با توجه به حذف مرزها و گسترش روابط انسانی در محیطهای مختلف، همانطور که فرصتهای خوبی در برابر انسان برای پیشرفت قرار گرفته است، همانقدر نیز انسان با آسیبهای گوناگونی روبهروست که سرمایه اجتماعی یک جامعه را میتواند با خطر روبهرو سازد.
انسان به عنوان مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی وقتی در معرض آسیب قرار میگیرد، روند توسعه در آن جامعه با مخاطراتی روبهرو خواهد شد، بنابراین تبیین انحرافات اجتماعی، با هدف کنترل و ایجاد نظم اجتماعی در مسیر توسعه ضروری به نظر میرسد.
این مقاله قصد دارد با ورود به این بحث، حساسیت تک تک افراد جامعه را نسبت به ضرورت تبعیت از هنجارها برانگیزاند تا رویکرد تعامل اجتماعی برای رسیدن به توسعه همه جانبه در آنها تقویت گردد.
***
انسان عصر ما انسان مضطرب نامیده شده و پیوسته دست به گریبان با پدیدههایی مثل تردید، ناکامی، اضطراب، تشویش، ترس، انزوا و ناسازگاری است.
از اینرو تطابق با سازگاری اجتماعی از مهمترین اصول و محورها در بررسی و تحلیل رفتار اجتماعی انسان است. در فرایند تطابق انسان به عنوان عامل موضوع با توجه به قواعد، اصول یا هنجارهای اجتماعی، جریان همانند شدن با دیگران را طی مینماید. هنجارها در ابعاد مختلف زمان و مکان، تفاوتی چشمگیر دارند اما در مواردی نیز غیر قابل اختلاف میباشند و الگوهای اصلی آنها محتویات فرهنگ جامعه را به مفهوم اعم تشکیل میدهند.
رفتار اجتماعی، در اغلب موقعیتها، به طور قابل ملاحظهای دارای نظم و قابل پیشبینی است. با این وجود تصویر فوق هنوز کامل نیست، فقط کافی است نگاهی به اطراف خویش بیندازیم تا ببینیم که هنجارهای اجتماعی غالباً به همان اندازه که پیروی میشود، نقض نیز میشود. بنابراین تصویر تکمیلی با تمام سیر تدریجی خویش، ترکیبی از همنوایی با هنجار و انحراف از آن میباشد که با طرح مقوله انحراف به شناخت بیشتر از آن میپردازیم.
انحراف چیست؟
این مفهوم شامل هر گونه رفتاری میشود که با هنجارهای اجتماعی، همنوایی، همصدایی و همسانی ندارد. انحراف (deviance) عبارت است از رفتاری که هنجارهای اجتماعی مهمی را نقض کرده و در نتیجه از نظر تعداد زیادی از مردم قابل نکوهش است.
ذهن پرسشگر هر انسان حساس به این پرسش هدایت میشود که : اصولاً چرا انحراف بروز میکند، چرا از الگوهای معین پیروی میکند و چرا بعضی اعمال، انحرافی نامیده میشود. اگرچه «یان رابرتسون» در کتاب خود به نام «درآمدی بر جامعه» انحراف را نتیجه چهار اصل اساسی – فشارهای اجتماع، ارتباط متقابل مردم با مردم، نارسایی اجتماعی و برچسب – میداند اما این تمام داستان نیست و یقیناً موضوعات بسیار زیادی در پهنه انحرافات اجتماعی دخیل و سهیم هستند.
در حقیقت پرداختن به بخشهای تاریک یک جامعه و کالبد شکافی لایههای آسیب دیده بدنه اجتماع، گاه به تحلیل وضعیت و موقعیت عضو آسیب دیده منجر میشود و گاه، ما را به سوی شناخت بستر و زمینههای جامعهشناختی آن مقوله میکشاند. در این بررسی با دو نوع نگرش روبهرو خواهیم شد:
1- لزوم بررسی آسیب 2- تکدر خاطر از نتیجه بررسی که این دو رویکرد ما را به مثبت اندیشی در حالت اول و بروز آثار تخریبی در ذهن در حالت دوم رهنمون میکند. در این بررسیها طبقهبندی جرم و میزان تخریب (عمق تخریب، گستره تخریب و دوام تخریب) ضروری به نظر میرسد.
انحرافات اجتماعی فرایندی است پیچیده که از مسئله، آسیب و بحران آغاز میشود و تا فاجعه مسیری تدریجی و رو به فرسایش را طی مینماید.
انسان اجتماعی در شرایطی میتواند به ایفای نقش خویش بپردازد که نظمی در تعامل خود با دیگران شاهد باشد. تحقق نظم در تبعیت همگانی از هنجارهای اجتماعی میسر میشود. اگر نقض هنجارها گسترده رخ دهد. انحراف اجتماعی پدیدار میشود که بایستی در مهار و کاستن از گسترش دامنه آن اقدامات جدی صورت پذیرد.
بنابر نگرش اسلام انسان با قبول تکالیف دینی و اجتماعی و پذیرش محدودیتهایی، در واقع خود را از انواع قیود رها میسازد و انتظام اجتماعی را به صورت ریشهای محقق میکند، انحرافات اجتماعی در چنین نگرشی، علاوه بر به کارگیری شیوههای مرسوم کنترلی، با عطف توجه به نظارت الهی، مهار شدنیتر از هر شیوهای به نظر میآید.
به دیگر سخن بررسی و تحلیل انحرافات اجتماعی در بستر توسعه اخلاقی انسان نیازمند یگانگی اجتماعی به عنوان پیش نیاز بقای جامعه میباشد و تا زمانی که جامعه از این وضعیت برخوردار است، میتواند به بقای خود ادامه دهد، بنابراین هر جامعهای میکوشد که همواره اعضای خود را با موازین مقبول اجتماعی و انسانی خود که هنجارهای اجتماعی خوانده میشود، همراه سازد و در همین راستا با بهرهگیری و بهرهوری از اهرمها و مکانیسمهایی، نظم اجتماعی را ایجاد و بر عمل افراد جامعه، طبق قوانین اجتماعی نظارت کند. اگرچه حفظ این نظم، راهکارهای عملی در قالب چارچوبهای علمی را نیاز دارد اما برخورد صحیح و به دور از هر گونه برداشتهای غیر علمی نیز از شروط نظارت بر این نظم میباشد.
برای رسیدن به رهیافت روشنتری از نحوه و چگونگی برخورد با انحرافات اجتماعی، پردازش اصول و مبانی توسعه با رویکرد توسعه انسانی همراه با زمینههای اخلاقی، بر گشایش هرچه بیشتر مسئله میافزاید، چرا که توسعه، در بعد فردی یعنی شکوفایی و بارور شدن استعدادهای خدادادی انسان که این معنا در مفهوم «کمال» در فرهنگ اسلامی – ایرانی مستتر است. این همان توجه به اصل آغاز نگرشهای فردی مثبت در جهت حذف انحرافات شخصیتی و اجتماعی است. از چنین منظری توسعه در بعد اجتماعی یعنی تحقق ظرفیتهای تولیدی جامعه و بهرهگیری هرچه بیشتر و بهتر از منابع و امکانات و سازماندهی کار و تولید درجهت افزایش ثروت و رفاه، امنیت و آزادی، کمال و سعادت و خوشبختی عموم افراد جامعه در روابط و مناسباتی عادلانه، انسانی و کارآمد، که محصول نهایی آن «تولید سرمایه اجتماعی» برای حرکت به سوی جامعهای توسعه یافته است.
توسعه باید جامع، یکپارچه و چند بعدی باشد به طوری که در بعد فرهنگی حقیقت، در بعد سیاسی آزادی، در بعد اقتصادی عدالت، و در بعد اجتماعی وحدت و یکپارچگی محورهای اصلی توسعه را تشکیل دهند.
دستیابی به جامعه سالم، بهزیستی انسانی و شهر عاری از انحرافات اجتماعی از مسیر توسعه اخلاق انسانی و تولید سرمایه اجتماعی میگذرد.