چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۹
۰ نفر

یکتا فراهان: اولین بار که سرش داد کشید، ترس تمام وجودش را گرفت، فکر کرد ؛«حالا باید چکار کنم؟

روابط همسران

ييعني همه‌‌چيز به اين زودي تموم شد؟چطور تونست باهام اين جوري رفتار كنه؟چرا باهام مخالفت مي‌كنه؟ پس چرا قبلا هر چي مي‌گفتم گوش مي‌داد؟ يعني ديگه دوستم نداره؟ حالا من بايد چكار كنم؟ و... .»

متأسفانه اين افكاري است كه با پيش آمدن كوچك‌ترين دعوا به ذهن بسياري از زوج‌ها مي‌رسد؛درحالي‌كه دعوا و بگومگوهاي خانوادگي بسيار طبيعي و شايد تا حدودي هم ضروري هستند. چون اين خيلي طبيعي است كه وقتي 2 نفر با تربيت و فرهنگ متفاوت در كنار هم زندگي مي‌كنند گاهي به‌دنبال اختلاف نظر با يكديگر، دعوا و بگو مگو سر بگيرد. اما در اين مواقع چه بايد كرد؟شايد اگر از نوع ارتباط، پستي و بلندي‌هاي آن و راه پرفراز و نشيبي كه در انتظار ماست آگاهي نداشته باشيم، با نخستين بگو مگو نگران شويم و احساس كنيم شكست خورده‌ايم، طرف مقابل ديگر دوستمان ندارد يا عوض شده، شايد ما نمي‌توانيم درست عمل كنيم، احساس گناه كنيم و... .

ولي به راستي بهترين برخورد هنگام دعواهاي زناشويي چيست؟ چگونه مي‌توانيم از اين برخوردها چيزي بياموزيم و زياد آنها را جدي نگيريم يا از آنها نترسيم و فكر نكنيم پيش آمدن كوچك‌ترين دعوا و دلخوري بين ما به‌معناي تمام شدن عشق و علاقه بين ماست. در اين خصوص با سهيل رضايي، پژوهشگر و روانشناس گفت‌وگو كرده‌ايم كه راهكارهاي ايشان مي‌تواند به ما در اين زمينه كمك كند.

هنگام دعوا چگونه برخورد كنيم!!

  • چرا دعوا مي‌كنيم؟

امكان دارد شما براي رسيدن به آرامش بيشتر، فرار از تنهايي، داشتن فرزند و... ازدواج كرده‌ايد. بدين‌ترتيب وقتي هم كه كوچك‌ترين عاملي، مانع رسيدن شما به خواسته‌هايتان مي‌شود، طرف مقابل را مقصر مي‌دانيد و در واقع مشكلات هم از همين اشتباه شما شروع مي‌شود؛چون علاقه به تغيير و دستكاري در شخصيت طرف مقابل، عامل شروع بسياري از درگيري‌هاي زناشويي است. وقتي به همسرتان مي‌گوييد: «من سعي مي‌كنم تو رو اون جوري تغيير بدم كه خودم مي‌خوام» دخالت ناصحيح در رشد شخصيتي او را آغاز مي‌كنيم و در‌گيري‌ها از همين جاشروع مي‌شوند اما تا زماني كه نتوانيم دلايل به‌وجود آمدن دعواها را شناسايي كنيم نمي‌توانيم از بروز آنها جلوگيري كنيم.

  • راه‌حل چيست؟

ما در دعوا بايد به فكر همان رنج مقدس باشيم و ببينيم چيزي كه طرف مقابل مي‌گويد تا چه حد درست است؛ چون اگر درست باشد بهتر است به آن اهميت بدهيم و به فكر تغيير خود باشيم. حتي اگر دوست داريم حتما از خودمان دفاع كنيم، بايد به حرف طرف مقابل گوش كنيم و بعد براي تغيير دادن خود قدمي برداريم. در ضمن نبايد فقط به فكر برنده شدن در رابطه باشيم بلكه بايد به فكر فهميدن و شناخت دلايل در‌گيري و دعوا باشيم. ما بايد ازدواج را به‌عنوان مكان مقدس و آموزشي بدانيم كه هدفمان شناخت بيشتر خودمان باشد. به همين دليل است كه اغلب در ازدواج تعالي معنوي پيدا مي‌كنيم. ولي متأسفانه بعضي از جوان‌ها چون فقط خواهان لذت بردن‌هاي لحظه‌اي و آني هستند از آن استقبال نمي‌كنند.

  • ديناميت‌هاي ارتباطي!

توجه داشته باشيم كه هر كس تحت‌تأثير موضوعات خاصي دعوا و دادو بيداد را شروع مي‌كندكه مي‌توان از آنها به‌عنوان مناطق مين‌گذاري شده نام برد. چون اغلب وقتي وارد اين محدوده مي‌شويم دعوا و جر و بحث آغاز مي‌شود؛ مثلا وقتي همسر شما پولي را براي كار خاصي خرج مي‌كند كه از نظر شما پول هدر دادن است، درحالي‌كه براي او بسيار مهم بوده است؛بحث كردن بر سر علت اين موضوع مي‌تواند نزديك شدن به مناطق خاص مين‌گذاري شده باشد؛چون در اين حالت هر كسي فكر مي‌كند نظر خودش درست و منطقي است و درصدد برمي‌آيد كه نظر خود را به ديگري تحميل كند. در صورتي كه هر كس تحت‌تأثير تربيتي خاص، فكر مي‌كند نوع مديريت‌هاي مالي و هزينه كردن‌هاي خودش منطقي‌تر به‌نظر مي‌رسد. وقتي دائم نظر خود را منطقي مي‌دانيم و طرف مقابل را غيرمنطقي، تعجبي ندارد كه شاهد بگو‌مگو‌هاي زيادي باشيم!

در واقع ما فكر مي‌كنيم انتخاب‌ها و تصميم‌هاي ما منطقي و اصولي هستند اما هر آنچه طرف مقابل فكر مي‌كند غيرمنطقي و ناآگاهانه است. وقتي شما به انتخاب‌ها و تصميم‌هاي همسرتان بي‌احترامي مي‌كنيد و آنها را درست نمي‌دانيد، نخستين جرقه‌هاي در‌گيري را به‌وجود مي‌آوريد. خودتان هم در تمام ارتباطات مي‌بينيد كه بي‌احترامي و ناديده گرفتن خواست و عقيده طرف مقابل تا چه حد باعث در‌گيري و بگو مگو و كدورت پيدا كردن از همديگر مي‌شود.

  • خوب‌ها- بدها!

متأسفانه بعضي افراد بعد از گذشت مدت زماني از ازدواج شروع مي‌كنند به تقسيم‌بندي خود و طرف مقابل‌شان به‌صورت خوب‌ها- بدها! يعني فكر مي‌كنند خود و خانواده‌شان كه به عقيده خودشان مي‌توانند درست تشخيص دهند، تصميم بگيرند و درست رفتار كنند، خوب‌ها هستند ولي طرف مقابل چون چنين ويژگي‌هايي ندارد مي‌رود جزو بدها!خوب‌ها هم كه بايد بتوانند بدها را شكست دهند و خودشان پيروز شوند!

متأسفانه بعضي از ما در ارتباطات زناشويي خودمان را جدا مي‌كنيم چون به‌نظرمان مي‌رسد اگر چيزهايي كه من از ازدواج مي‌خواستم نتوانستم به‌دست بياورم، حتما اين به‌خاطر خوب نبودن و درست رفتار نكردن همسرم است !پس درصدد تغيير و در مواردي هم انتقام گرفتن از او برمي‌آييم. حال آنكه گاهي خواسته‌هاي ما از ازدواج اصلا معقول نيستند؛ مثلا اگر زني ازدواج مي‌كند كه ديگر هيچ وقت احساس تنهايي نكند، نخستين بار كه بعد از ازدواج احساس تنهايي كند، به‌نظرش مي‌رسد مقصر همسرش است كه او را تنها گذاشته!

درصورتي كه اصلا برداشت خود او برداشت غلطي بوده كه فكر مي‌كرده ازدواج باعث مي‌شودديگر هيچ‌وقت احساس تنهايي نكند!در واقع گاهي انتظارات غلطي كه ما از همسرمان داريم باعث بروز دعوا و بگو مگو مي‌شود. اشتباه ديگر هم اين است كه دوست داريم هميشه خودمان به‌اصطلاح حرفمان را به كرسي بنشانيم و برنده شويم. حال آنكه اگر درگير دچار بازي‌هاي برد و باخت بشويم نمي‌توانيم آرامش داشته باشيم و دائم نگران هستيم.

  • زندگي زناشويي فيلم سينمايي نيست

يكي از مشكلات بعضي زوج‌ها اين است كه نمي‌توانند بپذيرند زندگي زناشويي هم مانند هر رابطه ديگري بالا و پايين‌هاي خاص خودش را دارد كه بايد آنها را پذيرفت. شايد اين افراد تحت‌تأثير فيلم‌هاي سينمايي هستند كه از ازدواج فقط يك نقطه نشان مي‌دهند كه در آن همه‌‌چيز مطلوب است و هيچ مشكل خاصي هم در آن وجود ندارد يا اگر هم وجود دارد منجر به جدايي مي‌شود؛يعني به‌گونه‌اي ديد محدودي دارند كه زندگي يا خوب‌خوب است يا از هم مي‌پاشد!

يعني نتوانسته‌اند نوساناتي را كه در رابطه منجر به شناخت و آگاهي بيشتر مي‌شود به‌خوبي شناسايي كنند. فراموش نكنيم كه زندگي زناشويي مانند جاده‌اي است كه وقتي در آن مي‌رانيم بايد از پيچ‌هايي كه شايدحتي منجر به تصادف ما مي‌شوند هم آگاه باشيم و در واقع وجود آنها را به رسميت بشناسيم. در عين‌حال، ازدواج «شهر بازي» هم نيست كه هر وقت از يك بازي خسته شديم به سراغ بازي ديگري برويم.

اگر ما از وجودمشكلات آگاه باشيم بهتر مي‌توانيم با آنها مقابله كنيم و با ديدن كوچك‌ترين پيچي (دعواها يا جرو بحث‌هاي زناشويي) نمي‌ترسيم و فكر نمي‌كنيم سقوط كرده‌ايم به ته دره... !در واقع زوج‌ها نبايد با كوچك‌ترين مشكلي فكر كنند «تمام شد و ديگر شكست خورده‌ايم». بايد بدانيم اگر ما الان به دعواهاي چند سال پيش خود مي‌خنديم و مي‌گوييم چه بيخودي سر اين موضوع با هم جرو بحث مي‌كرديم، يعني داريم پيشرفت مي‌كنيم و خوب پيش مي‌رويم ولي به اين معنا هم نيست كه ديگر دعوا نمي‌كنيم بلكه نوع بگو مگوهايمان عوض مي‌شود.

  • از يكديگر طلبكار نباشيد

يكي از مواردي كه بايد در شروع يك ارتباط در نظربگيريم، اين است كه به چه دليل طرف مقابل خود را انتخاب كرده‌ايم و داشتن چه ويژگي‌هايي در او باعث اين انتخاب شده است. معمولا بسياري از ما به اين جواب مي‌رسيم كه چون چيزي را كه ديگران مثلا والدينمان قبلا نتوانسته‌اند به ما بدهند، حالا او به ما داده است انتخابش كرده‌ايم؛ به‌طور مثال اگر خانواده‌مان قبلا دائم به ما گفته‌اند كه تو جرأت و شهامت انجام بسياري از كارها را نداري، حالا اگر با كسي آشنا شويم كه او به ما شهامت بدهد و اعتماد به نفس‌مان را افزايش دهد، برايمان جذابيت زيادي دارد. به نوعي مي‌توان گفت كه ما از طرف مقابل خود انتظار داريم مانند باتري به ما انرژي و توان بيشتري بدهد اما بايد بدانيم كه هيچ‌كس از جمله همسرمان نمي‌تواند مدام به ما انرژي بدهد و ما هم نمي‌توانيم به اين خاطر از او طلبكار باشيم.

در واقع هر كدام از زوج‌ها ضعف‌ها و مشكلات خودشان را دارند پس نمي‌توانند توقع داشته باشند كه طرف مقابلشان هميشه نقش نجات‌دهنده را داشته باشد. دانستن اين نكته به ميزان قابل توجهي از ميزان در‌گيري‌ها كم مي‌كند. زيرا ريشه بسياري از در‌گيري‌ها، ناشي از داشتن انتظارات غيرواقع‌بينانه است.

وقتي ما توقع بيجايي از طرف مقابل داريم ولي آن را دريافت نمي‌كنيم، دچار اضطراب مي‌شويم و احساس عدم‌اعتماد به نفس و شكست مي‌كنيم و از همه بدتر همسرمان را مقصر احساس ضعف و كمبود خود مي‌دانيم. گاهي هم اين احساس باعث مي‌شود خاطرات گذشته و ضعف‌هاي آن زمان براي ما زنده شود؛ زيرا گذشته ما اصلي‌ترين منشاءدرگيري‌هاي آينده ماست. بنابراين بايدبتوانيم به جاي اينكه بخواهيم ديگران كمبود‌هاي ما را جبران كنند، خودمان آنها را بشناسيم و آنها را رفع كنيم. اين كار باعث مي‌شود خشم و ناراحتي ما خيلي كمتر شود. اگر هم براي حل مشكلات احتياج به كمك داريم مي‌توانيم به جاي دادو هوار و دعوا، از همسرمان تقاضاي كمك بكنيم. ضمن اينكه شهامت مخالفت با طرف مقابل را هم داريم؛ بنابراين از اينكه او گاهي هم ناراحت شود نمي‌ترسيم.

  • رنج مقدس

مي‌توان گفت كه ازدواج يك رنج مقدس است؛ يعني با توجه به اينكه ما هميشه براي يادگيري بيشتر بايد رنج و زحمت زيادي را تحمل كنيم، در ازدواج هم براي رسيدن به‌خودشناسي و رشد بيشتر بايد رنج اين يادگيري را هم تحمل كنيم. حتي وقتي دعوا مي‌كنيم و رنج مي‌بريم، ريشه مشكلات وجود خودمان را كشف مي‌كنيم. بنابراين چون رنجي است كه همراه با يادگيري است، مقدس هم هست. اگر ما بتوانيم دوست داشتن‌هاي واقعي بعد ازاختلافات و بگو مگوهارا تجربه كنيم، به دوست داشتن‌هاي واقعي كه ديگر مانند اتر نمي‌پرد!و ماندگاري بيشتري دارد خواهيم رسيد.

کد خبر 277632

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha