طرح مباحث و مسائل مختلف درباره این موضوع و دعوت از متفکران و دانشپژوهان، بی تردید در رونق بخشی و انگیزهسازی برای توجه عمیقتر به این عرصه مهم از نظریهپردازی، با اهمیت و البته ضروری است. این مقدمه از جهت یادآوری این نکته لازم است که گاهی میتوان جدا از محصولات و میوههای هر پدیده، به اصل و هویت آن توجه کرد.
اما آنچه راقم این سطور را وادار به یادآوری نکاتی کرد، پیام جناب سروش به مناسبت برگزاری سمینار دین و مدرنیته بود که در غیاب ایشان در حسینیه ارشاد قرائت شد؛ پیامی که گرچه برای کسانی که با ویژگیهای شخصیتی ایشان آشنایی دارند عجیب و غیر منتظره نبود، برای برخی دوستداران و مدحکنندگان ایشان کاملا تازگی داشت.
بحث و داوری علمی و تحلیل و ارزیابی منصفانه را به مجالی دیگر و به خوانندگان و دانشپژوهان واگذار میکنیم، اما لازم میدانم فهرست وار به نکاتی اشاره کنم.
1- اینکه سنت و یا مدرنیته چه هویت و یا هویاتی دارد، بحثی گسترده و فی نفسه «پلورال» است. اصرار انحصار گرایانه بر یک نظریه و ادعاء -البته قابل دفاع- تنها نمونهای در کنار دهها نظریه رقیب و بدیل است که مصادیقی از آن نیز در سمینار پنجشنبه ارائه شد.
تاکید جناب سروش بر رد و نفی هویت گرایی و ماهیت اندیشی در دین و مدرنیته و توجه به آثار و نتایج دوران موسوم به مدرن و فعالیتهای منسوب به امر دینی، تحلیلی از دهها تحلیل ممکن و محتمل است.
چه در مصاحبه و چه در پیام، روح انحصار اندیشانه و بنیاد گرایانه در بررسی این موضوع به وضوح مشهود است. البته ایشان خواهند پذیرفت که این نتیجه با معتبرترین اثر دوران مدرن ناسازگار و متعارض است.
2- طرح غیر منطقی و مغرضانه اندیشه سنت گرایان، به ویژه آرای مهمترین و بزرگترین متفکر شرقی وحی محور، مبناگرا و «سنت» اندیش قرن حاضر در غرب، در قالب کلماتی تحریک برانگیز، میزان ادب و انصاف علمی جناب سروش را آشکار میسازد.
به ویژه آنکه دکتر سید حسین نصر همواره پذیرای گفتوگوی علمی با جناب دکتر سروش بودهاند.
خوانندگان فرهیخته و دانش دوست روزنامه شرق احتمالا سال 1379 را به یاد میآورند.
در آن سال از جناب سروش درخواست کردیم در مصاحبهای رادیویی با حضور آقای مصباح شرکت کنند. ایشان شروط سختی را تعیین کردند که همه را پذیرفتیم. در نهایت، جناب ایشان، نبود مکتوبات و آثار منتشر شده قابل استناد آقای مصباح را دلیل رد این مناظره مطرح کردند به فاصله کوتاهی از ایشان تقاضا کردیم که این مناظره به صورت تلفنی با جناب دکتر سید حسین نصر برگزار شود.
طبیعی بود که جناب سروش، دیگر نه میتوانست خطبه جمعه و امکانات سیاسی و نبود انتشارات را مطرح کند و نه ...! اما خود میدانستیم که جواب همان است و البته متاسفیم که داعیه مناظره از سوی ایشان پس از آن حادثه کمرنگ و بیرنگ شد.
3- نمیدانم مداحان و یا شاگردان دیرین نصر چه کسانیاند، چه کردهاند و چه میکنند، اما خداوند را سپاسگزاریم که در سایه آزادیهای فراوان مدنی و اجتماعی کشور، جناب ایشان به تحقیق و مطالعه و سیر در آفاق مشغولاند و امیدوارم به صفاتی که لازمه ذاتی سیر در انفس است نیز بیش از پیش نایل گردند.
4- اینکه در نگرش سنت گرایان، سنت چه معنایی دارد، حتما برایشان پنهان نیست، اما اینکه سنت گرایی به بنیاد گرایی بینجامد به همان میزان محتمل است که نظریه جناب ایشان به آن آثار سنت گرایان قرن بیستم و قرن حاضر، بدون استعمال کلمات پر طرمطراق به روشنی و آشکارا حکایت از نقد مدرنیته در ابعاد مختلف آن میکند و خالی از هر گونه پیچیدگی و آشفتگی است؛ درست و یا نادرست بودن آن و مهمتر از آن، پسندیده بودن و یا نبودنش بی تردید مسالهای جداگانه و مستقل است.
5- جناب سروش در مقالهای در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، علم را با ویژگیهایی چون نور، حلم، صبر و خشیت معرفی کردند. از آن مقاله تا این پیام، راه درازی طی شده است.
کاش هر از گاهی جناب سروش متاخر به جناب سروش متقدم نیمنگاهی بیاندازد تا شاید چنین بر ساحت تفکری پویا و جاودان و فیلسوفانی متعالی و اشراقی نتازد.
تلسکوپ اشراق سید حسین نصر، چه در ایران و چه در غرب، در آسمان یکتای حکمت خالده ستارگان بیشماری را رصد کرده است. اطمینان دارم جناب سروش بیش از این بنده ناچیز خدا از آن آگاهی دارد.
این چند سطر را نه به انتظار جواب و نه به انتظاری دیگر، بلکه بنا بر تذکر ضرورت بهرهمندی و برخورداری از روح و ادب و انصاف علمی نوشتهام و امیدوارم مثل همیشه از دعای توفیق استادانم بهرهمند گردم.