چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۳
۰ نفر

«سخنرانی دیروز عصر مثل بمب در دنیا منفجر شد، آمریکایی‌ها به مخمصه افتاده‌اند... همه رسانه‌های جهان این مطلب را در صدر اخبار خود گذاشته اند» اینها بخشی از خاطرات هاشمی رفسنجانی پس از افشای ماجرای مک فارلین است که در کتاب خاطرات سال ۶۵وی آمده است.

اين جملات به سخنراني 13 آبان هاشمي رفسنجاني بر مي‌گردد كه به افشاي ماجراي مك فارلين معطوف بود.اما با گذشت 28سال از اين ماجرا به‌نظر مي‌رسد هنوز زواياي پنهان و ناگفته بسياري درخصوص يكي از بزرگ‌ترين رسوايي‌هاي تاريخ ايالات متحده كه بعد‌ها در ايران به «مك فارلين» و در آمريكا به «ايران كنترا» يا «ايران گيت» معروف شد، باقي مانده است.

ماجراي ورود هيأت آمريكايي به ايران با هدف مذاكره براي آزادي گروگان‌هاي آمريكايي در لبنان و مبادله سلاح اگرچه مربوط مي‌شود به خرداد‌ماه سال65 اما ريشه آن را بايد در يك سال قبل و در بحبوحه ‌جنگ ايران و عراق يافت؛ چرا كه در اين سال با وضعي كه در جبهه‌ها به‌وجود آمد و تجهيز ارتش عراق به تانك‌ها و هواپيماهاي جديد روسي كه عملا موازنه قوا را در جنگ به نفع ارتش اين كشور تغيير مي‌داد، ضرورت داشت ايران با ايجاد تغييراتي عمده در جبهه‌ها و كسب پيروزي‌هاي جديد، سرنوشت جنگ را به‌گونه‌اي رقم بزند تا دست برتر ايران در جنگ، امكان پايان بخشيدن به جنگ از طريق سياسي آن هم به‌گونه‌اي كه اهداف ايران در آن تضمين شود، محقق گردد.

در اين راستا ايران براي مقابله با تانك‌هاي جديد روسي كه در اختيار ارتش عراق قرار گرفته بودند و ديگر آرپي چي 7روي آنها اثري نداشت و نيز جنگنده بمب افكن‌هاي ميگ كه در ارتفاعي بالاتر از موشك‌هاي ايراني پرواز نموده و اقدام به بمباران اهداف خود مي‌كردند، به سلاح‌هاي آمريكايي ازجمله موشك‌هاي ضد‌تانك تاو و موشك‌هاي برد بلند هاك نياز داشت. لذا واسطه‌هاي ايراني در سرتاسر دنيا به‌دنبال تهيه سلاح‌هاي آمريكايي كه به‌دليل تحريم‌هاي ناجوانمردانه دولت اين كشور از كانال‌هاي رسمي در اختيار ايران قرار نمي‌گرفتند، بودند.

در اين بين اما ارتباطي كه ميان «محسن كنگرلو» مشاور امنيتي نخست‌وزير وقت با «منوچهر قرباني‌فر» دلال اسلحه ايجاد مي‌شود، سرآغاز شكل‌گيري ماجراي مك فارلين شود. قرباني فر كه بعدها كنگرلو فاش كند در كودتاي نوژه دست داشته و محكوم و فراري بود، پيش از اين نيز بعد از توبه در چند نوبت به‌عنوان واسطه كمك‌هايي را در جهت تأمين سلاح‌هاي مورد نياز ايران در جنگ انجام داده بود. او كه اتفاقا ارتباط خوبي هم با مقامات پنتاگون داشت، موضوع را با آمريكايي‌ها در ميان مي‌گذارد و آمريكايي‌ها وقتي متوجه نياز ايران به تجهيزاتي مي‌شوند كه تنها دولت آمريكا آنها را در اختيار دارد، فروش اين سلاح‌ها را مشروط به مداخله و وساطت ايران در آزادي گروگان‌هايشان در لبنان مي‌كنند.

مذاكرات واسطه‌ها در مرحله نخست منجر به ارسال محموله‌اي از موشك‌هاي هاك به تبريز مي‌شود كه به گفته مقامات ايراني و آنطوري كه در كتاب ماجراي مك فارلين گفته شده اولا از نوع موشك‌هاي قديمي و با برد پايين بودند كه به‌كار ايران نمي‌آمد و ثانيا آرم رژيم صهيونيستي روي آنها نقش بسته بود. به همين دليل ايران اين محموله از موشك‌ها را مرجوع مي‌كند.

هاشمي رفسنجاني پس از ورود مك فارلين ودر مورد محموله مشكوك تبريز به كيهان در تاريخ 11366.01.07مي‌گويد: «... . اينها 5-4سال است كه زحمت مي‌كشند تا بگويند ايران از اسرائيل اسلحه خريده است. البته ما در اينجا ضرر كرديم وقبول هم داريم ولي دنيا فهميد كه ما نمي‌دانستيم... . يك‌بار فهميديم كه يك جريان اسرائيلي در اين قضايا دخالت دارد جلوي تخليه سلاح‌ها را گرفتيم و دستور داديم كه آن را برگردانند...»

اين سخن هاشمي رفسنجاني در آينده مورد تأييد اعضاي كميسيون تاور نيز قرار مي‌گيرد و آنها نيز تأييد مي‌كنند ايران محموله موشك‌هايي كه روي آن آرم رژيم صهيونيستي بود را برگشت داده است. با اين حال كنگرلو درباره آرم اسرائيلي استفاده شده روي موشك‌ها مي‌گويد: من حدس مي‌زنم، از يكي از انبارهاي مهمات‌ آمريكا در منطقه اين موشك‌ها را فرستاده بودند. در مرحله نخست ورود محمولات در فرودگاه، من چند پالت را باز كردم ولي مارك اسرائيلي نديدم. او همچنين مسئله اصلي را استفاده از آرم اسرائيل روي موشك‌هاي ارسالي نمي‌داند و مي‌گويد: قطعاتي براي ما فرستاده بودند كه نياز نداشتيم. ما «قطعات هاگ» مي‌خواستيم، آنها موشك «هاگ» فرستاده بودند براي همين مرجوع كرديم. ما موشك «هاگ» نمي‌خواستيم. موشك داشتيم، قطعات كم داشتيم.

پس از اين مرحله و در پي بي‌اعتمادي بيشتر ايران به طرف آمريكايي و نيز ناكارآمدي واسطه‌ها دولت ريگان طرح ارتباط مستقيم با ايران را در دستور كار قرار مي‌دهد. بر همين مبنا رابرت مك فارلين، مشاور امنيت ملي رئيس‌جمهور آمريكا كه 2روز قبل از آن از سمت خود استعفا داده بود با هيأتي به‌عنوان نماينده غيررسمي دولت آمريكا با پاسپورت‌هاي ايرلندي در سفري 4روزه و بي‌نتيجه راهي تهران مي‌شوند.

در اين سفر مك فارلين جايگاه اداري خود را در سطح وزير معرفي مي‌كند و انتظار دارد با سران قوا يا لااقل مقاماتي همسطح خود ملاقات كند. تقاضايي كه البته با پاسخ منفي مقامات ايراني مواجه مي‌شود. مك فارلين همچنين خواستار مذاكره درخصوص موضوعات جانبي ازجمله ارتباط ايران و آمريكا، خطر اتحاد جماهير شوروي و برنامه اين كشور براي حمله به ايران و كمك دولت آمريكا به ايران در جنگ تحميلي مي‌شود كه باز مورد موافقت مقامات ايراني قرار نمي‌گيرد و در نهايت با تعيين حسن روحاني به‌عنوان نماينده سران قوا، بنا بر اين مي‌شود كه فقط به موضوع اصلي سفر هيأت آمريكايي يعني آزادي گروگان‌ها و مبادله سلاح پرداخته شود.

در اين مرحله 8دور مذاكره فشرده ميان هيأت آمريكايي و نمايندگان ايران برگزار مي‌شود. البته در 2جلسه اول سردار احمد وحيدي فرمانده حفاظت اطلاعات وقت سپاه كه بعدها وزير دفاع دولت دهم شد نمايندگي هيأت ايراني را بر عهده داشت و از جلسه سوم حسن روحاني، نماينده مجلس و رئيس كميسيون اجرايي شوراي‌عالي جنگ هدايت مذاكرات را بر عهده مي‌گيرد. در طول اين جلسات هيأت مذاكره‌كننده ايراني بارها نسبت به بدقولي دولت آمريكا در تحويل سلاح‌هاي مورد نياز ايران تأكيد مي‌كند و در مقابل هيأت آمريكايي اصرار دارد تا ابتدا 4گروگان‌ باقيمانده آزاد و سپس ظرف 2ساعت محموله حامل سلاح‌هاي آمريكايي تحويل ايران گردد؛ موضوعي كه به‌علت بي‌اعتمادي تاريخي ايراني‌ها به آمريكا مورد پذيرش ايران واقع نمي‌شود.

هاشمي رفسنجاني در خاطرات روز يكشنبه ٤ خرداد ١٣٦٥خود مي‌نويسد: افطار ميهمان نخست‌وزير بوديم. آقايان [محسن] كنگرلو [مشاور نخست‌وزير] و [احمد] وحيدي [مسئول اطلاعات سپاه] آمدند. گزارش وضع هيأت آمريكايي را دادند. يك‌چهارم قطعات هاك درخواستي را آورده‌اند. آقاي مك فارلين مشاور ويژه ريگان و شخصيت‌هاي حساس ديگر آمريكا در هيأت‌اند.

براي سران كشور ما كلت و شيريني، هديه آورده‌اند و خواهان ملاقات با سرانند. قرار شد هديه را نپذيريم و ملاقات ندهيم و مذاكره را در سطح دكتر هادي و دكتر روحاني و مهدي‌نژاد مخفي نگه داريم و [مذاكرات] محدود به مسئله گروگان‌هاي آمريكايي در لبنان و دادن قطعات هاك و چند قلم ديگر اسلحه [باشد]. آنها بيشتر خواهان مذاكره در مسائل كلي و سياسي‌اند.

هرچند هاشمي در خاطرات خود از دكتر هادي و دكتر روحاني به‌عنوان مذاكره‌كنندگان ايراني نام مي‌برد اما كنگرلو درباره دكتر هادي مي‌گويد: دكتر «هادي» مترجم بود. كسي به‌عنوان مذاكره‌كننده به آن صورت نبود. منظورم كسي است كه بتواند تصميم بگيرد و ارائه طريق كند. فارين پاليسي هم در گزارشي كه در اين خصوص منتشر كرده است به نقش و گفته‌هاي روحاني در مذاكرات اشاره كرده و مي‌نويسد: مك‌فارلين اميد داشته كه روحاني كليد موفقيت در اين مذاكرات باشد و روحاني هم آنها را به صبر دعوت مي‌كند. در خاطرات دوشنبه ٥ خرداد ١٣٦٥ هاشمي نيز آمده است:

عصر آمدند و گفتند مك فارلين ناراضي است و مدعي است به او توهين شده كه چرا مقامات با او حرف نمي‌زنند و چرا هديه‌اش را نمي‌پذيريم و مي‌گويد اگر من براي خريد پوست گربه به روسيه بروم، گورباچف در روز 2بار با من ملاقات مي‌كند... گفتم سران كشور ما ملاقات و مذاكره با آنها را نمي‌پذيرند. قرار شد به آنها بگويند به‌خاطر تخلف‌ها و بدقولي‌هايشان اعتماد به آنها نيست و تا عملا جلب اعتماد نكنند، مذاكره رسمي ممكن نيست؛ اين نظر سران قو‌است. در نهايت نيز مذاكرات 4روزه هيأت آمريكايي در ايران به‌دليل اصرار طرف آمريكايي بر تحويل سلاح پس از آزادي گروگان‌ها بي‌نتيجه به پايان مي‌رسد و مك فارلين و هيأت همراه ايران را ترك مي‌كنند.

البته درنهايت آمريكا از كانال‌هاي ديگري موضوع ارتباط با ايران را پيگيري كرد و توانست با تحويل موشك‌هاي مورد نياز به ايران، تعدادي از گروگان‌هاي آمريكايي را آزاد كند. 28سال پس از ماجراي مك فارلين انتشار مستندي به نام «من روحاني هستم» كه به نقش حسن روحاني در مذاكرات مك فارلين اشاره داشت كافي بود تا بار ديگر اين موضوع قديمي به جنجالي جديد در سطح رسانه‌ها تبديل شود. كسي چه مي‌داند؟ شايد در آينده نيز انتشار زواياي جديدي از اين ماجرا به بروز اتفاقات و كنش‌هاي جديدي در فضاي كشور منجر شود.

کد خبر 276945

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha