یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۴
۰ نفر

همشهری آنلاین: ازدواج جوانان، پیروی از خط امام، تحول در نظام سلامت از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های یکشنبه-۱۱ خرداد-جای گرفتند.

سعید لیلاز . فعال سیاسی در روزنامه شرق با تيتر« بیم و امید دلواپس‌ها» نوشت:روزنامه شرق؛۱۱ خرداد

رفتارهایی که گروهی تندرو بعد از به‌قدرت‌رسیدن آقای روحانی نشان می‌دهند؛ بیش و پیش از هرچیزی تاییدی است بر اینکه دولت در پیشبرد سیاست‌های خود موفق بوده ‌است. در حوزه سیاست خارجی؛ دولت، توانسته منطقه خاورمیانه را به دور‌ترین نقطه از احتمال وقوع یک جنگ برساند و اگر بگوییم مهم‌ترین عامل مهار جنگ در منطقه، جمهوری اسلامی بوده، سخنی گزاف نیست.  در عرصه اقتصاد؛ دولت، توانسته ‌رکورد کاهش نرخ تورم را در تاریخ معاصر ایران بشکند زیرا پیش از این سابقه نداشته دولتی در 9 ماه بتواند نرخ تورم را از 45‌درصد به 5/17‌درصد کاهش دهد. این رکوردشکنی در وضعیتی ثبت شده که مباحثی مانند پرداخت یارانه نقدی و افزایش قیمت حامل‌های انرژی؛ کار دولت را دشوارتر کرده است. کشور در هشت‌سال گذشته به دلیل سوءمدیریت دچار مشکلات جدی شده، اما شاهدیم اقتصاد و شاخص‌های اصلی آن در مسیر نوسازی حرکت می‌کنند. همچنین در بازسازی سیاست داخلی، اجتماعی و فرهنگی آقای روحانی از خود پایمردی‌ نشان داده است.

در مجموع؛ موفقیت‌های دولت روحانی، فراتر از انتظارها و پیش‌بینی‌ها بوده و همین دلیلی است برای ناخرسندی تندروهایی که در دوره زمامداری‌شان، کشور را به سمت پرتگاه می‌راندند. در نقطه مقابل، طیف میانه‌رو و عقلایی محافظه‌کاران و در راس آنها علی لاریجانی، حامی دولت هستند و تفاوت عملکرد این دولت با دو دولت پیشین را حس و درک می‌کنند.

از سوی دیگر، در حال حاضر نشانی از بروز شکاف در انسجام اصلاح‌طلبان وجود ندارد و تاکنون، اتحادی به این اندازه مستحکم تاکنون میان خاتمی، هاشمی، روحانی و عارف وجود نداشته است. تداوم این همگرایی، وضعیتی را برای انتخابات مجلس آینده رقم می‌زند که براساس آن می‌توان برآورد کرد که تندروها، کرسی‌های خود در «بهارستان» را از دست خواهند داد و اکثریت قاطع مجلس بعدی متشکل از اصلاح‌طلبان - در صورت تایید صلاحیت - و محافظه‌کاران میانه‌‌رو خواهد بود.

ایران در حال رسیدن به یک وفاق ملی کم‌سابقه است و این خوشایند تندروهای در آستانه حذف نیست. علاوه بر این، شماری از تندروها، دلواپس هستند که غبار تحریم‌ها فرو نشیند و آنان، دیگر نتوانند کاسبی خود را ادامه دهند و به جیب مردم دست‌درازی کنند. آنان دلواپس هستند که دیگر نتوانند امثال بابک زنجانی را در دامن خویش پرورش دهند، نگرانند فرصتی فراهم نشود که رکورد 82هزارمیلیاردتومان مطالبات معوق بانکی را بشکنند. بنابراین؛ تندروها حق دارند تا این اندازه ناراحت باشند. راهکار رفع دلواپسی آنان، بازگشت فضای رادیکال و خدشه‌دارکردن اعتبار دولت روحانی است. اما آنان از توان کافی برای دستیابی به رویای خود برخوردار نیستند و تلاش‌شان به جایی نخواهد رسید. اصلاح‌طلبان هم باید صبور باشند و با حفظ اتحاد درون‌جناحی، دنبال پیشگیری از انشقاق باشند و همزمان تلاش کنند تا همگرایی میان اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران میانه‌رو را تقویت کنند تا روزنه‌های رشد و بازگشت تندروها مسدود شود.

در تراز خط امام(ره)

محمد ايماني در روزنامه كيهان نوشت:روزنامه کیهان؛۱۱ خرداد

1- چگونه ممکن است قلب یک پیرمرد 80 ساله مانند قلب جوان 20 ساله شاداب و پرانرژی کار کند؟ قلب حضرت روح‌الله- هر چند ملول از بی‌مهری نارفیقان و عهدشکنان- خرّم از وعده‌های صادق الهی بود که در طلیعه پیام پذیرش قطعنامه 598، آیه بشارت پیروزی در سوره فتح را مرقوم فرمود «ملت ایران. لقد صدق الله رسوله الرویا بالحق لتدخلنّ المسجد الحرام ان شاءالله آمنین». شهید مطهری در بحبوحه انقلاب درباره شخصیت آن پیر برنادل چنین روایت می‌کند: «من به تدریج این امید در دلم زنده می‌شود که این انقلاب به ایران محدود نمی‌ماند، هفتصدمیلیون مسلمان را دربرخواهد گرفت... چند روز، پیش کارتر به آیت‌الله خمینی راجع به بختیار اخطار کرد که هر دو ابرقدرت بر روی این دولت توافق دارند و شما حساب کار خودتان را بکنید اما این مرد بزرگ اعتنایی به این تهدید نکرد. من که قریب 12 سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل کرده‌ام، باز وقتی که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایی از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من، بلکه بر ایمانم نیز افزود».

علامه شهید استاد مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی ادامه می‌دهد: «وقتی برگشتم، دوستانم پرسیدند چه دیدی گفتم چهار تا «آمَنَ» دیدم. آمن بهدفه؛ به هدفش ایمان دارد، دنیا اگر جمع بشود نمی‌تواند او را از هدفش منصرف کند. آمن بسبیله؛ به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد، امکان ندارد بتوان او را از این راه منصرف کرد شبیه همان ایمانی که پیغمبر به هدفش و به راهش داشت. آمن بقومه؛ در میان همه رفقا و دوستانی که سراغ دارم احدی مثل ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. به ایشان نصیحت می‌کنند که آقا کمی یواش‌تر، مردم دارند سرد می‌شوند،‌ مردم دارند از پای در می‌آیند. می‌گوید نه مردم این جور نیستند که شما می‌گویید، من مردم را بهتر می‌شناسم. و ما همگی می‌بینیم که روز به روز صحت سخن ایشان بیشتر آشکار می‌شود. آمن بربه؛ در یک جلسه خصوصی ایشان به من گفت فلانی این ما نیستیم که چنین می‌کنیم، من دست خدا را به وضوح حس می‌کنم. آدمی که دست خدا و حقانیت خدا را حس می‌کند و در راه خدا قدم برمی‌دارد، خدا هم به مصداق ان تنصروا الله ینصرکم  ویثبت اقدامکم بر نصرت او اضافه می‌کند... چنین هدایتی را من به وضوح در این مرد می‌بینم. او برای خدا قیام کرده و خدای متعال هم قلبی قوی به او عنایت کرده است که اصلا تزلزل و ترس در آن راه ندارد. اطباء فرانسه که اخیرا این پیرمرد هشتاد و چندساله را که لااقل 15 سال است دچار جنگ اعصاب  و ناراحتی روحی است و اخیرا هم جوانی آن چنان برومند را از دست داده، معاینه کردند، نظر دادند که قلب او نظیر قلب یک جوان بیست ساله است.او که در راه خدا قدم برداشته، آنچه را قرآن وعده داده، به تجربه دریافته است... این مرد درست نمونه علی علیه‌السلام است.»

2- اگر امام نبود، انقلاب مفهومی نداشت همچنان که امروز اگر مکتب و مرام و خط امام را از انقلاب بگیریم چیزی از انقلاب اسلامی باقی نمی‌ماند. امام خمینی به تعبیر امام خامنه‌ای، «روح خدا بود در کالبد زمان و روح خدا جاودانه است». بقای انقلاب به ماندگاری راهی است که امام خمینی(ره) در مقابل ملت ایران گشود. با این همه آن مقتدای بی‌نظیر به اعتبار شناخت ذات حق فرمود نهضت اسلامی قائم به شخص نیست تا این توهم القایی دشمنان را که انقلاب 57 با رفتن «یک خدمتگزار» به پایان و بن‌بست می‌رسد بزداید. «بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالاتر و والاتر در خدمتند». نایب امام زمان(عج)، عصاره و خلاصه دهه‌های مجاهدت پر مرارت خویش را در ولایت فقیه می‌دید و با اطمینان تمام فرمود «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد». به عبارت دیگر ملاک دقیق شناخت خط امام و وفاداران به آن، میراث بزرگ آن حضرت به عنوان ولایت‌فقیه است. خط امام اگر هم متشابهاتی داشته باشد، محکمات روشنی دارد که با آنها شناخته می‌شود. محکماتی مانند پایبندی بدون مداهنه به نص اسلام، حمایت از محرومان و ستیز با مستکبران و مفسدان، نهضت جهانی اسلام و بسیج جهانی مستضعفان، وحدت کلمه و... در راس همه اینها که مفسر امروزین همه این اصول می‌باشد، ولایت‌فقیه.

قرآن کریم درباره نزدیکی امت‌ها به حضرت ابراهیم(ع) بیان لطیفی دارد که بی‌شباهت با امروز ما نیست. یهودیان و نصرانی‌ها به اعتبار قدمت و سابقه، حضرت ابراهیم(ع) را به خود نسبت می‌دادند اما خداوند در پاسخ آنان، به حضرت ختمی‌مرتبت(ص) اشاره می‌کند و می‌فرماید «ابراهیم یهودی و نصرانی نبود بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و از مشرکان نبود. همانا سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنانند که از او پیروی کردند و این پیامبر (حضرت محمد«ص») و کسانی هستند که ایمان آوردند. و خدا سرپرست مؤمنان است» (آیات 67 و 68 سوره آل‌عمران). بله یهودیانی بودند از نسل حضرت ابراهیم و منتظر پیامبر آخرالزمان که حتی به امید درک محضر پیامبر خاتم(ص) کوچیدند و در مدینه ساکن شدند شاید که از نسل آنان باشد! اما چون پیامبر اعظم(ص) ظهور کرد و بدعت‌ها و منافع نامشروع آنها را تأیید نکرد، به انکار او برخاستند و بنای ستیزه‌جویی گذاشتند.

3- یک سال پیش (5 خرداد 92) سایت فتنه سبز که از لندن توسط شبکه مشترک بهائیت و افراطیون مدعی اصلاحات به روزرسانی می‌شود، تحلیلی قابل تأمل تحت عنوان «آیت‌الله خمینی در برابر آیت‌الله خمینی» منتشر کرد و ضمن اسم بردن از 4 نفر از سران فتنه تاکید کرد باید با استفاده از آنان به سمت تحریف مواضع امام و سپس از این طریق به جنگ جانشین امام رفت. این نسخه همان نسخه انگلیسی- آمریکایی است که صرفا عملیاتی شده است: «ما محتاج نظریه‌ای مناسب با فضای سیاسی برای گذار هستیم. این گذار باید بر گسل شکاف میان اطرافیان آیت‌الله خمینی رخ دهد. یک دسته از شاگردان آیت‌الله خمینی همراه آقای خامنه‌ای هستند. دسته دیگر در عوض، چند سال است (خصوصا پس از جنبش سبز) به دموکراسی‌خواهی ]!![ نزدیک می‌شوند. در این دسته موسوی و کروبی و ]...[ و ]...[ و بیت ]...[ هستند. استراتژی ما باید مانور روی این شکاف باشد. باید کمک کرد تمایز این دو دسته هر روز واضح‌تر شود. در این دید نباید با آیت‌الله خمینی همان معامله‌ای را کرد که با آقای خامنه‌ای می‌کنیم. آقای خمینی را باید به عنوان بخشی از تاریخ نقد کرد، منتها توجه کرد که او به همراه بیتش همچون متنی است که دو قرائت هرمنوتیکی کاملا متضاد از آن می‌شود کرد...

البته که دموکراسی تعریف مشخصی دارد و یحتمل، دموکراسی دینی بی‌معناست. با این حال آقای خمینی و مجموعه سخنان او در وضعیت کنونی سیاست ایران، حکم متن مقدس قرآن یا انجیل را دارد. در قرآن و انجیل هم آیاتی داریم که به خونریزی و قتل تشویق می‌کند و هم آیاتی که به رحمت و بخشش و نوعی انسان‌گرایی توصیه می‌کند. یک راه برخورد این است که نگاهی ذات‌گرا داشته باشیم و بگوییم این متون کلا تولیدکننده خشونت‌اند. یک راه دیگر هم همین است که همچون نواندیشان دینی بر آیات انسان‌گرایانه این متون مقدس بیشتر تاکید کنیم و به عنوان مثال آیات جهاد و خونریزی را تاویل کنیم (مثلا آنها را فقط مربوط به زمان خاص نزولشان بدانیم) در یک جامعه مذهبی روش دوم بیشتر جواب می‌دهد»!

جرس در توضیح بیشتر می‌نویسد: «محتملا در وضعیت خاص ایران تا اطلاع ثانوی آیت‌الله خمینی حکم متن مقدسی را دارد که باید آن را به نفع خود تأویل کرد. هیچ اندیشیده‌ایم چرا عده زیادی در میان اندیشمندان دنیا از لاک گرفته تا مارتین لوتر و سروش و مجتهد شبستری کوشیده‌اند بگویند دین با دموکراسی یا حقوق بشر سازگار است، به جای اینکه بر تضاد این دو به نحوی ذاتگرایانه انگشت نهند؟ یکی از توجیه‌های مهم این رویکرد آن است که توجه شود دین از منظر هویتی برای بسیاری از انسانها مهم است، و بر این اساس بهتر است دموکراسی‌خواهان یا حقوق بشر دوستان به‌جای آنکه خود را در برابر دین قرار دهند، از نیروی آن استفاده کنند. هکذا است داستان آقای خمینی در وضعیت بغرنج کنونی ما در ایران... قرار نیست دموکراسی را با معیار خاتمی و هاشمی بسنجیم. البته که دموکراسی معیارهایی مستقل دارد. بلکه قرار است کوشش کنیم شکاف طرفدار دموکراسی- استبداد را عمیق‌تر کنیم. در این نگاه اصلاح‌طلبانی چون هاشمی یا خاتمی در حال شدن و تغییر به واسطه فشار از سوی بدنه حامی‌شان نگریسته می‌شوند نه هویت‌هایی لزوما ثابت. برای این شدن و تغییر البته آنان را باید مورد خطاب قرار داد و نقد کرد. تغییرات موسوی و کروبی پس از جنبش سبز، مثال‌های امکان چنان تغییری است.»

اما این بار برخلاف 14 قرن پیش، جنگ مذهب علیه مذهب، صحابه علیه صحابه، امام علیه امام و رهبری(!) نگرفت. حماسه 9 دی 88 تا ابد مایه اعتزاز و افتخار ملت ایران خواهد ماند آنجا که نیویورک تایمز اعتراف کرد‌ «این راهپیمایی بزرگ‌ترین راهپیمایی در ایران پس از راهپیمایی تشییع آیت‌الله خمینی در 20 سال پیش بود.»

4- محکمات خط امام، انکار‌ناپذیر است. یکی از آن محکمات پیام بلندی است که حضرت روح‌الله به مناسبت پذیرش قطعنامه در تاریخ 29 تیر 1367 و در آخرین سال حیات مبارک خویش مرقوم فرمودند: «ما درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم‌کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم، حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه‌طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‌گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می‌کنیم. ما درصدد خشکاندن ریشه‌های فاسد صهیونیزم، سرمایه‌داری و کمونیزم در جهان هستیم... مسلمانان باید بدانند تا زمانی که تعادل‌ قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدم می‌شود و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه حفظ منافع خود حادثه‌ای را به وجود می‌آورند. راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند آسوده خواهند بود؟

... پس راهی جز مبارزه نمانده و باید چنگ و دندان ابرقدرت‌ها و خصوصا آمریکا را شکست... ملت عزیز ما به خوبی دریافته‌اند که مبارزه با رفاه‌طلبی سازگار نیست و آنها که تصور می‌کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه‌داری و رفاه‌طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه‌اند و آنهایی  هم که تصور می‌کنند سرمایه‌داران و مرفهان بی‌درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می‌شوند، آب در هاون می‌کوبند... و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و استضعاف را چشیده باشند... امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپ‌ها و موشک‌های دشمنان باز کرده است... جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد... و چه شیرینی بالاتر از اینکه ملت بزرگ ایران مثل صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده است. چه شیرینی بالاتر از اینکه ملت ایران سقوط ارکان و کنگره‌های نظام ستم‌شاهی  را نظاره کرده و شیشه حیات آمریکا را در این کشور شکسته است... ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم...»

رحمت و رضوان بیکران الهی نثار چنین امامی باد که ملتی را زنده کرد و بشارت سرآمدن روزگار غیبت مصلح کل مهدی موعود(عج) را با ایمان و حرکت خویش داد.

مسئله ازدواج!

محمود فرشيدي در ستون سرمقاله روزنامه رسالت نوشت:روزنامه رسالت؛۱۱ خرداد

خانواده، حلقه وصل ادامه حيات و استمرار هويت ملي جامعه است و ازدواج پيش‌‌نياز و عامل برپايي خانواده، ازدواج بيت‌الغزل سياست‌‌هاي كلي جمعيت است، ازدواج برنامه اسلام براي مبارزه با مفاسد اخلاقي است و كانون خانواده مستحكم‌ترين دژ دفاع از هويت اسلامي - ايراني در برابر تهاجم هويت‌ستيز بيگانه مي‌باشد و محيط گرم خانواده، فضايي براي آرامش و تخليه اضطراب‌هاي روحي و تنش‌هاي روزمره زندگاني پرتلاطم جامعه كنوني را فراهم مي‌سازد.

با اين همه جاي بسي شگفتي است كه ازدواج به عنوان كليدي‌ترين و اصلي‌ترين مسئله اجتماعي، تقريبا در برنامه‌ريزي‌هاي مسئولان جايگاه قابل اعتنايي ندارد و صرفا در حد توصيه اخلاقي در مصوبات قانوني يا ضوابط اداري به وزارت ورزش و جوانان و ديگر دستگاه‌ها، مواردي يادآور مي‌شود.

جالب آنكه حتي شخصيت‌هايي كه خداوند متعال به آنان پايگاه اجتماعي مستحكمي عنايت فرموده است و نفوذ كلامي دارند هم ترجيح مي‌دهند از درگير شدن با مسئله ازدواج و تبليغ و فرهنگ‌سازي در اين زمينه طفره بروند و گسترش فرهنگ حجاب و نماز و قرآن و مهدويت و زكات و اخلاق اسلامي و ... كه البته هركدام ارزش والايي دارند را سرلوحه فعاليت‌هاي خود قرار دهند و از ورود به مقوله ازدواج پرهيز كنند تا مبادا بر دامان مقدس آنان گردي بنشيند و به همين دليل خلأ وجود بنياد ازدواج معتبر و فراگير و مورد تاييد نظام اسلامي، يكي از مهم‌ترين موانع ازدواج مي‌باشد كه در هر حال واقعيت آن است كه براي ايران اسلامي به عنوان كشوري با جمعيت جوان، مسئله ازدواج اگر نگوييم مهم‌ترين مسئله، بي‌ترديد يكي از مهم‌ترين مسائل كشور است و اگر در شرايط حساس كنوني، مسئولان موفق نشوند از الگوي نهاد مقدس ازدواج در اسلام، به عنوان مستحكم‌ترين پيوند الهي، چنان‌كه بايد دفاع كنند، سرنوشت آينده كشور را به دست توفان حوادث و تهاجم بيگانه سپرده‌اند.

در سال 1393 كه با نام اقتصاد و فرهنگ مزين شده است، بي‌ترديد دفاع از فرهنگ ازدواج در برابر امواج شيطاني و الگوهاي حيواني زندگاني مشترك كه نظام سلطه جهاني آن را تبليغ مي‌كند، يكي از مهم‌ترين مسئوليت‌هاي دولتمردان نظام اسلامي و مهم‌ترين مطالبه نسل جوان امروز مي‌باشد و روشن است كه پاسخگويي به اين مطالبه با سخنراني امكان‌پذير نيست و همچنان‌كه در ماده 2 سياست‌هاي كلي جمعيت مورد تاكيد قرار گرفته است بايد "موانع ازدواج مرتفع گردد و تشكيل خانواده تسهيل و ترويج شود و زوج‌هاي جوان مورد حمايت قرار گيرند و براي توانمندسازي آنان در تامين هزينه‌هاي زندگي برنامه‌ريزي شود".

هرچند موانع ازدواج شفاف‌تر از آن است كه يادآوري آنها ضرورت داشته باشد اما اشاره به برخي از اين موانع و نيز ارائه برخي راهكارها هم به نوعي مي‌تواند بازخواني اهميت مسئله ازدواج تلقي گردد:

1- اگرچه از اشتغال به عنوان اساسي‌ترين مانع ازدواج نام برده مي‌شود اما اينكه در روزگار كنوني آيا الزاما بايد جوان پس از اشتغال ازدواج كند را نمي‌توان به عنوان يك اصل خدشه‌ناپذير مبنا قرار داد زيرا چه بسا جوانان شاغلي كه ازدواج نكرده‌اند و علاوه بر آن، جوان متاهل، توقعاتش از نوع شغل و درآمد آن تعديل مي‌شود و چه بسا با حمايت خانواده‌ها زمينه اشتغال وي فراهم گردد.

ذكر اين نكته ضروري است كه در درازمدت بايد نظام تربيتي آموزش و پرورش در زمينه مسئوليت‌پذيري نسل آينده و بلوغ اقتصادي جوانان و آماده‌سازي آنان براي كسب درآمد و كارآفريني بيشتر سرمايه‌گذاري كند تا تخيلات آنان از اشتغال و آن را در محدوده رياست و مديريت و كسب درآمدهاي هنگفت پنداشتن را اصلاح نمايد.

2- گسترش مفاسد اخلاقي در جامعه نيز بي‌ترديد يكي از موانع اصلي ازدواج مي‌باشد و فرصت را براي افراد مسئوليت‌ناپذير فراهم مي‌سازد تا از پذيرش بار سنگين مسئوليت خانواده شانه خالي كنند و علاوه بر آن رواج مفاسد اخلاقي و بي‌بندوباري، ثبات خانواده‌هاي موجود را نيز تهديد مي‌كند و در اين ارتباط، شيوع اختلاط زن و مرد در جامعه و بخصوص در ادارات و موسسات را بايد از عوامل تهديدكننده ازدواج برشمرد.

3- عدم حاكميت نگاه عدالت محور بر ضوابط استخدام، چه از نظر جنسيتي و چه از نظر ميزان نياز متقاضيان به استخدام. به تعبيري روشن‌تر و جسورانه‌تر به دليل آنكه در اسلام مرد، مسئوليت اداره زندگي را از نظر اقتصادي برعهده دارد، بايد در ضوابط استخدام نيز مورد حمايت قرار گيرد همچنان‌كه براي دختران و زنان سرپرست خانوار و كساني كه مسئوليت تامين معيشت خانواده برعهده آنان است نيز بايد اين اولويت مورد توجه قرار گيرد.

4- عدم حاكميت الگوي ساده‌زيستي در جامعه و نگاه ارزش‌مدارانه به تجملات، در اين زمينه بخصوص مسئولان و دولتمردان وظيفه‌اي سنگين دارند و بي‌ترديد تجملگرايي يكي از موضوعاتي است كه درباره آن مورد بازخواست الهي قرار خواهند گرفت.

5- تخفيف منزلت و جايگاه مقدس ازدواج در جامعه و سبك‌شماري طلاق را نيز بايد از آسيب‌هاي هجوم فرهنگ بيگانه‌ و موانع ازدواج دانست و براي مقابله با آن چاره‌انديشي كرد.

كلام آخر آنكه در نظام اسلامي، درد مسئولان بايد درد مردم باشد و رفع دغدغه‌هاي مردم در اولويت كاري آنان قرار بگيرد و مبادا دغدغه‌هاي سياسي و گروهي و قدرت‌طلبانه، مسئولان را از تلاش شبانه‌روزي براي كاستن بار مشكلات از دوش مردم، باز دارد و امروز كه ميليون‌ها دختر و پسر جوان در سنين ازدواج قرار دارند، شيطان و دشمن بيش از ديگر گروه‌هاي سني به آنان چشم طمع دارد. در اين شرايط آيا ضرورت ندارد دولت، مجلس، قوه‌ قضائيه و همه دستگاه‌هاي مسئول، با همكاري و هم‌افزايي يكديگر و در صورت نياز تشكيل ستاد يا شوراي عالي ازدواج، براي دفاع از خانواده و تحكيم بنياد ازدواج، اقدامي انقلابي انجام دهند؟ امروز پاسخ به اين مطالبه نسل جوان و تسهيل ازدواج، تكليف دولتمردان است.

همچنان‌كه برخورد قاطع با عوامل گسترش مفاسد اخلاقي به عنوان يكي از مهم‌ترين موانع ازدواج، مقدمه انجام اين تكليف دولتمردان مي‌باشد و نبايد با تعابيري نظير "با زور و شلاق مردم را به بهشت بردن" از زير بار اين تكليف شانه خالي كرد و اجازه داد معدودي بي‌فرهنگ و فريفته فرهنگ بيگانه، با زور و شلاق فساد و حريم‌شكني، محيط جامعه ايران اسلامي را آلوده كنند و حاكميت امنيت اخلاقي مردم را مورد خدشه قرار دهند. از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده است كه اگر ديوانه‌اي در وسط دريا بخواهد كشتي را سوراخ كند، چنانچه همسفرانش مانع او نشوند،‌ همگي غرق خواهند شد.

نظام سلامت در مسير تحول

روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقاله خود آورد:روزنامه جمهوری اسلامی؛۱۱ خرداد

اين روزها هر چند شنيدن اخبار چشمگير از پيشرفت‌هاي دارويي و اجراي برنامه‌هاي اميدوار كننده در زمينه ارتقاء نظام سلامت و بهداشت و درمان كشور به امري عادي و متوالي تبديل شده ولي به واقع منعكس كننده عزم دولت يازدهم در ساماندهي اين بخش حياتي و پاسخگويي به مطالبات زمين مانده مردم است.

خبر آغاز توليد دستاوردهاي بزرگ دارويي در كشور از جمله رويدادهاي مسرت بخشي است كه اين روزها يكي پس از ديگري از حوزه بهداشت و درمان شنيده مي‌شود و از توسعه كمي و كيفي اين بخش و وجود يك برنامه منسجم و عزم جدي براي جبران كمبودهايي حكايت دارد كه در سالهاي اخير گريبان مردم را گرفته و اقشار ضعيف و كم درآمد جامعه را به ستوه آورده بودند.

آنچه در سالهاي اخير بر اثر عملكرد نامناسب دولت گذشته بر بخشهاي مختلف حاكميتي و اجرايي رفته بود، در بخش بهداشت و درمان، كار را به جايي رسانده بود كه همزمان با اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها و واقعي شدن قيمت‌ها، به جاي تحقق اهداف برنامه پنجم توسعه كه در آن تاكيد شده بود سهم مردم در پرداخت هزينه‌هاي درمان به 10درصد كاهش يابد، مردم مجبور بودند علاوه بر گراني‌هاي روزافزون، 70 درصد هزينه‌هاي درمان را نيز از جيب خود بپردازند و از اين رهگذر چه خانواده‌هايي كه براي بستري كردن بيمار خود در بيمارستانهاي دولتي و انجام يك عمل جراحي، خط فقر را تجربه كرده و چه بسيار بيماراني كه بايد علاوه بر تحمل درد و رنج بيماري، به دليل كمبود و گراني دارو دچار معضلات لاعلاج شده و يا براي تهيه داروهاي گران قيمت و حياتي زندگي خود را نيز از دست بدهند.

در اين گير و دار، آنچه باعث تأسف بود اينكه سهم وزارت بهداشت از درآمد حاصل از هدفمندي يارانه‌ها در دولت به وزارتخانه‌هاي ديگر منتقل مي‌شد و ارز اختصاص يافته براي واردات دارو نيز در ساير اقلام غيرضروري و لوكس، كارپردازي مي‌گشت! آنچه در اين ميان هول انگيزتر بود اينكه به صورت نمايشي و شعاري ادعا مي‌شد كه حمايت‌هاي لازم از بخش بهداشت و درمان صورت مي‌گيرد و جاي هيچگونه نگراني وجود ندارد!

خوشبختانه از اوائل امسال و با اجراي مرحله دوم هدفمند كردن يارانه‌ها، دولت يازدهم تصميم گرفت به عنوان اولويت نخست، از محل منافع حاصل از قانون هدفمندي، بخش بهداشت و درمان كشور را به طور ويژه مورد حمايت قرار داده و آنرا احياء كند. از اين رو از 15 ارديبهشت ماه مرحله اول بسته نظام سلامت در كشور اجرايي گرديد و گام مهمي در مسير اجراي عدالت در دسترسي آحاد مردم به خدمات بيمارستاني و مراقبت‌هاي پزشكي برداشته شد.

به موجب اين طرح، اكنون همه كساني كه به بيمارستانهاي دولتي مراجعه مي‌كنند تنها 10درصد و افراد روستايي و كساني كه تحت پوشش حمايتي كميته امداد و بهزيستي هستند فقط 5 درصد از هزينه‌ها را مي‌پردازند. در اين طرح همچنين بيمارستانها و مراكز درماني موظف شده‌اند دارو و وسائل پزشكي و بيمارستاني را براي افراد بستري و تحت معالجه فراهم كرده و به هيچ وجه از همراهان بيمار نخواهند كه آنرا از خارج بيمارستان تهيه كنند و اين يعني كاستن از دغدغه بيماران و همراهان آنها كه از اين پس مجبور نباشند با رفتن از اين داروخانه به آن داروخانه سرگردان شوند.

در مرحله بعدي اجراي طرح جامع سلامت، كار صدور بيش از 4 ميليون دفترچه بيمه رايگان براي افرادي كه تاكنون از خدمات بيمه‌اي محروم بودند آغاز شد و به اين ترتيب براي نخستين بار اين فرصت فراهم آمد تا پوشش كامل بيمه‌اي براي تمام ايرانيان محقق گردد.

مرحله سوم اجراي بسته حمايتي دولت از سيستم سلامت، طرح ماندگاري پزشكان در مراكز بهداشتي مناطق محروم است كه از ابتداي ماه جاري كار ستادي آن آغاز شده و بدين ترتيب مناطق دور افتاده كشور به تدريج از وجود پزشكان به طور عملي بهره‌مند شده و قطعاً با اجراي ديگر مراحل هفتگانه اين طرح تا پايان سال، مردم بويژه اقشار آسيب پذير از حلاوت و شيريني آن استفاده بيشتري خواهند برد.

آنچه خوشبختانه در اجراي طرح جامع سلامت،‌ محور قرار گرفته، ارتقاي عادلانه سلامت جامعه و اجراي عدالت در استفاده از خدمات عمومي براي همه مردم است و اين درست نقطه مقابل تفكر صدقه دادن است كه در گذشته تعقيب مي‌شد و معتقد به توزيع مستقيم پول بين همه مردم اعم از نيازمند و مرفه بوده و با اين اقدام، عملاً مراكز ارائه خدمات عمومي و اجتماعي را به حاشيه و قهقرا برده بود. اكنون مردم اميدوارند كه در دولت يازدهم سهم سلامت از هدفمندي يارانه‌ها كه سالها متروك و مهجور مانده بود، به تدريج محقق شود.

بنابر اين اگر امروز موضوع سلامت و رسيدگي فوري به مسائل اين حوزه به عنوان يك دغدغه ملي مطرح مي‌شود، هرگز ادعايي به گزاف نيست، زيرا نه تنها براساس اصول و موازين علمي، اين "انسان سالم" است كه مي‌تواند محور توسعه پايدار واقع شود بلكه سلامتي به دليل دارا بودن ابعاد مختلف جسمي،‌ رواني، اجتماعي و معنوي و اثرات متقابل آنها بر يكديگر مي‌تواند سلامت روحي جامعه را نيز تحت‌الشعاع قرار دهد.

از سوي ديگر اهميت لزوم اجراي طرح جامع سلامت از آنجا مشخص مي‌شود كه حوزه سلامت سالها به رديف اولويت‌هاي پائين و درجه چندم تنزل يافته و جاي آنكه نگاه سرمايه‌اي به آن شود، در زمره رديف‌هاي هزينه‌اي قرار گرفته و از چرخه توجه و اولويت خارج شده بود. از اين رو امروزه لازم است سياست‌هاي عمومي كشور مجدداً حول محور سلامت تعريف شده و به جايگاه اصلي خود باز گردد.

وجه ديگر اهميت اجراي طرح سلامت در مقطع كنوني و در اولويت قرار گرفتن آن از آنجا مشخص مي‌شود كه اين موضوع عملاً به يكي از بزرگترين معضلات‌ كشور پس از اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها تبديل شده و به دليل عدم توجه كافي دولت گذشته به اين بخش، طبق برخي گزارش‌هاي مستند، هزينه كمرشكن درمان به طور متوسط سالانه حدود 5 درصد از جمعيت كشور را به زير خط فقر كشانده و در واقع با تنزل دادن طبقه اجتماعي مردم باعث فقيرتر شدن اقشار جامعه شده بود.

از اين رو كاملاً بجاست كه موضوع ارتقاء سلامت و اختصاص منابع مالي قانون هدفمندي يارانه‌ها به اين بخش، بيش از پيش در اولويت مجموعه نظام تصميم گيري كشور قرار گرفته و با تجميع توجهات به اين سمت، پس از سالها بي‌مهري و كم توجهي كه در حق سيستم سلامت رواداشته شد، موجبات تحول و پوست اندازي بخش بهداشت و درمان كشور را همانگونه كه انجام مي‌شود فراهم آورد تا آرامش روحي، جسمي و رواني مردم و توزيع عادلانه ثروت عمومي تأمين گردد.

کد خبر 261161
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha