شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۶:۳۲
۰ نفر

زهرا مهاجری: کارهای «ننه حسن» را که ببینی، در نگاه اول فکر می‌کنی همه اینها را یک کودک کشیده؛ نقاشی‌هایی که تشابه‌شان به هم در رنگ است و سادگی؛ یک سادگی پیچیده که از یک ذهن بکر و دست نخورده ناشی شده است.

منور رضایی، نقاش ۷۶ساله زنجانی

 اما اينها، نگاشته‌هاي يك كودك نيست؛ همه‌شان را ننه‌حسن با دست‌هايي لرزان اما قوي كشيده است. «ننه حسن» هفتاد و چند سالي دير شروع كرد اما توانست خيلي زود به جاهايي برسد كه شايد اگر تمام اين 70سال هم مي‌كشيد، به آن نمي‌رسيد. منور رضايي يا همان ننه حسن معروف، از آن دست هنرمنداني است كه به عرصه آمده تا ثابت كند ضرب‌المثل‌هاي قديمي بيراه نمي‌گفتند كه «دود از كنده بلند مي‌شود...»!

پير است و دوست داشتني؛ از اين پيرزن‌هاي نقلي و ريزه‌ميزه‌اي كه روزگار خط و خطوط گذر عمر را روي چهره‌شان نمودار كرده اما نتوانسته از پا بيندازدشان. يك چادر گل گلي سفيد و سياه به سر دارد و عينك نسبتا بزرگي به چشمش است. با اينكه 76 سال از خدا عمر گرفته اما سرپاست و كارهايش را خودش انجام مي‌دهد.

پرانرژي است و شاداب. يك لبخند دائمي روي لب‌هايش هست كه گاهي به خنده تبديل مي‌شود و دل هر كسي كه با او همكلام شده را مي‌برد. با شور و هيجان راجع به چيزهايي كه در سرش مي‌گذرد حرف مي‌زند؛ آن هم نه به زبان فارسي؛ لهجه و گويش زيباي تركي‌اش بر جذابيت كلامش افزوده و آن را آهنگين كرده است.

محبوب است و خيلي‌ها براي ملاقاتش مي‌آيند تا بتوانند اين بانوي دل زنده را كشف كنند. با انرژي و بدون خستگي به همه‌شان خوشامد مي‌گويد و با روي باز از آنها استقبال مي‌كند. اسم همه مراجعه‌كننده‌ها را مي‌پرسد و حتي اطلاعات اوليه‌اي از آنها مي‌گيرد تا جو صميمانه‌تري ايجاد كند. به تقاضاي علاقه‌مندان به نقاشي‌هايش، تك تك كارها را برايشان توضيح مي‌دهد و داستاني كه پشت آن است تعريف مي‌كند. اين انرژي و خستگي‌ناپذيري، مهمان‌هايش را هم به وجد مي‌آورد و تشويقشان مي‌كند به بيشتر حرف‌زدن با ننه حسن؛ خصوصا آنهايي كه همزبانش هستند و بدون مترجم و واسطه مي‌توانند با او به گفت‌وگو بنشينند.

آغازي دير اما توفاني

خيلي‌ها دلشان مي‌خواهد بدانند چه شد كه ننه حسن در سن 70سالگي به كشيدن نقاشي رو آورد و چرا اين قدر دير! اين بانوي 76ساله، از 7- 6 سال پيش كشيدن نقاشي را آغاز كرد اما آشنايي او با نقش و رنگ، به سال‌ها قبل بازمي‌گردد؛ به روزهايي كه ننه حسن قالي مي‌بافت و رنگ‌ها را با نخ و گره كنار هم مي‌نشاند. همين مهارت باعث شد تا او رنگ‌ها را بشناسد و جسارت كنار هم قراردادنشان را داشته باشد.

شايد گزاف نباشد اگر بگوييم يكي از عوامل شكوفايي ننه حسن پسر ته تغاري اوست. حسن رجبي، خودش نقاش و گرافيست است. اين هنرمند مي‌گويد: «مادرم قاليباف بود. از سن كم و در همان كودكي، طراحي قالي را انجام مي‌داد و قالي مي‌بافت. شايد همان پيش زمينه باعث شد تا امروز بتواند اين نقش و رنگ‌ها را روي كاغذ بياورد.»

پسر منور رضايي مي‌گويد كه وقتي او و ساير فرزندان ننه حسن كوچك بوده‌اند، مادرشان با مداد و خودكار روي دفترهايشان طرح‌هايي مي‌كشيده است اما فعاليتش در زمينه نقاشي زماني جدي شده كه اين پسر آخر كه خودش در رشته‌اي مرتبط درس خوانده، در خانه سياه قلم مي‌كشيده و مادر با ديدن كارهاي او، به كشيدن تشويق شده است.

حسن رجبي مي‌گويد: «همان زمان متوجه شدم كه كارهاي مادرم خيلي خاص است و نگاه ديگري به نقاشي دارد. به همين‌خاطر از او خواستم بدون نگاه كردن به كارهاي من، هر چه در ذهن خودش هست را روي كاغذ بياورد و براي ادامه كار تشويقش كردم.»

پسر ننه حسن مي‌گويد كه در سال‌هاي اخير خيلي تلاش كرده كه چيزي روي نقاشي‌هاي مادرش تأثير نگذارد و اين نقاشي‌ها، خاص او باشند با همان جهان بيني و نگاه بكر او به داستان‌هايي كه روي كاغذ مي‌كشد و معتقد است كه همين باعث شده تا كارهايش متفاوت و خاص شود.

حسن رجبي مي‌گويد: «مادرم در كار قاليبافي در قالي محدوديت داشت و دستش باز نبود؛ يكسري نقش‌هاي تكراري بايد كار مي‌كرد اما در نقاشي اين آزادي را پيدا كرد و فكرش بازتر شد و توانست كارهاي خلاقانه‌تري بكشد.»

جادوي رنگ در كنار نگاه خاص

حسن رجبي، فرزند آخر منور رضايي كه خودش هم نقاش است استعداد مادر را كشف مي‌كند و مي‌بيند كه اين بانوي سالخورده مي‌تواند بهتر از اينها هم كار كند. اين است كه او را تشويق به كشيدن مي‌كند و به او امكانات بيشتري مي‌دهد طوري كه الان ننه حسن علاوه بر كاغذ، روي بوم هم مي‌كشد و از رنگ‌ها و ماده‌هاي مختلف مثل اكريليك استفاده مي‌كند.

در همه كارهاي بزرگ ننه حسن، يك ويژگي وجود دارد و آن هم اين است كه نقاشي‌ها روايتگر يك داستان هستند، داستان‌هايي كه خيلي‌هايشان را مي‌شناسيم و شنيده‌ايم و خيلي‌ها مربوط به اسطوره‌هاي بومي هستند و قصه‌هايي كه قديمي‌ها تعريف مي‌كرده‌اند. وقتي از ننه حسن درباره چگونگي خطور ايده به ذهنش پرسيده مي‌شود، به همين داستان‌ها و افسانه‌ها و حتي روياهايي كه در سر دارد اشاره مي‌كند. ننه حسن اين جسارت را دارد كه در يك بوم نه چندان بزرگ، يك داستان بلند را روايت كند كه اتفاقا در اكثر نقاشي‌هايش اين كار را به بهترين شكل انجام داده است.

البته ننه حسن اين جسارت را هم دارد كه در داستان‌ها به سليقه خودش دخل و تصرف بكند. مثلا وقتي كه داستان مرگ سهراب به‌دست رستم در شاهنامه را شنيد، خيلي ناراحت شد و تصميم گرفت اين داستان را بكشد اما دلش تاب نياورد كه آخر قصه رستم و سهراب با مرگ فرزند رستم پايان بگيرد؛ به همين دليل داستان را تغيير داد و با اضافه كردن تهمينه به اين روايت، پايان ديگري براي اين افسانه نوشت.

در نقاشي رستم و سهراب اين بانوي هنرمند، تهمينه دقايقي قبل از كشته شدن سهراب به‌دست رستم از راه مي‌رسد و به رستم اطلاع مي‌دهد كه كسي كه مي‌خواهد بكشد، فرزند خودشان است و اينگونه مي‌شود كه تراژدي رستم و سهراب در نقاشي پايان خوشي مي‌گيرد!

اما چيزي كه مخاطبين كارهاي ننه حسن ازجمله هنرمنداني كه از اين رشته سردرمي آورند را مسحور مي‌كند، چينش رنگ‌ها كنار هم است. شايد اگر الان از ننه حسن خواسته شود درباره ويژگي رنگ‌ها صحبت كند و يا بگويد كه كنارهم‌گذاشتن رنگ‌ها از چه قاعده‌اي پيروي مي‌كند، چيزي براي گفتن نداشته باشد اما به شكل خيره‌كننده‌اي اين چينش را انجام مي‌دهد. پسر او دراين باره مي‌گويد كه چون مادرش از بچگي براي قاليبافي خودش رنگ درست مي‌كرد، رنگ‌ها را خوب مي‌شناسد و با دنياي آنها آشناست. مي‌داند كدام رنگ‌ها را كنار هم بگذارد و چه وقت از چه رنگي استفاده كند و از آنجا كه تجربه، پدر علم است، هر آنچه كه يك هنرمند بايد از اصول رنگ بداند، اين هنرمند خودآموخته به تجربه ياد گرفته است.

سبك خاص به شيوه ننه حسن

آن اوايل كه ننه حسن دست به نقاشي برد، شايد هيچ روش خاصي را براي كشيدن دنبال نمي‌كرد. فقط رنگ را روي كاغذ مي‌آورد و آنچه در ذهن داشت را مي‌كشيد اما بعد از مدتي، صاحب سبك شد و در حال حاضر اين سبك در نقاشي‌هايش قابل شناسايي است. طوري كه اگر كارهايش را كنار هزار كار ديگر بگذاري، باز هم قابل شناسايي است.

پسر اين هنرمند خودآموخته از نوآوري عجيب و غريب در كارهاي مادرش مي‌گويد: «گاهي اين خلاقيت، خيره‌كننده مي‌شود تا جايي كه در برخي كارهاي مادرم نگاه 360درجه مي‌بينيم كه اين اتفاق براي نخستين بار در هنر افتاده است. اينكه در يك نقاشي هم زاويه بالا داشته باشيم، هم تمام رخ و هم نيم‌رخ، نشان مي‌دهد نگاه مادرم در نقاشي‌هايش بسيار خاص است.»

تقريبا دور تمامي كارهاي ننه‌حسن، كادر دارد؛ كادرهايي كه نشان مي‌دهد او همچنان براي كشيدن نقاشي هايش از طرح‌هاي قاليبافي كمك مي‌گيرد. زاويه ديدي كه اين هنرمند دارد هم برگرفته از همان هنر قاليبافي‌اش است.

حسن رجبي مي‌گويد كه ننه حسن تا الان براي نقاشي‌هايش بيشتر از 3 هزار اتود زده است كه كارهايي كه به نمايش در مي‌آيند يك‌دهم كارهايي است كه مي‌شود به نمايش گذاشت. او مي‌گويد كه نخستين نمايشگاه آثار مادرش در خانه هنرمندان برگزار شد و دومين نمايشگاه در گالري سيحون واقع در لس‌آنجلس كه تمامي اين نمايشگاه‌ها هم از استقبال خوبي برخوردار بوده‌اند.

گنجينه فرهنگ و ادبيات در قاب رنگ

خيلي‌ها ننه حسن را مي‌شناسند. اين بانوي 76 ساله، تا به حال 4 نمايشگاه برگزار كرده و آثارش با استقبال خوبي مواجه شده است. در آخرين نمايشگاه، 34تابلو از آثار او در سايزهاي بزرگ روي ديوار رفت و يك ديوار بزرگ هم از كارهاي كشيده شده روي كاغذ A4 در معرض ديد علاقه‌مندان گذاشته شد.

مدير گالري شيرين كه نقاشي‌هاي ننه حسن در آنجا به نمايش درآمده، از استقبال بي‌سابقه علاقه‌مندان و هنرمندان از كارهاي اين هنرمند سالخورده مي‌گويد. او در مورد ننه حسن مي‌گويد: «باوركردني نيست كه يك خانم روستايي 76ساله كه در يك روستا زندگي مي‌كرده، امروز بتواند اين شاهكارها را خلق كند.»

او از نمايشگاه‌هايي كه تا به حال با موضوع كارهاي ننه حسن برگزار شده مي‌گويد و از خستگي ناپذيربودن اين بانوي سالخورده: «اين هنرمند بدون توقف كار مي‌كند و تمامي شعرها و داستان‌هايي كه حفظ است را در قالب تصوير روي كاغذ مي‌آورد.»

مسئول گالري شيرين مي‌گويد: «اين هنرمند با اينكه سن و سالي از او گذشته با تمامي مراجعه‌كنندگان با مهرباني برخورد مي‌كند و گاهي 5- 4 ساعت بدون توقف، با مخاطبان كارهايش حرف مي‌زند و از خودش و نقاشي‌هايش مي‌گويد. در يك كلام مي‌شود گفت كه ننه حسن گنجينه‌اي از فرهنگ و ادبيات است كه توانسته اين گنجينه را در قالب تصوير، به ديگران نشان دهد.»

قصه‌ها و آرزوها

ننه حسن ساكن زنجان است؛ در خانه‌اي قديمي و روستايي زندگي مي‌كند كه تمام مولفه‌هاي يك زندگي سنتي و دور از پيچيدگي‌هاي زندگي مدرن را دارد. جايي كه ننه حسن در آن نقاشي مي‌كند، يك اتاق ساده است. مي‌نشيند روي زمين و پايش را زير ميز كوتاه چوبي كه براي نقاشي كشيدنش درنظر گرفته دراز مي‌كند شروع مي‌كند به كشيدن. اول كل زمينه را رنگ مي‌زند و بعد با جسارت هر چه تمام‌تر، هر چه در ذهن دارد پياده مي‌كند. به گفته پسرش هيچ وقت اتود اوليه نمي‌زند و بلافاصله مي‌رود سراغ كار اصلي و در يكي‌دو نوبت كل كار را به اتمام مي‌رساند.

در و ديوار اتاق و كل خانه ننه‌حسن پر شده است از نقاشي‌هايش. نقاشي‌هايي كه در اين چندسال كشيده و برگرفته از داستان‌ها، افسانه‌ها، اتفاقات روزمره و حتي خواب‌هايش است.

فرم شخصيت‌هاي نقاشي‌هاي ننه حسن هم منحصر به فرد است؛ مثلا آدم‌هايي كه در آثار او هستند را شايد نشود در هيچ كار ديگري پيدا كرد؛ چشم‌هاي بزرگ آدم‌ها كه مژه‌هاي بلندشان مثل پنجه آفتاب دور چشم كشيده شده‌اند، آنها را خاص مي‌كند.

حتي در بعضي از نقاشي‌ها، آدم‌هايي كه تنها يك چشم دارند خودنمايي مي‌كنند. وقتي از خودش مي‌پرسيم كه اينها چرا يك چشم دارند، مي‌گويد كه اينها را از نيم رخ كشيده و چون از كنار، آدم‌ها فقط يك چشمشان معلوم است، به همين‌خاطر اين شخصيت‌ها تنها يك چشم دارند.

در همه كارهاي ننه حسن، زندگي جريان دارد. هيچ كدام از كارها، ياس و نااميدي را به بيننده منتقل نمي‌كند. در كارهايش هيچ‌كس تنها نيست و تعامل و معاشرت، همراه با شادي در نقاشي‌ها وجود دارد.

كساني كه او را مي‌شناسند معتقدند همه اينها به‌خاطر شخصيت اوست. خودش با اينكه سختي زيادي در زندگي كشيده اما شاد است و اهل معاشرت و اين روحيه خوب و انرژي مثبت، با رنگ‌هاي شاد كارش به بيننده منتقل مي‌شود.

ننه حسن براي كشيدن نقاشي، وقت خاصي قائل نيست. به گفته خودش هر وقت حسش را داشت مي‌كشد. گاهي ساعت 3 نصفه شب دلش براي كشيدن تنگ مي‌شود و دست به قلم مي‌برد. نقاشي كشيدن يكي از راه‌هايي است كه او از نظر روحي تخليه مي‌كند. حسن رجبي، پسر آخر ننه‌حسن مي‌گويد كه گاهي غم و غصه‌هايش را با كشيدن نقاشي فراموش مي‌كند. براي مثال وقتي كه برادر و فرزند برادرش را از دست داد، هيچ واكنشي نشان نداد جز كشيدن و كشيدن و كشيدن. تنها نقاشي توانست او را آرام كند و داغ را قابل تحمل.

رجبي مي‌گويد: «مادرم زني بسيار قوي و محكم است. در زندگي سختي‌هاي زيادي كشيده و 11تا از بچه‌هايش را از دست داده اما همچنان محكم باقي مانده و حتي كسي گريه كردنش را نديده است. تنها راهي كه مي‌تواند احساساتش را تخليه كند، كشيدن نقاشي است.»

منور رضايي، دايره‌المعارف شعرها و افسانه‌هاي قديمي است. مرثيه‌ها و اشعار بلند قديمي را حفظ است و اگر از او بخواهي راجع به كارهايش توضيح دهد، شعر مربوط به آن را هم برايت مي‌خواند.

هيچ‌وقت نمي‌تواند بگويد كدام يكي از كارهايش را بيشتر از بقيه دوست دارد. مي‌گويد: «همه‌شان مثل بچه‌هايم هستند و با هم فرقي ندارند.» براي همه‌شان به يك اندازه زحمت كشيده و هر كدامشان يكجور برايش عزيزند.

وقتي از او پرسيده مي‌شود كه چرا نقاشي مي‌كني؟ مي‌گويد: «دلم مي‌خواهد به جوان‌ها بگويم كه مي‌توانند خوش باشند و فكرشان را درگير مسائل كوچك نكنند. مي‌توانند كارهاي اين چنيني انجام دهند و با نقاشي‌كشيدن خستگي‌هايشان را از خودشان دور كنند.»

و اين شايد تنها انگيزه و آرزوي اين پيرزن هنرمند براي جوان‌هاي امروز باشد. انرژي مثبتي كه حرف زدن و گوش‌كردن به حرف‌هاي ننه حسن به ديگران مي‌دهد نشان مي‌دهد كه سن و سال نمي‌تواند عامل دلمردگي باشد و جوان نگه داشتن دل، تضميني است براي شكوفايي حتي در سن بالا.

 

کد خبر 268892

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha