راز 17 جنایت در سینه من است
مدتی قبل زندانی 22 سالهای که به جرم کلاهبرداری، دوران محکومیت خود را در زندان رجاییشهر میگذراند، در ادعایی عجیب به ماموران حراست زندان گفت یک زن و 2 مرد را که عضو یک باند قاچاق زنان و دختران به کشورهای عربی بودهاند در دزفول به قتل رسانده و از راز قتل 14 راننده مسافرکش دیگر نیز خبر دارد.
بازپرس جنایی کرج با این ادعاها دستور بررسی های دقیق در این باره را صادرکرد و بررسی های پلیسی درباره این ادعاها آغاز شد.
سرهنگ اسماعیل هادئی- رئیس پلیس آگاهی استان تهران- با اعلام کذب بودن ادعاهای این مرد گفت: پس از بررسی ادعای این متهم واستعلام از پلیس دزفول از سوی کارآگاهان جنایی کرج مشخص شد که متهم دروغ گفته و هم اکنون تحقیق برای بررسی انگیزه این ادعای کذب آغاز شده است.
گفتگو با مردی که قتل نکردهاست
- تو یک سابقه دار هستی ، این دفعه چرا زندان افتادی؟
چندی پیش، یک قاچاقچی عتیقه را به جرم کلاهبرداری گرفتند ، خب چون من هم با او همکاری کرده بودم مرا هم گرفتند و انداختند زندان.
- قاتل های واقعی هزار تا بامبول می زنند تا زیر بار جرمشان نروند، تو چرا قتل نکرده را به گردن گرفتی ، آنهم 17 تا؟
آدم یک وقت هایی از زندان و حتی از زندگی آنقدر خسته میشود که دلش میخواهد هر طوری شده زندگیش تمام شود، دیگه از این زندگی نکبتی خسته شده بودم. چند شب قبل از این ادعا، در زندان این فکر به سرم زد، با خودم گفتم که اگر ادعا کنم که قتل کردهام زودتر اعدامم می کنند و راحت میشوم.
- یعنی واقعا فکر می کردی به همین راحتی و بدون بررسی ادعایت را قبول می کنند؟
فقط میدانستم کسانی که به قتل اعتراف میکنند اعدام میشوند.
- خب عدد 17 را از کجا آوردی؟
همینطوری شانسی.
- الان این احتمال هم مطرح است که تو میخواستهای به این طریق نقشه فرار خود را طراحی کنی؟
نه، به خدا فقط میخواستم زودتر اعدام شوم.
- حالا که دروغت لو رفته چیکار میکنی؟
هیچی، برمیگردم زندان.
- ازدواج کردهای؟
بله، 4 تا بچه قد و نیم قد هم دارم.
- با 22 سال سن!این هم یک دروغ جدید است؟
نه، این یکی را واقعاً راست میگویم.
- همسرت الان کجاست؟
دیگر روی نگاه کردن به همسرم را ندارم. او یک زن تحصیلکرده است اما به خاطر بچههایم با من زندگی میکند.