براي اثبات اين ادعا هم كافي است سري به يكي از خيابانهاي پررفتوآمد شهرمان بزنيم، چند دقيقهاي را پشت يك چهارراه يا دور ميدان بايستيم و يا گوشهايمان را نسبت به شنيدن بوقها حساستر كنيم. آن موقع متوجه ميشويم كه خواسته و ناخواسته به يك رفتار نادرست ترافيكي عادت كردهايم. بوقزدن همانقدر كه ميتواند ثمربخش باشد، ميتواند به افزايش آلودگي صوتي محيط پيرامونمان بينجامد؛ آلودگياي كه به چشم نميآيد اما آثارش در روح و روانمان تأثيرات مخربي ايجاد خواهد كرد. بايد اعتراف كنيم كه بيشتر ما در طول روز سهمي در افزايش اين آلودگي داريم. شايد كمي سخت باشد اما با افزايش آگاهيمان و توجه به حقوق ديگران ميتوانيم كمتر بوق بزنيم و شهري سالمتر داشته باشيم. در اين گزارش با بايدها و نبايدهاي بوق زدن بيشتر آشنا ميشويم، شايد همين بهانهاي باشد تا اين رفتار نادرست را اصلاح كنيم.
سؤال اول
بوق بايد چقدر صدا توليد كند؟
بوق وسيلهاي است هشداردهنده كه رسيدن يا حضور وسيله نقليه را به ديگران خبر ميدهد. همه اتومبيلها، كاميونها، كشتيها، قطارها و در برخي مواقع دوچرخهها ملزم به داشتن بوق هستند. اليور لوكاس، دانشمندي از شهر بيرمنگام انگليس براي نخستينبار اين وسيله را در سال ۱۹۱۰ ميلادي اختراع و به جهان معرفي كرد تا تردد خودروها را به عابران پياده هشدار دهد. بعدها بيشتر خودروها به بوقهاي الكتريكي مجهز شدند تا در مواقع اضطراري مورد استفاده قرار گيرند. بوق استاندارد از طريق قطع و وصل الكترومغناطيسي كار ميكند. طبق مقررات راهنمايي و رانندگي، صداي بوق خودروهاي معمولي بايد بين 1/8تا 3/5كيلوهرتز يا ۱۱۲ دسيبل باشد. چنين صدايي در سروصداي عبور و مرور ديگر اتومبيلها و سرعتهاي بالا هم به خوبي قابل شنيدن است. برخي از بوقها بهصورت دوقلو توليد ميشوند كه صداي گوشنوازتري دارند و ميتوانند نقش علامت هشدار را هم داشته باشند. امروزه در بسياري از شهرهاي اروپايي استفاده از اين نوع بوقها متداول شده است.
سؤال دوم
چه موقع در رانندگي بوق بزنيم؟
ظاهرا جواب اين سوال ساده است. بهطور كلي، بوق وسيلهاي است كه راننده يك خودرو براي اعلام هشدار به ديگر خودروها يا عابران پياده از آن استفاده ميكند. مثلا اگر يك خودوري در حال حركت دچار نقص فني شده، ميتواند با بوقزدن به ديگران وضعيت خود را بهسرعت اطلاع دهد و مانع از بروز حادثه شود، يا اگر هنگام رانندگي، يك خودرو بهصورت غيرمنتظره و خطرناك نزديك وسيله نقليه شما شد، ميتوانيد با بوقزدن به او هشدار دهيد تا در مسير خودش حركت كند و به شما نزديك نشود. مثال خوب ديگر اينكه برخي از عابران هنگام عبور از خيابان متوجه خودروها نيستند و بوقزدن ميتواند حضور و تردد خودروها را به آنها هشدار دهد. اينها ازجمله مواردي هستند كه استفاده از بوق را براي رانندهها ملزم ميسازند. بوقزدن بجا و درست ميتواند از بروز يك تصادف يا حادثه ناگوار جلوگيري كند. يادتان باشد كه بوق، يك وسيله هشداردهنده است نه يك وسيله خبركننده يا اعتراضي! يعني مثلا وقتي كه چراغ راهنمايي سبز شده، نبايد بهوسليه بوق راننده خودروي جلويي را از اين اتفاق خبردار كنيم. يكي از موارد اشتباه و فراگير استفاده از بوق همين تك بوقهاي كوتاه پشت چراغ قرمز است.
سؤال سوم
كجا و چه وقت نبايد بوق بزنيم؟
بسياري از رانندگان با مكانهايي كه بوقزدن مقابل آنجا خلاف مقررات است آشنا هستند. معمولا در اين مكانها تابلوي ويژه «بوق زدن ممنوع» نصب ميشود تا رانندهها را نسبت به موقعيت جديد آشنا كند. اگر به كتاب قانون راهنمايي و رانندگي كشورمان مراجعه كنيد در آن اشاره شده كه بوق زدن مقابل بيمارستانها، آسايشگاهها و برخي از مراكز شهري همچون سازمانهاي اداري ممنوع است. همچنين بوقزدن ممتد و دستهجمعي خودروها خلاف قانون است و پليس راهنمايي و رانندگي در اين شرايط ميتواند متخلفان را با جريمه مواجه كند. اين نوع بوقزدن معمولا در كارناوالهاي عروسي مورد استفاده رانندگان قرار ميگيرد كه طبق قانون، ميتواند جريمه در پي داشته باشد؛ هرچند كه اين قانون زياد اجرا نميشود. بوقزدنهايي كه باعث آزار مردم شود هم خلاف قانون است و بهنوعي اختلال در نظم عمومي بهشمار ميرود و پليس ميتواند در چنين شرايطي از ابزار قانوني بهره ببرد. بوقزدن در برخي از ساعتهاي شبانهروز نيز بهصورت قانوني يا عرفي يك عمل ناپسند محسوب ميشود.
سؤال چهارم
بوقزدن نادرست چقدر جريمه دارد؟
قانون به صراحت وضعيت آنهايي را كه از بوق درست استفاده نميكنند روشن كرده است. سرهنگ محمد مومني، يكي از كارشناسان راهنمايي و رانندگي در اينباره ميگويد: «توليد صداي ناهنجار يا نامتعارف بهدليل استفاده از بوقهاي شيپوري و ... در كلانشهرها، مراكز استانها و جادههاي بين شهري جريمه ۴۰هزارتوماني به همراه خواهد داشت. اين عمل با كد جريمه ۲۱۲۵ ، در شهرهاي كوچك و روستاها بهترتيب ۳۰هزار و ۲۰هزارتومان جريمه دارد. بوقزدن مقابل محلهاي ممنوعه همچون مقابل بيمارستانها با كد تخلف ۲۱۲۴، در كلانشهرها جريمه ۳۰ هزار توماني و در شهرهاي كوچك ۲۰هزار تومان جريمه دارد.» سرهنگ مومني به نكته جالبتري اشاره ميكند و ميگويد: «اينها مبلغ جريمه اشخاصي هستند كه با بوقزدن مزاحمتهايي را براي ديگران بهوجود ميآورند. البته اگر خودروي يك شخص، فاقد بوق هم باشد با جريمه پليس مواجه ميشود. اين تخلف با كد ۲۱۷۰، برگه جريمه ۵ هزارتوماني را براي راننده خودرو به همراه خواهد داشت».
سؤال پنجم
تخلفهاي رايج استفاده از بوق چيست؟
بسياري از ما هنوز با زمان و روش صحيح استفاده از بوق به عنوان يك وسيله پرفايده آشنا نشدهايم. به محض اينكه در ترافيك گير ميكنيم از بوق استفاده ميكنيم، به اين تصور كه صداي آن ميتواند معجزه كند و راه را برايمان هموار سازد يا مثلا وقتي يك اتومبيل به دليل مشكل فني در خيابان متوقف شده دستمان را روي بوق ميگذاريم تا آن ماشين با صداي بوق تعمير شود. هنگامي كه از دست رانندههاي ديگر عصباني هستيم بهخودمان اجازه ميدهيم تا اعتراضمان را بهصورت بوق ممتد بيان كنيم و البته وقتي خيلي خوشحال هستيم هم از بوقزدنهاي ممتد استفاده ميكنيم و ديگر توجه نداريم كه همين نزديكيها ممكن است بيماري در بستر باشد و آرامش برايش حكم دارو را داشته باشد. جالب اينجاست كه بعضيها بوق را معادل ناسزا ميدانند. براي همين اگر كسي برايشان بوق بزند تا هشداري بدهد خود را ملزم ميدانند كه با چند بوق جواب دندانشكني به او بدهند. بعضيها هم هستند كه وقتي يك راننده تازهكار يا گاه راننده خانم را ميبينند، با بوق ممتد از كنارش رد ميشوند تا او را دستپاچه كنند. يك وقتهايي هم حال نداريم از خودرو پياده شويم و زنگ خانهاي را بزنيم، 6-5 تا بوق ميزنيم تا ديگران را خبردار كنيم. گاهي وقتها هم روي خودرويمان يك بوق خفن با صداي خيلي وحشتناك يا بوقي كه صداي هزار جانور را دربياورد نصب ميكنيم.
روز بدون بوق در در هندوستان
بسياري از كارشناسان فرهنگي معتقدند كه تغيير رفتارهاي نادرست در رانندگي با فرهنگسازي و معرفي الگوهاي مناسب امكانپذير است. اينگونه رفتارسازيها در كنار به كارگيري جرايم رانندگي ميتواند در درازمدت تأثير خوشايندي داشته باشد. يكي از اينگونه رفتارسازيها، اعلام يكي از روزهاي سال به نام «روز بدون بوق» است. اين پيشنهاد در شهرهايي كه با مشكل اصلي بوق زدن روبهرو هستند ميتواند اجرايي شود. شهر بمبئي در كشور هند، ازجمله كلانشهرهايي است كه چنين پيشنهادي را عملي كرده و توانسته در رانندهها تغييراتي ايجاد كند. در اين شهر بزرگ بيش از 1/5ميليون خودرو تردد ميكنند و بسياري از رانندهها حتي در شرايط عادي هم عادت دارند مقابل مكانهايي مثل بيمارستانها بوق بزنند. هدف از معرفي روز بدون بوق در بمبئي، افزايش آگاهي عمومي درخصوص تأثير منفي اجتماعي و بهداشتي بوقزدن خودروها و آلودگي صوتي است. هرچند پليس اين شهر طي ۴ ساعت بيش از ۳ هزار خودرو را بهدليل بوق زدن جريمه كرد اما پس از گذشت يك سال از اين روز، رفتار رانندههاي شهر بمبئي نسبت به گذشته تغييراتي را نشان ميدهد. شايد معرفي يك روز از سال به همين نام بتواند تمرين جدي براي رانندههايي باشد كه عادت دارند براي رساندن هر پيامي از بوق خودرويشان استفاده كنند.
بوق زدن در اين شهر ممنوع است
حالا كه صحبت از فرهنگسازي شد، خوب است از يكي از مناطق كشورمان كه در اين زمينه ميتواند الگوي مناسبي باشد صحبت كنيم. جزيره زيباي كيش تنها بهخاطر اماكن زيبا، ساحل رويايي و معابر خلوتش معروف نيست. فرهنگ شهرنشيني حاكم بر اين جزيره هم توانسته آن را از ساير مناطق پرجمعيت كشورمان متمايز سازد. در اين جزيره با پديدهاي به نام ترافيك مواجه نميشويد، همه به قوانين راهنمايي و رانندگي و حقوق عابران پياده بهشدت پايبندند و از آن تخطي نميكنند. نكته جالب اينكه طبق يك قانون نانوشته، بوقزدن در همه جاي شهر ممنوع است، بهطوري كه همه رانندگان ساكن كيش سعي ميكنند به هيچوجه از بوق خودرويشان استفاده نكنند. اگر خودرويي در كيش بوق بزند، همه بلافاصله متوجه ميشوند كه سرنشينهاي آن اهل كيش نيستند و جزو توريستهايي هستند كه براي چند روزي مقيم جزيره شدهاند!
نظر شما