دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۸
۰ نفر

همشهری آنلاین: روز جوان، استعفای یک مسئول در پی حادثه تصادف قطار در ایران و... از جمله نکاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های دوشنبه-۱۹ خرداد-جای گرفتند.

رحمت‌الله نوروزي عضو فراكسيون جوانان مجلس شوراي اسلامي در روزنامه اعتماد با توجه به ميلاد حضرت علي اكبر(ع) و نامگذاري اين روز با نام «روز جوان» با تيتر«لزوم توجه به جوان» نوشت:روزنامه اعتماد؛۱۹ خرداد

با توجه به آنكه در روز و هفته جوان قرار داريم، بايد به اين نكته اشاره كرد كه دستگاه متولي جوانان به صورت كامل مورد غفلت واقع شده است. اسم اين دستگاه كه تمامي امور جوانان را به عهده دارد، وزارت ورزش و جوانان است. ما نمايندگان مجلس در دولت نهم و دهم هم اين بحث را داشتيم كه چرا فقط بايد همه توجه‌ها به ورزش جلب شود؟

در حال حاضر جمعيت زيادي از كشور ما را جوانان تشكيل داده‌اند. اين گروه مهم از كشورمان، اين روزها با مشكلات بزرگي مثل كارآفريني و اشتغال دست و پنجه نرم مي‌كنند. بايد به سرعت مقدمات برطرف كردن مشكلات جوانان از سمت دولت و مجلس فراهم شود. مقام معظم رهبري هميشه از نسل جوان و اهميت جايگاه جوانان در كشور صحبت كرده‌اند. همچنين رياست‌جمهوري دولت يازدهم به مقوله جوان و مشكلات جوانان اهميت ويژه‌يي داده است و پيگير فعاليت‌هاي آنها است، اما در حال حاضر مي‌بينيم آن‌طور كه بايد و شايد اقدامات جدي از سوي مسوولان صورت نگرفته است. به‌طور مثال مي‌توان به اين نكته اشاره كرد كه ما جوانان بسياري داريم كه در جاي جاي كشور تحصيل مي‌كنند يا مخترع و پژوهشگر هستند، درخواست وام مي‌كنند اما هيچ نتيجه‌يي پيگيري‌هاي آنها ندارد.

بايد فضايي فراهم شود تا همه دستگاه‌ها با يكديگر براي رفع مشكلات جوانان همكاري كنند زيرا جوان اميد به آينده دارد و موارد مهم پرشماري از جمله: مسكن، اشتغال و ازدواج براي تمامي جوانان مهم محسوب مي‌شود. جوانان امروز نمي‌توانند تمام اين مقدمات را براي داشتن يك زندگي خوب فراهم كنند، شرايطي را بايد ترتيب داد كه آنها از پس اين مشكلات بر بيايند. مجلس و دولت بايد توجه بسيار ويژه‌يي را در اين مقوله داشته باشند، بارها اعلام كرده‌ايم كه وزرا و مديران بيايند و به ما برنامه دهند، در حال حاضر تمام فكر و ذكر آقاي گودرزي و همكارانش به جام جهاني برزيل معطوف شده است. ما مخالف ورزش نيستيم بحث‌مان اين هست كه امروز جوان نمي‌تواند در هيچ بانكي وام بگيرد و زندگي خودش را سروسامان دهد. ما در مجلس و دولت شعار داده‌ايم كه وام ازدواج به جوانان دهيد اما عملا همه جوانان سرگردانند. جواني به من مراجعه كرده كه مي‌خواهد با 20 ميليون براي خودش اشتغال ايجاد كند اما نمي‌تواند در حالي كه برخي‌ها مي‌توانند وام‌هاي ميلياردي بگيرند، اين در حالي است كه جوانان زيادي براي يك وام كارآفريني و ازدواج دچار مشكل مي‌شوند.

دولت تدبير و اميد و نگاه رياست‌جمهوري به مقوله جوان نگاه خوبي بوده و هست با اين حال مجلس بايد لايحه دهد و در اين باره كار شود. وزارت ورزش قسمت جوانانش بايد از گذشته بيشتر جدي گرفته شود و با برنامه‌هاي بهتري كار كند. هيچ يك از جوانان ما چه دختر و چه پسر ضد دين و نظام نيستند. در ريشه فطري شان همه آنها مسائل اعتقادي وجود دارد. بعضي‌ها با يك نگاه جوانان ما را مورد قضاوت قرار مي‌دهند. اگر آرايش مي‌كنند و ظاهري خاص دارند بايد توجه كرد كه نفس پاكي دارند مخصوصا جوانان ايراني همه پاك هستند. اين جوانان ما نه راست مي‌شناسند و نه چپ. اين جوان آرمان دارد و اگر به اين آرمان رسيدگي نشود جوان سرخورده و دچار بحران مي‌شود.

بايد از پتانسيل جوانان استفاده كنيم. همه اين اقدامات را هم دولت بايد انجام دهد و هم بايد به مجلس لايحه دهد تا مسائل جوانان را با توجه به نياز روز برنامه‌ريزي كنيم و زودتر پيش ببريم. مجلس مي‌گويد ما در حال پيگيري هستيم اما تا به امروز اقداماتي را نديده‌ايم. دولت و مجلس دوره‌هاي قبل هم همين حرف را مي‌زدند اما عمل نمي‌كردند. اين عمليات به نحوي بايد انجام شود كه جوان، اثراتش را حس كند. جوان مي‌خواهد كار كند اما كار نيست زيرا كشور در تحريم بوده است. فارغ از تمامي نگاه‌هاي سياسي، مسوولان بايد در اين باره اقدام جدي انجام دهند زيرا جوان نظام و انقلاب و كشورش را دوست دارد و در همين راستا توقع‌هايي دارد كه بايد به آنها رسيدگي شود. اميدواريم امسال نسبت به سال‌هاي گذشته فعاليت‌هاي بيشتري براي جوانان انجام شود.

فرهنگ استعفا و اخلاق اجتماعی

سعید معیدفر . جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در روزنامه شرق آورد:روزنامه شرق؛۱۹ خرداد

شاید با واژه «استعفا» غریبه باشیم و اساسا این سوال در ما به وجود بیاید که چرا مسوولی باید استعفا کند؟ این مساله ناشی از آن است که در جامعه‌ ما کمتر اتفاق افتاده که مسوولان خودشان را نماینده یا منتخب غیرمستقیم مردم دانسته و خود را نسبت به وظایفی که در قبال مردم دارند مسوول و متعهد بدانند. متاسفانه ما در جامعه خود بیشتر اوقات مسوولیت را به‌عنوان یک حق می‌دانیم که بر اساس آن فرصتی به دست می‌آید تا جایگاه و شأن خودمان را به دیگران نشان بدهیم و از طریق آن به دیگران ببالیم در حالی‌که مسوولیت در مفهوم واقعی خود به معنی پاسخگوبودن است. وقتی شخصی مسوول می‌شود در واقع وظیفه‌اش بسیار سنگین است و باید خود را به جامعه‌ای که وی را مستحق دریافت مسوولیت شناخته‌ است چنان متعهد بداند که این مسوولیت را فرصتی نه برای خودش که برای خدمت به جامعه و مردم بپندارد. این موضوعی است که در بسیاری از جوامع توسعه‌یافته وجود دارد. در جامعه‌ای که مسوولیت نه یک امتیاز فردی بلکه یک تعهد و دین به جامعه و فرصت برای خدمت‌گذاری باشد هرگاه در مسیر انجام تعهد، ذی‌حقان متضرر و حقشان تضییع شود فرد مسوول با تمام وجود احساس می‌کند که باید از مردم عذرخواهی کند، شرمنده جامعه باشد و خود را آماده سازد تا وجدان جمعی و جامعه او را نسبت به غفلتی که انجام داده تنبیه کند. در این شرایط اگر خطا آگاهانه بوده جزای سنگین را در پی خواهد داشت و اگر صرفا غفلت بوده فرد مسوول خودش تنبیه مورد نظر را می‌پذیرد.

در چنین جامعه‌ای استعفا کمترین کار برای مسوولی است که نتوانسته به تعهدش عمل کند. اگر مسوولان به چنین سمتی حرکت کنند این مساله می‌تواند به‌عنوان فرهنگ در جامعه تاثیر بگذارد و آن‌گاه مردم نیز در زندگی روزمره با تسامح رفتار و از یکدیگر عذرخواهی خواهند کرد. در کشورهای توسعه‌یافته با کوچک‌ترین خطایی واژه «ببخشید» بر زبان‌ها جاری می‌شود اما ما این موضوع را در جامعه خود کمتر داریم. حتی گاه حقوق یکدیگر را تضییع می‌کنیم و خود را محق می‌دانیم و فکر نمی‌کنیم باید عذرخواهی کنیم. به‌عنوان نمونه وقتی هنگام رانندگی سبقت نادرست می‌گیریم و حق کسی را تضییع می‌کنیم نه تنها عذر نمی‌خواهیم بلکه طلبکارانه برخورد می‌کنیم.  فرهنگ استعفا در برابر غفلت می‌تواند در جامعه ما انسان‌ها را نسبت به هم مهربان و همچنین مسوولیت‌مدار و اخلاقی کند. امیدواریم اگر در مواردی غفلت پیش آمد مسوولان استعفا و عذرخواهی کنند زیرا نه‌تنها از ارزش‌شان کاسته نخواهد شد بلکه شأن آنها حفظ خواهد شد و در فرصتی دیگر این امکان برای آنها فراهم خواهد بود تا دوباره در جایگاهی قرار بگیرند و به مردم خدمت کنند.

گفتنی‌های ناگفته!

حسين شريعتمداري در ستون سرمقاله روزنامه كيهان نوشت:روزنامه کیهان؛۱۹ خرداد

شاید این سخن که در پی آنیم، جسارت‌آمیز تلقی شود و چه می‌دانیم؟ بعید نیست بر ما خرده بگیرند و عذرمان را هم نپذیرند که چرا آنچه را حضرت‌آقا «ناگفته» می‌پسندیدند، نوشتنی کرده‌اید؟! شاید، حق با آنها باشد. اما، این سوی ماجرا نیز، بدون «حق» و «سهم» نیست. به یاد آورید آن روز را که جماعت در دیدار امام راحلمان(ره) از ژرفای دل فریاد می‌زدند «توطئه چپ و راست، کوبنده‌اش روح‌الله است» و حضرت امام، ابرو درهم کشیده و فرمودند؛ «صبر کنید! نگه دارید! کوبنده‌اش شما مردم بودید». پاسخ به جایی بود و از امام بزرگوارمان که تابلوی تمام‌نمای تواضع بود، غیر‌از آن، انتظاری نبود. اما، چه کسی و با کدام عقل سلیم و نگاه واقع‌بینانه‌ای می‌توانست بپذیرد که کوبنده توطئه‌های شرق و غرب و چپ و راست، حضرت روح‌الله نبوده است؟... و جماعت با آن که دلهاشان از عشق امام لبریز بود و همه‌جا از او به یک اشاره بود و از امت، «به سر دویدن»... باز هم فریاد برآوردند که؛ «توطئه چپ و راست، کوبنده‌اش روح‌الله است»... هم امام حق داشت و هم، حق با مردم بود.

و اما، آن سخن مورد اشاره این که؛ بیانات حکیمانه و شورانگیز رهبرمعظم‌انقلاب در بیست‌و پنجمین سالگرد رحلت حضرت امام، آنجا که عبور مقتدرانه انقلاب اسلامی از عقبه‌های سخت و نفس‌گیر طی 35 سال گذشته و دستاوردهای عظیم و بی‌بدیل آن را برمی‌شمردند، ناتمام رها شده بود و حضرت ایشان، بخش تعیین‌کننده و سرنوشت‌سازی از تاریخ 35 ساله انقلاب را «ناگفته» وانهاده و بدون کمترین اشاره از کنار این قطعه تاریخ‌ساز عبور کرده بودند و آن، نقش حیات‌آفرین و سرنوشت‌ساز رهبری خود ایشان طی 25 سال گذشته بود. نقشی که با جرأت می‌توان گفت اگر تاریخ 25 ساله بعد از رحلت حضرت امام، از آن خالی بود، امروز از انقلاب‌اسلامی و نظام‌برخاسته از آن کمترین خبر و اثری نبود.

شرح این ماجرا اگرچه به درازا می‌کشد و حتی فهرست فرازهای آن نیز از محدوده بضاعت نگارنده و این نوشته محدود بیرون است ولی از آن میان به چند نکته و نمونه اشاره‌ای گذرا می‌کنیم و می‌گذریم؛

1- فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که امام راحلمان از قبل پیش‌بینی فرموده بود، در فاصله کوتاهی بعد از رحلت آن بزرگوار اتفاق افتاد و آمریکا که عرصه را از رقیب ابرقدرت قبلی خالی می‌دید، خیال کدخدایی جهان را در سر می‌پروراند و تقریبا همه کشورها غیر از ایران اسلامی، آماده پذیرش مدیریت جهانی این کدخدای خودخوانده بودند. همان روزها، کم نبودند تحلیل‌گران و نظریه‌پردازان بین‌المللی و برخی از خودباخته‌های داخلی که کار جمهوری اسلامی ایران را تمام شده تلقی می‌کردند و نسخه بازگشت از راه طی شده را می‌پیچیدند و اینکه؛ آمریکا قدرتمند‌تر از دوران امام است و ایستادگی در مقابل آن نمی‌تواند عاقلانه باشد! به تحلیل‌ها و تفسیرها و پیغام و پسغام‌های خارجی و داخلی آن روزها مراجعه کنید. همه از عقبه سخت و نفس‌گیری که پیش روی بود، خبر می‌دادند. اما، رهبر معظم انقلاب با هوشمندی، عرصه را رصد و مدیریت می‌کرد. ایشان برخلاف توصیه‌های بیرونی و نظریه‌پردازی وادادگان داخلی، نه فقط شرایط را نامطلوب ارزیابی نمی‌فرمود، بلکه از آن با عنوان فرصتی استثنایی برای گسترش آموزه‌های انقلاب و جا به جایی قدرت به نفع جمهوری اسلامی ایران یاد می‌کرد و بر این عهد و باور بود که اسلام و گزاره‌های ضداستکباری آن برای رویکرد ملت‌های بازگشته و سرخورده از  اردوگاه مارکسیسم، جاذبه بیشتری دارد. و چنین بود که ایران اسلامی از جایگاه کشوری که به زعم بسیاری آماده بلعیده شدن از سوی آمریکا بود به رقیب این ابرقدرت تبدیل شد تا آنجا که دکترین پایان تاریخ «فرانتش فوکویاما» که در آن قدرت بلامنازع آمریکا بر جهان پیش‌بینی شده بود، رنگ باخت و «اولیوت کوهن» از پیدایش قطب قدرتمند اسلام در مقابل قطب قدرت غرب خبر داد که ایران اسلامی پرچمدار آن است.

2- پس از امام(ره)، سه گروه قاسطین و ناکثین و مارقین که بعد از رحلت رسول‌خدا(ص) سر برآورده  و برای حاکمیت اسلام مزاحمت ایجاد کرده بودند، در پوشش و ظاهری متفاوت اما هویتی مشابه قد علم کردند. کسانی که حق را می‌شناختند ولی شیفته دنیا بودند و در دوران حضرت‌امام(ره) جرأت ابراز وجود نداشتند. جریان دیگری که با انقلاب همراه بودند اما در میانه راه به چرب و شیرین دنیا آلوده شدند و پیمان شکسته و عملا به خدمت گروه اول درآمدند و گروهی هر چند اندک که در پی خیانت سران خود، در میدان دشمن به بازی پرداختند و... هر یک از این سه جریان، ساز مخالف و به ظاهر متفاوتی علیه خط مبارک امام کوک کرده بودند و بسیاری از دلسوختگان بیم آن داشتند که مردم و نظام در چنبره فریب آنان گرفتار شوند. این نگرانی چندان هم بی‌جا نبود. اما نظام اسلامی با رهبری الهی حضرت آقا از این مهلکه نیز به سلامت و با سربلندی عبور کرد.

3- بعد از واقعه 11 سپتامبر و پس از آن که رئیس‌جمهور شارلاتان آمریکا انگشت اتهام را به سوی کشورمان دراز کرد و از جمهوری اسلامی ایران با عنوان یکی از سه محور شرارت جهان یاد کرد! برخی از ساده‌لوحان و شماری از فرصت‌طلبان و خودباختگان، شرایط را بحرانی ارزیابی کردند و نسخه کنار آمدن با شیطان بزرگ را پیچیدند تا به زعم خود، از خشم آمریکا و متحدانش در امان باشیم! رهبر اما چون کوهی استوار ایستاده بود و موج برخاسته از این واقعه آمریکا یا اسرائیل- و یا آمریکا و اسرائیل - ساخته را فروکش کردنی ارزیابی کرد و نه فقط در آرمان‌های امام و انقلاب کمترین تخفیفی نداد بلکه بیشتر از پیش بر آن اصرار ورزید و...

4- هنگامی که آمریکا و متحدانش برای حمله نظامی به افغانستان در پوشش مبارزه با تروریسم و مقابله با طالبان آماده شده بودند، برخی از مدعیان اصلاحات که بعدها معلوم شد از آن سوی مرزها تحریک شده‌اند، در پوشش خیرخواهی! پیشنهاد ائتلاف با طالبان برای مقابله با آمریکا را پیش‌کشیدند و چنان در این شیپور فریب دمیدند که گویی مخالفت با پیشنهاد آنان به منزله بی‌توجهی به منافع ملی و مصالح نظام است! و اگر هوشمندی و درایت برخاسته از نگاه مومنانه و خداجویانه رهبرمعظم انقلاب نبود، به یقین، امروز، از نظام اسلامی و انقلاب و استقلال و عزت و آزادی مردم این مرز و بوم نام و نشانی باقی نمانده بود.

5- در اسفندماه 81- مارس 2003 - که آمریکا بعد از اشغال افغانستان برای حمله نظامی به عراق آماده می‌شد، باز هم، جماعتی از مدعیان اصلاحات با این بهانه که صدام، شخصیتی نظیر «خالد بن ولید» است نسخه ائتلاف با صدام برای مقابله با آمریکا را پیچیدند! انگار نه انگار که از کمترین شعور سیاسی و یا درک دینی و اسلامی برخوردارند. همکاری با عامل دست‌نشانده آمریکایی‌ها و قاتل صدها هزار از مردم مظلوم این مرز و بوم برای مقابله با آمریکا؟!... این پیشنهاد احمقانه و پر سر و صدا نیز با درایت حضرت آقا به‌دیوار بی‌اعتنایی  کوبیده شد. و نهایتا کار به جایی رسید که بعد از خروج اجباری نظامیان آمریکایی از عراق و برپایی حاکمیت همسو با ایران در آن  کشور اسلامی، سعودالفیصل وزیر خارجه آل‌ ‌سعود با عصبانیت خطاب به آمریکایی‌ها گفت؛ عراق را در سینی طلا تحویل ایران داده‌اید.

6- فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 از آن روی که آمریکا، اروپا، صهیونیست‌ها و تقریبا همه کشورها و احزاب و گروه‌ها و جمعیت‌های مخالف و معاند ایران اسلامی در آن حضور آشکار داشتند به جنگ احزاب در صدر‌اسلام - البته با ابعاد بسیار گسترده‌تر - شبیه بود،  این فتنه با هدف رسما اعلام شده براندازی جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده شده و به صحنه آمده بود. دشمن به اندازه‌ای از نتیجه این فتنه اطمینان داشت که پیشاپیش پیروزی خود و سرنگونی نظام اسلامی ایران را اعلام کرده بود تا آنجا که سران وطن‌فروش فتنه پرده نفاق را کنار زده و از ارتکاب بی‌شرمانه‌ترین جنایات نیز ابا و امتناعی نداشتند.

و اما، چه کسی می‌تواند در این واقعیت کمترین تردیدی داشته باشد، که آن فتنه بزرگ و بی‌نظیر در تاریخ این مرز و بوم، با درایت و رهبری الهی حضرت آقا شکست خورد و به ناکامی مفتضحانه فتنه‌گران و مدیران بیرونی آنها انجامید؟!

7- پیشرفت‌های عظیم علمی و تکنولوژیک، بیداری اسلامی در منطقه، مقاومت مثال‌زدنی و بی‌نظیر جمهوری اسلامی ایران در مقابل باج‌خواهی‌ها و زورگویی‌های دشمنان بیرونی و توطئه‌های پی در پی دنباله‌های داخلی آنها و... همه و همه مدیون درایت و هدایت پیامبرگونه رهبر معظم انقلاب است. نیست؟! باید توجه داشت و تجربه نیز به وضوح نشان داده است که هر یک از دسیسه‌های یاد شده به تنهایی می‌توانست کشوری قدرتمند را به زانو درآورده و سرنگون کند... و این قصه سر دراز دارد.

 اکنون، آیا شما نیز با ما همصدا نیستید که حضرت آقا در تشریح تاریخ 35 ساله انقلاب اسلامی قطعه و فصل سرنوشت‌سازی از آن را ناگفته رها کرده‌اند؟

فصل امتحان و غربالگري

سيدباقر پيشنمازي در روزنامه رسالت آورد:روزنامه رسالت؛۱۹ خرداد

اين هفته كه بين دو مناسبت مهم پانزدهم خرداد و پانزدهم ماه شعبان قرار گرفته يادآور ملاحظات قيام مقدماتي و قيام نهايي است. قيام اول كه از شهر قيام ، «قم» با رهبري نايب‌ منصور امام عصر (عج الله تعالي فرجه الشريف) و با حمايت مستضعفان اوج گرفت و به پيروزي رسيد و قيام نهايي كه با رهبري حضرت خاتم الاوصياء(عج) از كانون قيام، بيت‌الله الحرام (1) آغاز و زمينه‌ساز وراثت و امامت مستضعفان مي‌گردد(2) و از همين رو، سالروز تولد آن حضرت، روز جهاني مستضعفان نام گرفت.

نهضت پانزده خرداد 1342 در پيروزي ناباورانه و شگفت‌آور خود زمينه‌ساز رويدادهاي بزرگي گرديد(3)، نهضتي كه هرجا همه توان خود را به صحنه جهاد آورد، خداوند كاستي هايش را جبران كرد. از اسرار شكست حكومت نظامي 21 بهمن 57، تا شكست شيطان بزرگ در طبس و نوژه، و از آزادي خرمشهر تا والفجر 8 و فتنه 88 !

اين پيروزي‌هاي خارج از محاسبات معمول و در شرايط نابرابر بين طرفين، از نشانه‌هاي تحقق وعده الهي بر نصرت مومنان و خلافت آنان بر زمين(4) و رابطه طولي بين دو قيام است. آنگاه كه زمين از ظلم و جور و نيرنگ و فريب و گناه و آلودگي و پليدي آكنده گردد، خداوند آيين خاتم‌الانبياء(صلى الله عليه وآله وسلم) (5) را به دست خاتم‌الاوصياء قائم آل‌محمد(ص) و قيام جهانگيرش بر همه اديان پيروز مي‌گرداند. قيامي كه با امكانات متعارف صورت مي‌گيرد و از عناصر مهم آن انسان‌هاي كم‌نظيري هستند كه به ياري حضرتش مي‌شتابند. انسان‌‌هايي كه اگر چه زميني‌اند اما در فراز و نشيب رويدادهاي سخت و دشوار عصر خود(6) و استقامت و پايداري در دفاع از حق و صبر و ثبات قدم در برابر فتنه‌ها و شرارت‌ها و مزاحمت‌ها(7) آبديده شده و لياقت و شايستگي راهبري قيام نهايي را در ركاب امام عصر(عج) به دست آورده‌‌اند.

اگر آزمون‌هاي سخت و دشوار نباشد همه مدعي صلاحيت و اهليت هستند و قيام نهايي نمي‌تواند مثل قيام اول هر انسان اهل و نااهل را كه محصول تبليغ صادقانه يا فريبكارانه حزب و راي و صندوق و «دموكراسي»! باشد به صفوف مديران و راهبران خود راه دهد.

اگر گردش غربال قيام مقدماتي نباشد و مدعيان صادق و دروغگو در عرصه مناصب و مسئوليت‌ها و تكاليف فردي و اجتماعي و حكومتي و گذر حوادث و فرصت‌ها و تهديدها و فتنه‌ها، شناسايي و تفكيك نشوند، قيام نهايي اتفاق نمي‌افتد و يكي از علل تاخير در ظهور، انتظار براي خالص شدن ياران و آشكار شدن ماهيت دروني افراد به ناحق «درشت شده» و بالا آمدن مستضعفين، و به پايين رانده شدن(8) مترفين و مسرفين و ثروت‌مداران و قدرت‌طلبان فتنه‌گر است(9).

شهوت قدرت‌طلبي آنجا غليان مي‌كند كه با نگاه طعمه و ثروت‌اندوزي به مناصب نگاه مي‌شود براي رسيدن به قدرت، برخي حاضرند دست به هر ماجراجويي و فتنه‌‌انگيزي بزنند و هر حقي را باطل، و باطلي را حق جلوه دهند(10). اين افراد قارون صفت براي رسيدن به مقاصد خود و فريب مردم،‌دست به هر نيرنگي مي‌زنند از  گوساله زرين به سخن آمده تا وعده اصلاحات و آزادي‌هاي گوناگون!

و لذا براي اينكه مدعيان دروغين و راستين تفكيك شوند و هم براي خودشان و هم براي مردم حجت تمام شود، خداوند غربال آزمون‌ها را به حركت درمي‌آورد و مي‌فرمايد:

آيا مردم پنداشتند كه چون بگويند ايمان آورديم، رهايشان مي‌كنند؟ و ديگر نمي‌آ‌زمايندشان؟ هر آينه مردمي را كه بيش از آنها بودند آزموديم تا خدا كساني را كه راست گفته‌اند معلوم دارد و دروغگويان را بشناسد.(11)

سربازان و افسران و راهبران قيام نهايي، انسان‌هايي هستند كه عقل‌شان مقهور هواي نفس‌شان نگرديد.

مرداني كه با نگاه طعمه به مناصب و مديريت‌ها نگاه نكردند(12) و شهوت قدرت همه ايمان و شرف و غيرت و خدمات آنان را برباد نداد.

مرداني كه از لغزشگاه‌هاي آشكار و پنهان شهرت و ثروت و شهوت و قدرت به سلامت عبور كردند. مرداني كه هرگز آغوش دشمن را بر آغوش ميهن خود ترجيح ندادند و به اعتماد ملت خود با فريب و نيرنگ خيانت نكردند.

مرداني كه به نام آزادي عرصه را براي توهين به مقدسات، ائمه معصومين(ع) و پيامبران(ص) و ساحت قدس الهي باز نكردند.

مرداني كه تحت هيچ شرايطي به افشاي اسرار هسته‌اي كشور، به دشمنان ملت تن ندادند و زمينه‌ساز سال‌ها تاخير در پيشرفت و توسعه كشور نشدند.

مرداني كه در برابر جبهه كفر دچار خود كم‌بيني و احساس حقارت نبودند و با محمل اصلاح، افساد نكردند.(13)

مرداني كه با چشم بصيرت جبهه حق و امام آن و جبهه باطل و امام آن را شناختند و پرچم نهضت بزرگ امام خميني قدس‌سره و قيام پانزدهم خرداد را بر قله‌هاي عزت و شرف و سرافرازي پاسداري كردند.

اكنون كه غربال انقلاب و حوادث، با گذر زمان و ريزش‌هاي پي‌درپي، انسان‌هاي خالص و شايسته را كشف و براي روز حادثه ذخيره‌سازي مي‌كند فلسفه تاكيد در دعاي بر صراط مستقيم ماندن در هر نماز را بيشتر درمي‌يابيم و شيوه حركت صحيح و همراه با بصيرت را از اميرالمومنين(ع) مي‌آموزيم كه در خطبه 176 نهج‌البلاغه فرمودند:

عمل صالح، عمل صالح، سپس آينده نگري. آينده‌نگري. استقامت. استقامت.

آنگاه بردباري. بردباري، پرهيزكاري، پرهيزكاري.

براي هركدام از شما عاقبت و پايان مهلتي تعيين شده . با نيكوكاري بدانجا برسيد. و همانا پرچم هدايتي براي شما برافراشتند(14)

 با آن هدايت شويد و براي اسلام نيز هدف و نتيجه‌اي است به آن دسترسي پيدا كنيد و با انجام واجبات حقوق الهي را ادا كنيد كه وظايف شما را آشكارا بيان كرده (در اين‌صورت) من گواه اعمال شما بوده و در روز قيامت از شما دفاع مي‌كنم و به سود شما گواهي مي‌دهم.

بدون ترديد در زمان غيبت كبري فقيه مبسوط اليد و رهبري عالي‌نظام اسلامي از مصاديق بارز پرچم هدايتند، كه مورد رعايت و هدايت حضرت ولي‌عصر ارواحناله الفداه هستند(15) و اكنون سربلندي در امتحان‌هاي پي‌درپي زمانه، جز با بصيرت و هوشياري و حفظ وحدت و تمسك به ريسمان ولايت ميسر نيست.

اميرالمومنين(ع): ما اكثر العبر و اقل الاعتبار

چقدر عبرت‌ها بسيار و عبرت‌گيرندگان اندكند!

کد خبر 262022

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha