پیشینهی ژانر جاسوسی به اوایل ظهور سینما و دورهی فیلمهای صامت برمیگردد. در سال ۱۹۱۴ انگلیسیها سری فیلمهای خبری در باره جاسوسان آلمانی ساختند. و پس از آن ساخت چنین فیلمهایی در زمان جنگ جهانی دوم نیز ادامه یافت.
در ژانر جاسوسی طرح معماگونه هویت یک فرد جاسوس اصل و اساس داستانکها است.در قصه اصلی یا از جاسوس رونمایی میشود و از همان ابتدا تماشاگر وی را می شناسد. و یا اینکه با طرح پازل هایی اسرار آمیز و معماگونه؛ داستان اصلی مبنایش یافتن جاسوس است. از این رو تعلیق و سوسپانس از مهمترین انگارههای موجود در ژانر جاسوسی است.
فیلم جاسوسی بدون هیجان معنایی ندارد. از این رو داستانهای جنایی، سرقت، جعل، فرار و تعقیب و گریز نیز در این گونهی سینمایی فراوان وجود دارد. و این داستانکها عامل اصلی در پیشبرد و روند شکل گیری قصه به حساب میآیند.
سینمای جاسوسی غول های بزرگی را به خود دیده است. فریتز لانگ آلمانی یکی از همین بزرگان است. فیلم مهم او به نام "جاسوسان" محصول ۱۹۲۸ در واقع و به نوعی آغازگر سینمای داستانی جاسوسی است.
سهم آلفرد هیچکاک نیز در سینمای جاسوسی بسی بزرگ است. او تا قبل از عزیمت به آمریکا چندین فیلم مهم در این ژانر ساخت. هیچکاک که بدرستی استاد تعلیق در سینمای جهان خوانده میشود با ساخت فیلم هایی چون "مردی که زیاد می دانست" محصول ۱۹۳۴؛ "سی و نه پله" محصول ۱۹۳۵ و همچنین "بانو ناپدید می شود" محصول ۱۹۳۸ به نوعی پایه گذار قواعد ژانر جاسوسی در سینمااست.
در زمان جنگ سرد بین ابرقدرتهای زمانه یعنی شوروی سابق و آمریکا بازهم بساط ژانر جاسوسی پررونق گردید اما باعث گردید از شان این ژانر زیبا و مهم کاسته شود.
ساخته های درجه دو و سه در این ژانر در این زمان بشدت افزایش یافت تا جائی که دیگر تماشاگران رغبت سابق را به دیدن این آثار از دست دادند.
در ابتدای دهه ۶۰ اما یک اتفاق بزرگ روی داد. ورود شخصیت افسانهای جیمز باید به سینما؛ سینمای جاسوسی را زیرو روکرد. استقبال از جیمز باید و مجموعه فیلمهای این شخصیت جذاب؛ سینمای جاسوسی را دوباره پر طرفدار ساخت. تا جائی که به جرات می توان میس گفت تا ابتدای دهه ۸۰ جیمز باند مهمترین شخصیت جاسوس سینما بود.
در دهه ۹۰ با شروع مجموعه " ماموریت غیرممکن" سینمای جاسوسی وارد مرحله تازهای گردید. سینما به تکنولوژی روز مجهز شده بود و سینمای جاسوسی نیز به سبب ذات خود از این تکنولوژیها بهرهها برد. این روند تاکنون و بشدت روزافزون شده است و گاهی جاسوسهای سینما چنان ابزاهایی در اختیار دارند که تماشاگران غرق در حیرت میشوند.
به موازات موفقیتهای مجموعه " ماموریت غیرممکن" سری فیلمهای دیگری مانند " هویت بورن" نیز برروی پردهی نقرهای جان گرفتند. دهه ۲۰۰۰ اوج سینمای جاسوسی در زمینهی تجاری است. در واقع اگرچه فیلمهای جاسوسی خوب می فروختند و می فروشند اما فیلمی خلاق در این وادی به نمایش درنیامد. و دیدن آثاری مانند " شمال از شمالغربی" ساختهی آلفرد هیچکاک محصول ۱۹۵۹ دیگر به آرزوی تماشاگران تبدیل شده بود.
با اینهمه اکران فیلم " تعمیرکار،خیاط،سرباز و جاسوس" محصول ۲۰۱۱ سینمای جاسوسی را تکان داد. اثر درخشان توماس آلفردسون غوغایی به پا کرد و سینمای جاسوسی دوباره قواعد زیبا و منطقی خود را بروز و ظهور داد.
در سالهای اخیر مجموعه فیلمهای تیکن با بازی لیام نیسن و یا فیلم "آرگو" نیز فیلمهایی در ژانر تعقیب و جاسوسی بودند که با اقبال روبرو شدند.
ژانر جاسوسی توانایی قابل قبولی در ترکیب با دیگر ژانرها دارد. از این رو اگر قواعد ژانر در این گونه به خوبی مورد استقاده قرار بگیرد گونهی سینمایی به اوج می رسد.
از سویی دیگر در سالهای اخیر ؛ ژانر جاسوسی از بزرگنمایی شخص جاسوس و داستانکهای مرتبط به شخص ماجرا و قهرمان یا ضد قهرمان داستان؛ به بزرگنمایی ابزار و آلات جاسوسی و نرم افزارهای رایانه ای گرایش و جهش شدیدی نشان داده است. تمام این افراط و تفریط ها سبب شده دوباره ساخت و ساز در این ژانر؛ افزایش یابد و تولید زیاد همواره کیفیت را زیر پا خفه کرده است.
شرح تصویر: سکانس نفس گیر و زیبایی از فیلم کلاسیک و ماندگار "شمال از شمال غربی" ساختهی آلفرد هیچکاک و با بازی کری گرانت. از شاخص ترین فیلمهای تاریخ سینما در ژانر جاسوسی