همشهری آنلاین: پایان دور چهارم گفتگوهای وین موضوعی بود که موافقان و مخالفان به آن پرداختند و در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های یکشنبه-۲۸ اردیبهشت- جای گرفت.

داوود محمدی سردبیر در روزنامه شرق با تیتر«ایست وین، شادمان‌ها و نگران‌ها» نوشت:روزنامه شرق؛۲۸ اردیبهشت

1- دلواپسان شادمان؛ حامیان نگران. این، عصاره موضع‌گیری منتقدان و طرفداران مذاکره هسته‌ای به نتایج نشست «وین» است؛ نشستی که جمع‌بندی آن در جمله «پیشرفت نداشتیم» عراقچی خلاصه شد. شادمان‌ها درصدد اثبات این ارزیابی هستند که هشدارهای پیشین آنان به واقعیت پیوسته و چانه‌زنی‌ها به دلیل «زیاده‌خواهی» غرب به بن‌بست رسیده و تلاش‌های آینده برای بازگرداندن مذاکرات روی ریل «توافق»، پیشاپیش محکوم به شکست است و از زاویه منافع‌ملی باید از منتفی‌شدن توافقنامه‌ای مشابه «عهدنامه ترکمانچای» استقبال کرد.

آن‌سوتر؛ نگران‌ها، با مرور آثار تحریم‌ها؛ بیم آن دارند که ناکامی مذاکرات آینده، فرصت بازسازی و احیای اقتصاد را از کشورمان سلب کند و بازگشت به «نقطه صفر»، منافع ملی را در وضعیت ناخوشایندی قرار دهد.

2- بیش از 32 سال بی‌اعتمادی حداکثری متقابل در مناسبات تهران و واشنگتن و هشت سال تنش در نگاه هسته‌ای ایران و غرب به یکدیگر، متغیرهای محوری بود که با استقرار دولت «تدبیر و امید»، کمرنگ شد. افزایش مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم سکانداران دیپلماسی ایران و آمریکا و برگزاری نشست‌هایی با درونمایه مثبت میان تهران و کشورهای غربی - درقالب «1+5»- چنان، خوشبینی‌ها را جایگزین بدبینی کرد که افکار عمومی به انتظار حل‌وفصل شتابان موارد اختلاف نشستند و در این میان، صدای کهنه‌کارانی که تاکید می‌کردند مناسبات طرفین دگرگون و مسیر تعامل هموار شده؛ اما رسیدن به هر توافق جامع و فراگیری، از سنگلاخ‌ها و جاده‌های پرپیچ‌وخم می‌گذرد، چندان گوش شنوایی پیدا نکرد. نتایج نشست «وین» نشان داد، مورد ایران و غرب نمی‌تواند تبصره‌ای بر قاعده کلی دیپلماسی جهانی باشد که حل قاطع و مورد رضایت طرفین اختلافات بزرگ، «زمانبر» و نیازمند چانه‌زنی‌های نفسگیر است. بنابراین؛ «غیرطبیعی»، انتظار برای توافق سریع و ساده است و آنچه «طبیعی» است، دست‌نیافتن مذاکره‌کنندگان «وین» به «توافق جامع» است.

3- دیپلمات‌های هسته‌ای ایران از میزان حساسیت افکارعمومی به نتیجه مذاکرات آگاه بودند و می‌دانستند توافق هسته‌ای، از جمله اهداف اصلی دولت روحانی است؛ با وجود این، وقتی مطالبات طرف مذاکره را مغایر با «منافع ملی» کشورمان ارزیابی کردند، حاضر نشدند برای دستیابی به توافق، هر بهایی را بپردازند و «عدم توافق» را به «توافق بد» ترجیح دادند. پایبندی تیم هسته‌ای به دفاع از منافع ملی؛ نکته‌ای است که باید مورد تقدیر قرار گیرد. تخریب دیپلمات‌های هسته‌ای به اتهام نقش‌آفرینی در پیشبرد مذاکره تا این مرحله حساس یا شماتت آنان به بهانه عدم پیشرفت در «وین»؛ هر دو، دور از انصاف و تضعیف «منافع ملی» در آستانه دور جدید مذاکرات است.

4- شتاب اولیه توافق‌های هسته‌ای، ناشی از بحث در «کلیات» بود، هرقدر که مذاکره به «توافق جامع» نزدیک شود، چانه‌زنی در «جزییات» افزایش می‌یابد و از آنجا که طرفین مذاکره، خواهان کسب «حداکثر امتیاز» در قبال دادن «حداقل امتیاز» هستند، پافشاری‌ها افزایش می‌یابد. نشست «وین»، سرآغاز فصل تازه‌ای از جدیت در دستیابی به توافق نهایی بود، بنابراین، تمامی دیپلمات‌های درگیر مذاکره، موضع سرسختانه‌ای اتخاذ کردند و چون کوتاه‌آمدن‌ها و پذیرش «سقف مطالبات» طرف مقابل، در حوزه اختیارات آنان نبود، دیدگاه‌های رقیب را جمع‌بندی کرده و برای «کسب تکلیف» از مقامات ارشد خود، راهی پایتخت‌های خویش شدند. براساس روال معمول دیپلماسی، انعطاف‌های احتمالی، در پایتخت‌ها مشخص و به دیپلمات‌ها ابلاغ خواهد شد تا در مذاکرات آینده، ارایه شود. پس، قضاوت قاطع پیرامون فرجام مذاکرات به نتیجه مذاکرات بعدی بستگی دارد. بی‌تردید، دیپلمات‌های هسته‌ای ایران با محک منافع ملی، پیشنهادهای تعدیل‌شده طرف مقابل را محک خواهند زد و خود نیز در چارچوب دفاع از حقوق ملت ایران، مواضع آتی خویش را بازخوانی خواهند کرد. اگر تلاقی نرمش طرفین؛ حافظ منافع ایرانیان باشد، آنگاه سکته توافق در «وین» برطرف شده و خونی تازه در شریان مذاکرات جاری می‌شود و اگر مواضع غرب، ناهمسو با مصالح ایران باشد، نشست‌ها، کم‌رمق شده و در نهایت، متوقف خواهد شد. تا زمان تعیین وضعیت نهایی، خوشبینی و بدبینی بی‌پایه جایی ندارد و پرهیز از تخریب «جناحی» مذاکرات و تیم هسته‌ای، ضرورتی تاریخی است.

دلواپسان ذوق‌زده نشوند

جاوید قربان اوغلی در روزنامه اعتماد نوشت:روزنامه اعتماد؛۲۸ اردیبهشت

چهارمین دور مذاکرات هسته‌یی بدون دستیابی به توافق پایان یافت و ظریف و اشتون برای اولین بار بدون برگزاری مصاحبه مطبوعاتی مشترک، وین را ترک کردند.

کاملا قابل پیش‌بینی است که این خبر ذوق‌زدگی کسانی که اساسا با «توافق ژنو» مشکل دارند را در پی داشته و احتمالا دستمایه خوبی برای جلسات درون‌گروهی دلواپسان را فراهم کرد که با آب و تاب زاید الوصفی ازصحت پیش‌بینی‌های خود سخن گفته و برای تیم هسته‌یی خط و نشان بکشند که با وجود وادادگی (به زعم آنان) تحلیل آنها درست از آب در آمد و زیاده خواهی امریکا و استکبار جهانی برای تیم هسته‌یی مشخص شد.

البته اهل فن و کسانی که با ادبیات و روش مذاکراتی در این سطح آشنایی دارند این‌گونه تحلیل‌های کودکانه را جدی نمی‌گیرند. به عنوان یک کارشناس با آگاهی از دشواری، پیچیدگی و مشکلات مذاکراتی با درجه بالا از حساسیت، از عدم حصول توافق در مذاکرات شگفت‌زده نشدم چه آنکه هم ظریف و هم طرف مقابل (1+5) عدم دستیابی به توافق را دور از انتظار ندانسته و از توافق در «همه موارد یا هیچ چیز» سخن گفته بودند. نگارنده این سطور روز پنجشنبه در یادداشتی از «گمانه‌زنی در مورد احتمال عدم توافق فوری در گام نهایی» سخن گفته و پیشاپیش هشدار داده بود که «عدم حصول توافق کامل در این دور از مذاکرات را نباید به معنای شکست آن تلقی کرد».

اتفاقا عدم دستیابی به توافق در این مرحله را می‌توان از زاویه‌یی مثبت ارزیابی کرد و همان‌طور که عراقچی نیز در مصاحبه‌یی با خبرنگاران داخلی در وین تاکید کرد: «روند مذاکرات سازنده و خوب هست، ولی به نتیجه مشخصی نرسیده است. مذاکرات کاملا جدی در جریان است و ادامه می‌یابد. این بدان معنا نیست که مذاکرات به شکست انجامیده است. در ماه خرداد دو دور در نظر گرفته شده که زمان یک دور آن قطعی شده و دور بعدی نیز به محض قطعی شدن اعلام خواهد شد». در کنار دشواری مذاکرات و فنی و پیچیده بودن آن، نمی‌توان فشارهایی که طرف 1+5 یا حداقل برخی از کشورهای این گروه با آن روبه‌رو هستند را نادیده گرفت. سفر چاک هیگل، وزیر دفاع امریکا به اسراییل را می‌توان در راستای تلاش بی‌وقفه واشنگتن برای مهار رژیمی گرفت که از هیچ کوششی برای شکست مذاکرات فروگذار نکرده و آشکارا آن را اعلام می‌کند.

حکم دادگاهی در آرژانتین برای لغو توافق وزرای خارجه دوکشور برای تشکیل «کمیته حقیقت‌یاب در حادثه تروریستی آمیا» را نیز باید در همین راستا ارزیابی کرد. ظریف در صفحه توییتر خود نوشته است: «اراده، مهم‌ترین عنصر برای موفقیت در هر مذاکره‌یی است. ما در این باره مصمم هستیم و امیدواریم طرف‌های مقابل ما هم نیز همین گونه باشند». البته خود آقای ظریف هم بر این نکته واقف است که جمع کردن اراده شش کشور با منافع مختلف و بعضا مخالف اگر دور از ذهن نباشد، اندکی دشوار می‌نماید. بر هیچ‌کس پوشیده نیست که موضوع هسته‌یی ایران با وجود همه مشکلات فنی پرونده‌یی است سیاسی.

بدون آنکه خواسته باشم نقش دیگر کشورهای این مجموعه را کمرنگ جلوه دهم باید پذیرفت که امریکا رهبری این ارکستر را در دست دارد و اراده مدنظر ظریف را نیز باید در این عنصر جست‌وجو کرد. متاسفانه با وجود همه هشدارهای دلسوزان در هشت سال گذشته، امریکا توانست با استفاده از شرایط کشور، ایران را در مشکل «قطعنامه‌های شورای امنیت» گرفتار کند؛ کاری که اجتناب از آن ناممکن نبود. ولی اکنون که خواسته یا ناخواسته در این وضعیت قرار گرفته‌ایم باید برای رهایی از این مشکل چاره‌یی اندیشید. تصور می‌کنم رقابت قدرت‌های جهانی در مورد ایران پساتحریم‌ها، تمایل امریکا برای پایان دادن به پرونده هسته‌یی ایران از راهکارهای دیپلماتیک که می‌تواند پیروزی بزرگی برای اوباما و دموکرات‌ها باشد، واقع‌بینانه‌ترین رویکرد برای تحلیل وضعیت و بهره جستن از آن در ادامه مذاکرات است.

کسانی که از توافق هسته‌ای زیان می‌برند

روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به چهارمین نشست ژنو،‌ در ستون سرمقاله خود آورد:روزنامه جمهوری؛۲۸ اردیبهشت

سه روز مذاکرات فشرده میان ایران و گروه 1+5 در چهارمین دور گفتگوها در وین درحالی به پایان رسید که طرفین، روند پیشرفت را "کند" و "دشوار" خوانده و از ورود به مرحله نگارش مفاد توافقنامه جامع هسته‌ای باز ماندند.

این وضعیت بدان معناست که در مراحل اولیه گفتگوها که به طرح رئوس کلی مفاد پیش‌نویس توافقنامه نهایی می‌پردازد، اختلاف نظرهایی وجود دارد که راه را برای ورود به مرحله نگارش، بسته نگاه داشته و برای پیشبرد آن باید رایزنی‌های گسترده‌ای انجام شود.

آنچه از بررسی روند این دور از گفتگوها بر می‌آید، صلابت و ایستادگی گروه مذاکره کننده کشورمان بر حقوق هسته‌ای ملت ایران به عنوان یک عضو "ان. پی. تی" و رعایت خطوط قرمز در چارچوب منافع ملی و اجازه ندادن به طرف مقابل برای وارد ساختن موضوعات غیرهسته‌ای از جمله صنایع دفاعی کشورمان به دستور کار مذاکرات است. این جدیت و حساسیت در راه استیفای حقوق ملت ایران نه تنها بیانگر این نکته است که اعضای گروه مذاکره کننده کشورمان حاضر به معامله بر سر منافع ملی نیستند بلکه موید این اصل اساسی است که آنان عزمی جدی برای دستیابی به توافقی محکم و پایدار با گروه 1+5 دارند و در این مسیر، حاضر به عقب نشینی از چارچوب‌های تعیین شده ملی نیستند و طبعاً این صلابت را باید قدر دانست.

همین پایمردی و استقامت مذاکره کنندگان کشورمان در مذاکرات شاید بهترین دلیل بر این نکته باشد که فعالیت گروهی تحت عنوان "دلواپس" در داخل کشور و رویکردهای تخریبی آنها، صرفاً برای تحت الشعاع قرار دادن سیاست خارجی موفق دولت یازدهم در حل و فصل مشکلات ایجاد شده توسط دولت گذشته و تداوم سیاه نمایی علیه موفقیت‌های هیأت مذاکره کننده کشورمان و شخص وزیر امور خارجه است.

دو هفته پیش عده‌ای تحت پوشش عناصر و چهره‌های اصولگرا با تجمع در لانه جاسوسی آمریکا با انتقاد شدید از توافق اولیه هسته‌ای ایران و گروه 1+5، آنرا "ننگین" توصیف کرده و سپس دامنه حملات خود را به برخی تریبون‌های دانشگاهی کشانده و با تضعیف تیم مذاکره کننده و فرافکنی علیه آنان، درصدد تحقق مقاصد حزبی و جبران شکست‌های انتخاباتی خودشان برآمدند.

ادامه این قبیل حرکت‌های تخریبی، آنهم در این برهه حساس که همه باید مذاکره کنندگان خط مقدم مبارزه برای استیفای حقوق ملی را حمایت کنند، بار معنایی خاصی پیدا می‌کند که از دایره دلواپسی‌های نمایشی و نگرانی‌های عوامفریبانه فراتر می‌رود و نشان می‌دهد عده‌ای برای کسب منافع حزبی و جناحی خود حاضرند منافع ملی را زیر سؤال ببرند. این سؤال هنوز در اذهان عمومی وجود دارد که چرا این گروه برای غارت اموال بیت المال و اختلاس‌های میلیاردی و بی‌اعتنایی دولت گذشته به استیفای حقوق ملی در عرصه بین‌المللی بی‌اعتنا، و حتی همراه بوده و اکنون به یکباره دلواپس رفع تحریم‌ها و بازگشت دارایی‌های مردم شده است!

رویدادهای هفته گذشته در عرصه داخلی و درست قبل از آغاز مذاکرات حساس برای نگارش متن توافقنامه نهایی، بسیار عجیب و حیرت انگیز بود. اینکه عده‌ای دو روز پیش از شروع گفتگوهای وین خواستار مناطره اعضاء هیأت مذاکره کننده با مخالفان و معارضان شوند، با هیچ منطقی سازگار نیست و نشان می‌دهد عده خاصی با منافعی که از مذاکره عادلانه عاید کشور می‌شود، مخالفند چرا که با این کار منافع گروهی شان به خطر می‌افتد. این قبیل اقدامات، نوعی همصدائی با کسانی است که به گفته رئیس‌جمهور "تحت عنوان مقاومت در مقابل دشمن، جیب مردم را زدند و به جای دور زدن تحریم، مردم را دور زدند."

برای پی بردن به اهمیت کاری که هیأت مذاکره کننده ایرانی انجام می‌دهد، خوب است به موضع‌گیری سران رژیم صهیونیستی علیه این هیأت توجه شود. سردمداران رژیم صهیونیستی در آستانه مذاکرات وین و به منظور جلوگیری از ادامه گفتگوهای هسته‌ای ایران و گروه 1+5 مدعی شدند "تهران از تمایل کشورهای غربی برای دستیابی به توافق آگاه است و قصد دارد قدرتهای جهانی را فریب دهد." واقعیت اینست که صهیونیستها هم خواستار ادامه فشار و تحریم علیه ایران بوده و از اینکه در همین مدت کوتاه پس از توافق اولیه، صاحبان صنایع، بازرگانان و سرمایه‌گذاران فراوانی از کشورهای اروپایی به تهران سفر کرده و آمادگی خود را برای از سرگیری روابط و مناسبات تجاری و اقتصادی با ایران اعلام کردند، به شدت نگران و خشمگین هستند.

صهیونیستها از اینکه اقتصاد ملی ایران بار دیگر فعال شده و سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی در کشورمان رونق بگیرد، در هراسند و حاضر به دیدن بهبود شرایط داخلی ایران و تقویت نقش و جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی کشورمان نیستند.

صهیونیسم بین الملل که نفوذ زیادی در سران دستگاه حاکمه آمریکا دارد و آنها را متقاعد به کارشکنی در روند مذاکرات و استیفای حقوق هسته‌ای ایران می‌کند، بهتر از همه می‌داند که اگر دولت آقای روحانی موفق به پیوند دوباره اقتصاد ایران با اقتصاد بین‌المللی شده و بتواند درهای ایران را به روی بخش خصوصی بگشاید و فضای باز برای سرمایه‌گذاری رقابتی ایجاد کند، به راحتی از چرخه معیوب اقتصاد رانتی خارج شده و قدرت اقتصادی ایران را به نمایش خواهد گذاشت.

رژیم صهیونیستی به خوبی واقف است درصورت امضای توافقنامه نهایی هسته ای، نقش مثبت و تعیین کننده ایران در خاورمیانه و به طور مشخص در کشورهایی مانند عراق، لبنان، سوریه، بحرین و افغانستان خواهد یافت و به کاهش درگیریها و حل بحران در این کشورها کمک خواهد کرد؛ مسأله‌ای که صهیونیستها خواهان آن نبوده و برقراری صلح و آرامش در کشورهای اسلامی برای آنها نگران کننده و غیرقابل تحمل است. روشن است که سیاست "تنش زدایی" و "تعامل سازنده" ایران با جهان، همچون خاری در چشم صهیونیستهاست، زیرا خط بطلانی بر سیاست "ایران هراسی" که سالها صهیونیستها از آن بهره‌برداری کرده و کنار آن منتفع شده اند، خواهد کشید.

از این رو توافق فراگیر هسته‌ای که در آن حقوق مسلم هسته‌ای ایران در نظر گرفته شده باشد،‌ مخالفینی جز جناح‌های صهیونیستی ندارد و به همین دلیل این دور از مذاکرات که انتظار می‌رفت به نگارش متن پیش‌نویس توافق جامع بیانجامد، با کارشکنی و زیاده خواهی طرف‌های غربی تحت نفوذ صهیونیسم بویژه آمریکا مواجه شد و نتوانست به نتیجه لازم دست یابد. در چنین شرایطی گروه مذاکره کننده ایرانی که موظف به رعایت خطوط قرمز در چارچوب منافع ملی است، با ایستادگی بر مواضع منطقی، رسیدن به توافق فراگیر هسته‌ای را منوط به تأمین حقوق ایران دانست و طبیعی است که در دور بعدی مذاکرات، که اواخر خرداد ماه برگزار خواهد شد، بر همین سیاق راهی به سوی توافق و حل تنش‌ها به دور از مداخلات رژیم صهیونیستی پیدا شود.

خوشبختانه بی‌نتیجه‌ ماند!

حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:روزنامه کیهان؛۲۸ اردیبهشت

1- در آخرین ساعات روز جمعه - به وقت تهران - معلوم شد مذاکرات سه روزه ایران و 5+1 در وین، خوشبختانه بی‌نتیجه مانده است. شاید تصور شود استفاده از قید «خوشبختانه» برای اعلام شکست و بی‌نتیجه ماندن مذاکرات هسته‌ای وین4، نامتعارف و «بدبینانه» است ولی این واقعیت قابل تردید نیست که مذاکرات هسته‌ای به دلایلی که پیش از این بارها گفته و نوشته‌ایم، هرگز به نتیجه مطلوب نمی‌رسد، اگرچه این مذاکرات دستاوردهای غیرهسته‌ای دیگری دارد که ادامه آن را توجیه می‌کند.

پیش‌بینی درباره بی‌نتیجه بودن مذاکرات نه فقط پیچیده نیست بلکه نیم‌نگاهی گذرا به چالش یازده‌ ساله اخیر از یکسو و اهداف استراتژیک اعلام شده آمریکا نسبت به ایران اسلامی از سوی دیگر به وضوح نشان می‌دهد که ایران و حریف با دو نگاه متفاوت و در مواردی متضاد به این چالش و مذاکرات برخاسته از آن می‌نگرند. اکثر مسئولان محترم کشورمان با خوشبینی به مذاکرات می‌نگریستند تا آنجا که کلید حل بسیاری از مشکلات را در آن می‌دیدند. طیف یاد شده با این تصور- بخوانید توهم - که آمریکا و متحدانش نسبت به صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران تردید دارند برای جلب اعتماد حریف دست به تلاش گسترده‌ای زدند که در برخی از موارد با «وادادگی» نیز همراه بود. غافل از آن که طرف مقابل نسبت به صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای کشورمان کمترین تردیدی ندارد و با توجه به چالش یازده ساله و بازرسی‌های پی در پی و همه جانبه، اساسا نمی‌توانست و نمی‌تواند کمترین تردیدی داشته باشد. اما، در آن سوی ماجرا آمریکا و متحدانش به فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و چالش پدید آمده در این میان، باعنوان یک «گروگان» می‌نگریستند و این چالش را اهرم مناسبی برای مقابله با موجودیت نظام اسلامی - و نه برنامه هسته‌ای آن - تلقی کرده و می‌کنند.

ما و حریف با این دو نگاه و هدف متضاد دور میز حاضر می‌شدیم بنابراین، به آسانی قابل درک بود که مذاکرات در تمامی مراحل و موارد آن از اجلاس اکتبر 2003 تهران - 29 مهرماه 1382- گرفته تا نشست اخیر وین‌4 نمی‌توانست و نمی‌تواند به نتیجه برسد، چرا که نتیجه مطلوب آمریکا و متحدانش نه فقط توقف فعالیت هسته‌ای ایران، بلکه به قول «دیویدفروم» در CNN، تضعیف موقعیت ایران اسلامی با دو هدف پلکانی تعریف شده بود. ابتدا، «تغییر رفتار» و سپس «تغییر ساختار» نظام. از این روی به آسانی قابل درک بود که برخلاف آنچه برخی از مسئولان محترم تصور کرده و هنوز هم می‌کنند، «اعتماد‌سازی» حلقه مفقوده حریف نبود که در جریان مذاکرات به دنبال آن باشد. و به قول «جرج فریدمن» مسئول شورای راهبردی استراتفورد آمریکا «مشکل اصلی ما با ایران، برنامه هسته‌ای این کشور نیست. مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون حمایت آمریکا، بلکه در حال درگیری و تخاصم با آمریکا می‌توان قدرت برتر تکنولوژیک و نظامی منطقه بود و همین الگو، بهار عربی- بخوانید انقلاب‌های اسلامی - در خاورمیانه و شمال آفریقا را در پی داشته است».

بعد از اجلاس پاریس میان ایران و تروئیکای اروپایی - انگلیس، فرانسه و آلمان - در آبان‌ماه 83- نوامبر 2004 - در جلسه‌ای پیش‌بینی کرده‌بودیم که حریف پرونده هسته‌ای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل می‌فرستد و یکی از مسئولان مذاکره‌کننده وقت با تعجب آمیخته به اعتراض گفته بود، چرا؟! و پاسخ شنیده بود که حریف برنامه هسته‌ای ایران را گروگان گرفته و «اعتمادسازی»! بهانه است. سه ماه بعد، اروپایی‌ها با صراحت اعلام کردند که تضمین عینی - OBJECTIVE  GUARANTY -  مورد نظر ما در اجلاس پاریس، توقف کامل فعالیت هسته‌ای ایران است و در پی آن فعالیت‌های هسته‌ای تعلیق شده را - به دستور حضرت آقا - از سر‌گرفتیم و پرونده کشورمان برخلاف بند C  از ماده 13 اساسنامه آژانس به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شد و بعدها آقای البرادعی اعتراف کرد که انتقال پرونده به شورای امنیت یک تصمیم سیاسی بوده است و نه یک اقدام فنی و حقوقی.

دراین‌باره و برای اثبات این واقعیت که حریف با نگاه براندازی تدریجی جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره می‌نشیند، دهها نمونه دیگر نیز می‌توان ارائه کرد که پیش از این به مواردی از آن پرداخته‌ایم و فهرست این نمونه‌ها مثنوی هفتاد من کاغذ است.

2- توافقنامه ژنو، برخلاف ادعای اولیه تیم محترم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان و اظهارات جناب دکتر روحانی که آن را تسلیم قدرت‌های بزرگ جهانی در مقابل ایران! معرفی کرده بودند، مجموعه‌ای از امتیازاتی بود که متأسفانه با گشاده‌دستی آمیخته به وادادگی به حریف داده بودیم و وعده‌های نسیه‌ای که با هزار شرط و شروط و اما و اگر فقط قول آن را داده بودند. خوشبختانه هیجان کاذب ناشی از این توافقنامه که برخی از مسئولان محترم به توهم آفریده بودند خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت فرو نشست و کسانی که منتقدان توافقنامه را «بی‌سواد»! معرفی کرده بودند و از جمله، کیهان را به دلیل ارزیابی منفی از توافقنامه، با اسرائیل همسو! دانسته بودند، چاره‌ای جز اعتراف ضمنی به این واقعیت تلخ نداشتند که حریف کلاه ‌گشادی سرشان گذاشته است.

حریف اما، با این توهم که مطابق توافقنامه ژنو، از یکسو، چالش را حداقل تا 25 سال دیگر- و به نوشته نیویورک تایمز، دستکم تا 50 سال دیگر- کش خواهد داد و از سوی دیگر، زمینه را برای گام‌های بعدی نظیر اشراف کامل اطلاعاتی بر چرخه نظامی و علمی جمهوری اسلامی ایران و نهایتا فرسایش تدریجی نظام فراهم آورده است پای میز مذاکرات وین 4 حاضر شد. غافل از آن که در این سو به قول روزنامه آمریکایی یو.اس.ای‌تودی « با یک ابرحریف - SUPER  OPONENT-  به نام آیت‌الله‌خامنه‌ای روبروست که نقشه راه دشمن را می‌داند و در میان مردم خود از اعتماد آمیخته به اعتقاد برخوردار است.»

همین‌جا باید گفت؛ تیم محترم مذاکره‌کننده کشورمان به تعبیر واقع‌بینانه و حکیمانه حضرت‌آقا فرزندان انقلابند و همه  فرزندان انقلاب در پی حراست از اسلام و انقلاب و حمایت از منافع ملی کشورشان هستند و هرگز دست به سازش و خدای نخواسته خیانت نمی‌آلایند. ولی بعید نیست که فرزندان انقلاب در مواردی ساده‌انگاری کرده و به خاطر خوشبینی مفرط، سرشان کلاه برود! که با عرض پوزش، رفته است.

حالا نوبت پاسخ به این پرسش است که چرا مذاکرات «وین 4» بی‌نتیجه مانده و با شکست روبرو شد و چرا نگارنده از این شکست با واژه «خوشبختانه» یاد می‌کند؟ بخوانید! به احتمال زیاد با نگارنده موافق خواهید بود.

3- آمریکا و متحدانش که از توافقنامه ژنو و مفاد تحمیلی آن سرمست بودند، با این توهم که در ادامه مذاکرات، کار را یکسره خواهند کرد برای حضور در اجلاس وین آماده شده بودند و پیشنهادهای ذلت‌باری تحت پوشش‌های قانون‌نما و من‌درآوردی نظیر «گریز هسته‌ای - BREAK  OUT»، طرح پیشگیری از « ابعاد نظامی احتمالی- PMD»، «تدوین رژیم بازرسی‌های ویژه فراتر از پروتکل الحاقی و تصویب آن از سوی شورای امنیت سازمان ملل در قالب یک قطعنامه لازم‌الاجرا»، «دسترسی گسترده و بی‌قید و شرط به تمامی مراکز نظامی جمهوری اسلامی ایران در پوشش کمیسیون ویژه بررسی‌های سازمان ملل آنسکام» که سال 1991 درباره عراق به تصویب رسانده بودند و...،  را به عنوان برگ برنده برای قرار دادن روی میز مذاکره آماده کرده بودند و هرگز در دورترین افق ذهن خویش هم تصور نمی‌کردند که این‌بار مذاکره‌کنند‌گان ایرانی در این سوی میز مذاکره نسخه‌ای از همان «ابرحریف» در دست دارند که باطل‌السحر ترفندهای یاد شده است.

درباره مفاد مورد اشاره در شماره‌های بعدی توضیح خواهیم داد و بر همگان آشکار خواهد شد که حریف برای ایران اسلامی چه خواب خطرناکی دیده بود.

4- بعد از توافقنامه تحمیلی ژنو و برملا شدن ابعاد تخریبی آن که نه‌فقط علیه برنامه هسته‌ای کشورمان بلکه علیه اقتدار نظام اسلامی ایران تدارک دیده بودند، تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران با نسخه‌ای که در آن «خطوط قرمز» و غیرقابل انعطاف‌ نظام به وضوح ترسیم شده بود عازم وین شد. براساس این خطوط قرمز، تحقیق و توسعه R&D  غیرقابل مذاکره بود، بر لغو تمامی تحریم‌ها به صورت یکجا و نه تدریجی در توافق نهایی تاکید شده بود، درباره ظرفیت غنی‌سازی ایران، نیاز کشورمان - و نه نظر حریف- ملاک و معیار بود، حفظ ماهیت راکتور آب سنگین اراک مورد تاکید قرار گرفته بود. ورود حریف به عرصه دفاعی و نظامی ایران ممنوع اعلام شده بود و...

نسخه یاد شده، دشمن را که هرگز انتظار روبرو شدن با آن را نداشت، ابتدا حیرت‌زده و سپس عصبانی کرد تا آنجا که در مواردی کار به مشاجره لفظی کشید. حریف در آغاز کار انتظار داشت آنچه هیئت ایرانی روی میز گذارده است، مصرف چانه‌زنی داشته باشد ولی هنگامی که با اصرار غیرقابل‌انعطاف تیم ایرانی بر خطوط قرمز مورد اشاره روبرو شد، آرزوهایی را که پیش از آن و از مسیر نیویورک تا وین پرورانده بود، بر باد رفته دید... و مذاکرات وین 4 که می‌توانست به شدت آسیب‌رسان باشد، با شکست روبرو شد و تلاش همه‌جانبه و چندماهه اخیر حریف خوشبختانه بی‌نتیجه ماند.

به یقین تیم محترم هسته‌ای کشورمان باید از این که با تدبیر یاد‌شده، حریف را ناکام گذارده است، خشنود باشد، که هست، مانند همه مردم این مرز و بوم.

کد خبر 259742
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز