قرار نیست مدیران، ولو موفق تا ابد در سمتی بمانند. اصلا هر چیز را که نپاید، دلبستگی را نشاید. اما رفتن رضاداد در شرایط کنونی، از جهات مختلف سئوالبرانگیز و البته نگرانکننده است.
مدیریت فرهنگی و ویژهتر از آن، مدیریت هنری، پدیدههای پیچیدهای است که با دیگر مدیریتها قابل مقایسه نیست.
در تمام طول این سالها آنچه مایه نگرانی دولتمردان در کسوت مدیریتها میشد، خطر دور شدن هنر، بهویژه سینما از آرمانهای اسلامی و انقلابی بود و از سوی دیگر آنچه باعث دلخوری سینماگران بوده و هست، نگرش غلط مدیران به هنر و هنرمندان بوده و هست.
این سوءتفاهمها همیشه در مرزهای آرامش نماند و گاهی موجب اتفاقات ناخوشایندی در حوزه فرهنگ و هنر شد. اما حضور مدیرانی از جنس رضاداد که ارزشمداری و مسلمانیشان احتیاج به دلیل و بینه ندارد و سالهای سال در حوزههای فرهنگی، سابقه مدیریت دارند، در کنار سلوک فردی همیشه میتواند سکوی پرشی برای فرهنگ و بهویژه سینما باشد.
رضاداد 48 ساله از سال 61 به تلویزیون رفت و سالها در شبکه 2، مدیر گروه کودک و نوجوان، مدیرکل طرح و برنامه، مدیرکل تولید و قائممقام این شبکه بود.
رضاداد از سال 74 با دعوت حیدریان به سیمافیلم رفت و او در زمره تیمی بود که در سالهای اول ریاست دکتر لاریجانی بر صدا و سیما، با گسترش فعالیتهای سیمافیلم، سینما را با تلویزیون آشتی دادند. لیلی با من است، سفر به چزابه، ولایت عشق، تنهاترین سردار و بازمانده برخی از فعالیتهای سینمایی، تلویزیونی سیمافیلم درآن زمان بود.
او سپس در کسوت مدیر کل تولید معاونت سیما در دوره سیدمحسن مهاجرانی نقش قابل توجهی در سامان دادن عوامل تولید در تمام شبکههای تلویزیونی داشت.
اکنون 5 سالی از حضور رضاداد در فارابی میگذرد و او در طول این سالها چندین جشنواره فیلم فجر و کودک و نوجوان را دبیری کرده است. و حالا این سئوال برای بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر پیش میآید که رضاداد با شایستگیهای فراوان و چنین سابقه مدیریتی که قاعدتا با ناملایمات آشناست، چگونه پس از این مدت از سمت خود استعفا میدهد؟
و از آن مهمتر این نگرانی بهوجود میآید که اگر امثال رضاداد از حوزه تحمل مدیران بالادست خارجند، چه کسانی در این ظرف میمانند؟
حال و روز سینمای ایران خوب نیست و استعفای رضاداد التهاب این بیماری را افزون میکند. آیا کسی به فکر هست؟