بهارستان نشینان مجلس هفتم که در طول 3 سال فعالیت خود سعی کردند، حداقل ورود در مسائل سیاسی را داشته و صرفاً به دغدغههای معیشتی و اقتصادی بپردازند، در یک ماه اخیر به مسائل سیاسی ورود جدیتری پیدا کرده و راهروها و حتی صحن علنی مجلس شاهد کنش و واکنش گستردهتر دو طیف اقلیت و اکثریت مجلس است.
برای ارزیابی این شرایط، گفتوگو با مرتضی تمدن عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان را بخوانید تا از علل سیاسی شدن فضای موجود بیشتر مطلع شوید.
- این روزها فضای مجلس پس از 3سال کاملاً سیاست زده شده، علت این امر را چه میدانید؟
2دلیل برای این مسئله قائلم؛ اول اینکه جریان اصلاحطلب بعد از 8 سال که سکاندار قوای مجریه و مقننه بوده، الان جایگاه خود را در هر دو قوه از دست داده و مردم باتوجه به عملکرد اشتباهی که این جریان داشتند هر دو قوه را از آنان پس گرفتند، حال این جریان که اهرمهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی داشت، برایش ناگوار است که نقشی در هرم قدرت نداشته باشد، لذا با تمام قوا برای بازگشت تلاش میکند و این چالش قدرت از سوی اصلاحطلبان باعث شد که آنان فضای مجلس را به سمت سیاسی شدن پیش ببرند.
دلیل دوم این است که فشار عمومی کشور و جامعه، فضای کار و تلاش برای مردم است. در چنین فضایی که این اولویتها مطرح است جای مسائل سیاسی و حاشیهای نیست اما عاملی که از بیرون به این مسائل دامن میزند، بسیار فعالتر شده است. جریان بیرونی که برخی آن را نوعی توهم میدانند، توهم نیست.
در واقع خطوط رسانهای غرب بنای ایجاد تنش و درگیری را دارند و میخواهند با دامن زدن به اختلافات تصنعی، فضای فعلی را مخدوش کرده و به عقب برگردانند. فعالیتهای این خط فکری را در مخالفت و جنجالسازی بر سرکاهش نرخ سود بانکی، سهمیهبندی شدن بنزین و سفرهای استانی دولت به طور سازماندهی شدهای شاهد بودیم.
البته این گونه امور همان کارهایی بود که جریان اصلاحات در زمان فعالیت خود شعار انجام آن را میدادند ولی امروز که کس دیگری موفق به انجام آن شده، واکنش منفی نشان دادهاند در واقع هرچه جلوتر میرویم یک تنش ناخواسته را شاهد هستیم.
- این جریان به قول شما بیرونی چه ابزاری دارد و به نظر شما روی چه محورهایی کار میکند؟
مهمترین ابزار این جریان، بخشی از رسانههای مکتوب است که در ایجاد تنش سنگ تمام گذاشتهاند و من فکر میکنم اگر به برخی کشورهای مخالف اجازه میدادیم روزنامهای در ایران داشته باشند چیزی تندتر از مطالبی که برخی از روزنامههای فعلی مینویسند، نداشتند که بنویسند.
دومین ابزار این جریان شایعهسازی است که در این راستا آنها از ایجاد جنگ روانی به وسیله ترویج شایعات بهره بسیاری میبرند. البته رواج شایعات در این حد وسیع روش و سازماندهی میخواهد که این امر نشان میدهد این شایعات، منبع دارد و اتاق فکری پشت آن فعال است.
مکانیزم سوم بیشتر از آن سوی مرزها بهره میبرد. این روزها مشاهده میشود بین رسانههای خارجی با برخی رسانههای داخلی همسویی خاصی وجود دارد که شاید تا حدودی هم ناخواسته باشد.
رادیوهای بیگانه روزی 150ساعت و شبکههای تلویزیونی هم حدود روزی 80 ساعت برنامه علیه ما دارند که این میزان تولید برنامه در دنیا بینظیر است و حتی در جنگ سرد میان آمریکا و شوروی هم این حد از جنگ رسانهای را شاهد نبودیم.
البته ناگفته نماند که برخی مسائل هم به دست دوستان ناآگاه یا سوءمدیریت و عملکرد ضعیف برخی مدیران شکل میگیرد و این گونه امور سوژههایی به دست این جریان میدهد که به فضای منفی قبل از انتخابات دامن میزند.
- فکر نمیکنید اگر نقد سیاستهای خودیها را خود اصولگرایان انجام دهند، اصلاح طلبان چنین سوءاستفادههایی از برخی از این مشکلات نمیکنند؟
جریان رقیب اصولگرایان به موقع نقاط ضعف را پیدا کرده و بر امواج سوار میشود اگر ما نقد از خود را فراموش کنیم و خود نقادانه با همفکران خود برخورد نکنیم این امر منشاء استفاده ابزاری جریان رقیب خواهد شد.
- این روزها به نوعی تغییر گفتمان اصلاحطلبان را شاهد هستیم. به نظر شما اینکه آنها امروز از دغدغههای معیشتی و اقتصادی مردم دم میزنند تاکتیکی انتخاباتی است یا امری واقعی؟
اگر بخواهیم منصفانه نقد کنیم باید بگوییم اصلاحطلبان به فکر حذف برخی افراطیون در این جبهه که سابقاً به جایگاه آنها لطمه وارد کردهاند، افتاده و میخواهند این لایه را از درون خودشان حذف کنند البته این امر را بعد از حضور در عرصههای اجرایی و قانونگذاری احساس کردند.
ما بر این باوریم که این لایه افراطی بود که قضیه هستهای را حاد کرد و با دامن زدن به مسائلی مانند زهرا کاظمی فضای بینالمللی علیه ایران را تشدید کرد.
البته این امر در مقطع انتخابات هم تا حدودی تاکتیک انتخاباتی است و باید منتظر بود این شعارها هر روز پررنگتر شود.
دوم خردادیها برنامه مدونی برای پرداختن به اولویتهای مردم تا به حال از خود نشان ندادهاند و کماکان حول و حوش مسائل سیاسی میچرخند و قطعاً اگر روزی به قدرت بازگردند بازهم خط فکری سابق خود یعنی توسعه سیاسی را دنبال خواهند کرد.