گزینشی است که میخواهد فقط بخشی از ماجرا را به مخاطب نشان دهد.
شکرخواه در بخش دیگر سخنانش به تعریفی چکیده از ارتباطات سیاسی پرداخت و گفت: هر ارتباطی اگر پیامهایش سیاسی شد و در ایجاد یقین و اقناع اصرار داشت ارتباطات سیاسی است. پیام سیاسی به دنبال ایجاد اعتقاد، باور و اقناع است.
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران تأکید کرد: در حال حاضر در کنار تاریخ و حضور پر قدرت حرفهایها در ارتباطات سیاسی، یک کمپ پر قدرت آماتورها هم شکل گرفته است که در قالب مخاطبان خود را نشان میدهد. این آماتورها موضوع را از حالت عمودی به افقی و از حالت یک سویه مبتنی بر قدرت، به حالت دو سویه تبدیل درآوردهاند.
کمپ آماتورها در دل حرفهایها نشستهاند
وی افزود: بخش خصوصی در کنار بخش مدنی و سازمانهای بینالمللی به ارتباطات ورود کرده و به این ترتیب کمپ آماتورها در دل کمپ حرفهایها نشستهاند و این امر به یک رژیم رفتاری در نظام بینالملل تبدیل شده است. در حال حاضر برای تدوین قطعنامههای دو اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی موسوم به وسیس (WSIS) از همین رویه در نشستهای 2003 ژنو و 2005 تونس که من در هر دو مورد حضور داشتهام استفاده شده و در همین چند روز گذشته هم که من در اجلاس وسیس+10 بودم دوباره همین رویه حاکم بود. 10 سال پیش آماتورها ناظر بودهاند اما امروز فلور میگیرند و صحبت میکنند و رایشان میتواند به رد و یا به حمایت از یک فراز قطعنامه منجر شود. این نظارم رفتاری را "مولتای استیک هولدریزم" یا چند نفعی مینامند که همه یعنی دولتها؛ بخش خصوصی؛ بخش مدنی و سازمانهای بینالمللی در آن سهامدار هستند.
یک تعریف جدید از خبر
شکرخواه در بخش دیگری از سخنانش که به نقش رسانهها در ارتباطات سیاسی جهانی مربوط میشد خطاب به خبرنگاران و روزنامهنگاران گفت: "خبر مثل شکار کردن شده است؛ اول سوژه را زخمی کن و بعد در ادامه راه با شلیکهای بعدی آن را از پا بینداز...؛ حالا دیگر فرصت ندارید بایستید و تفنگتان را تمیز و روغنکاری کنید و آنچه در مگسک تفنگ روزنامهنگاری قرار میگیرد اول باید زده شود."
او همچنین گفت از زاویه اقتصادی سیاسی در بازتابهای رسانهای؛ واقعیت عریان و محض وجود ندارد، حتما آغشتگی رسانهای دارد.در چنین روندی که رویداد به خبر تبدیل میشود واقعیت بیرونی همیشه به واقعیت رسانهای شده تبدیل میشود.