ناگهان سیر نزولی به خود بگیرد و گردشگران این کشور ترجیح دهند به مناطق نزدیک سفر کنند یا اصلا مسافرت نکنند.
بر این مبنا صنعت گردشگری استرالیا ناگهان به آمار نازل کشورهای در حال توسعه رسید تا در رتبهبندی جهانی دیگر جایی برای خود نداشته باشد. در نقطه مقابل کشوری مانند چین به واسطه اعمال سیاستهای حمایتی با سرعتی چشمگیر در حال رشد است و تصور میشود که تا چند سال دیگر جای کشورهایی چون فرانسه و آمریکا را بگیرد.
این اتفاق از نظر مسئولان گردشگری استرالیا یک شوک بزرگ اقتصادی بود؛ اتفاقی که صنعت گردشگری این کشور را در سراشیبی رکود قرار داد. آنان هیچگاه تصور نمیکردند که با افزایش قیمت بنزین اینگونه دچار بحران شوند.
ما عادت کرده بودیم که در طول سالهای گذشته بعد از هر تعطیلات با انتشار آمارها و ارقام مختلف سخن از افزایش چشمگیر سفرهای داخلی به میان آوریم. عادت کرده بودیم که این افزایش را ناشی از زحمات سازمان مربوطه بدانیم. اما این نکته هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت که این افزایش نه به اعمال سیاستها و برنامهریزیهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مربوط بود و نه افزایش زیرساختها.
در واقع بین افزایش سفرهای داخلی و افزایش تولید خودروهای شخصی رابطه مستقیمی وجود دارد. به عبارتی هنگامی ما با افزایش سفرهای داخلی روبهرو شدیم که خودروهای شخصی در جامعه گسترش یافتند و بسیاری از خانوادهها برای سفرهای خود به وسایل حمل و نقل عمومی متکی نبودند. در تمام این سالها و با افزایش چشمگیر خودروهای شخصی زیرساختهای حمل و نقل کشور حتی گسترش یافت. مسلماً در تمام این سالها محدودیتهای فراوانی در شهرها برای کاهش استفاده از خودروهای شخصی صورت میگرفت.
در واقع آنچه به عنوان رشد صنعت گردشگری قلمداد میشد در هیچ سطحی بر سازمانها و نهادهای مربوطه استوار نبود. مردم به دلیل داشتن خودرو و با استفاده از امکانات خود به مسافرت میرفتند و در این میان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تنها ناظری بود که با ارائه آمار بر این افزایش صحه میگذاشت.
سهمیه بندی بنزین یک انقلاب بزرگ اقتصادی بود. انقلابی که اگرچه سالها درباره آن سخنهای بسیاری مطرح بود اما دولتها از انجام آن سر باز میزدند، اما این انقلاب به وقوع پیوست. شاید یکی از مهمترین اثرات این اتفاق مهم را در عرصه گردشگری بتوان دید. به گفته سردار رویانیان پس از سهمیهبندی بنزین در حدود 20 درصد ترافیک جادههای کشور روانتر شده است. این کاهش، در واقع کاهش تردد خودروهای شخصی است که به واسطه طرح سهمیهبندی بنزین به وقوع پیوسته است.
در این میان بسیاری از فعالان صنعت گردشگری، سهمیه بنزین سفر را به عنوان یک نیاز مطرح کردهاند که مسئولان سازمان پیگیر آن باشند. آنان معتقدند اگر برای صنعت نوشکفته گردشگری فکری نشود این صنعت هنوز به بار ننشسته دوباره به فراموشی سپرده خواهد شد. بنابراین اجتنابناپذیر است که سهمیه بنزین برای سفر شهروندان در اختیار آنان قرار دهند.
اما مدیران، از مدیریت مصرف و مدیریت سفر توسط مردم سخن به میان میآورند و معتقدند که با طرحهایی مانند سفرهای ارزانقیمت و گسترش سفرهای همگانی میتوان صنعت گردشگری را گسترش داد. غافل از این که در طول تمام این سالها گسترش صنعت گردشگری نه به خاطر سیاستهای سازمان گردشگری که به دلیل امکاناتی چون خودروهای شخصی گسترش یافته بود.
به واقع به مانند تمامی سالهای گذشته که صنعت گردشگری به لحاظ زیرساختها گسترش چندانی نیافت و عمده سخنان، تنها در حد شعارهایی خوش آب و رنگ باقی ماند میتوان انتظار داشت که اینبار نیز اقدامی از سوی سازمان مربوطه صورت نگیرد و همین تعداد گردشگر نیز که با تکیه بر امکانات و تواناییهای خود به مسافرت میرفتند کمتر شود و صنعت نیمه جان گردشگری رویای روزهای شکوهمند آینده را همچنان در سر بپروراند.