در حالی که در پایان تعطیلات نوروزی امسال با رشد بیش از 45 درصدی سفرهای نوروزی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری این رشد را به حساب خود گذاشت و از رشد گردشگری داخلی به واسطه تلاشهای خود خبر داد، بسیاری از کارشناسان سخن از رشد گردشگری داخلی به واسطه گسترش خودروهای شخصی به میان آوردند.
اما این سازمان همچنان به فعالیتهای خود تکیه میکرد و سیاستهای حمایتی خود را مورد توجه قرار میداد. اما امروزه پس از گذشت تنها چند ماه از آن روزها و با آغاز سهمیهبندی بنزین، آمار سفرهای داخلی مردم بسیار کم شد.
به اندازهای که بسیاری از مراکز اقامتی و سیاحتی و حتی زیارتی از کم شدن حجم مسافرتها توسط مردم خبر دادند.
از سویی سهمیهبندی بنزین که موجب کاهش چشمگیر مسافرتهای داخلی شدهاست، بدون توجه به سیاست همگانی، همه زمانی و همه مکانی کردن سفر که در دستور کار این سازمان است، موجب شده تا بسیاری از مردم به طرحهای این سازمان بیتوجه شوند.
اگرچه این سیاستها و اجرای آن در جامعه شاید میتوانست تا اندازهای سفر را به سبد خانوار مردم وارد کند و مردم به عنوان یک الزام به مسافرت اهمیت دهند.
اما انگار سهمیهبندی مانند مهمانی ناخوانده به یکباره تمام سیاستگذاریها و برنامهریزیهای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را ناکارآمد کرد.
به هر حال، سهمیه بندی بنزین، خیابان بن بستی بود که سازمان میراث فرهنگی حتی با داشتن برنامههای مختلف نتوانست از پیش رویش بردارد و خیلی زود اسیر دست و پا بسته چیزی شد که برای بسیاری از سازمانها و وزارتخانهها امری حیاتی و نگران کننده نبود.
اگر در روزهای پایانی فصل تابستان تعداد مسافران داخلی کشور به صورت آمار ارائه شوند آنگاه میتوان به میزان کار مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پی برد و گرنه به تعبیر بسیاری از کارشناسان استفاده مردم از امکانات شخصی و بدون بهرهمندی از حمایتهای این سازمان مسلماً رشد صنعت گردشگری تلقی نمیشود.
دلیل این امر هم روشن است. چرا که با موضوعی چون سهمیهبندی بنزین مردم از مسافرت و گردشگری منصرف میشوند.