از نقطهنظر آنان با تشكيل دولت - ملت در اروپا هنجارها و ارزشهاي زيربنايي غربي جهانگير شده است. به همين علت وقتي آنها صحبت از جامعه جهاني ميكنند مقصودشان مجموعهاي از كشورها و ملتهايي است كه براساس هنجارهاي اروپايي شكل گرفتهاند.يك معناي عام كه در واقع خنثيتر و بيطرفتر است اين است كه جامعه جهاني مجموعهاي از كشورها و ملتهاست كه با حفظ اصول و ارزشهاي خودشان و پذيرش هنجارهاي مشترك با هم در تعامل و ارتباط هستند. بنابراين، اين تعريف و تلقي از جامعه جهاني بسيار فراتر از كشورهاي غربي است. امروز وقتي ما صحبت از جامعه بينالمللي ميكنيم منظورمان فقط كشورهاي غربي كه بهطور معمول نيز جزو قدرتهاي استعماري بودند نيست.
اين تلقي استعماري وجود داشته است كه اروپا و فرهنگ غربي را مهد تمدن و فرهنگ اصيل ميدانستند و كساني متمدن تلقي ميشدند كه ارزشهاي آنان را بپذيرند. اين تلقي استعماري هنوز نيز در انديشه رهبران غرب وجود دارد كه هر جامعهاي كه مثل آنان فكر نكند جزئي از جامعه جهاني بهشمار نميرود. اين موضوع بهويژه در ارتباط با مذاكرات ايران با كشورهاي غربي درخصوص پرونده هستهاي قابل طرح است.
از ابتدا جمهوري اسلامي ايران از اين مذاكرات اهداف و انگيزههاي مشخص و معيني داشت. البته يكي از اين اهداف نيز عاديسازي پرونده هستهاي بود، درصورتي كه حسننيت در طرف مقابل بهويژه مدعيان غربي باشد. نميخواهيم بگوييم كه هدف مذاكرات دستيابي به يك توافق منصفانه، عادلانه و عاقلانه نبود اما با توجه به تلقي، تصور و رويهاي كه قدرتهاي غربي در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران داشتند هميشه اين بياعتمادي وجود داشت كه ممكن است قدرتهاي غربي حاضر نباشند حقوق مسلم جمهوري اسلامي ايران را به رسميت بشناسند. افزون بر اين اهداف و انگيزههاي ديگري را نيز ميتوان براي اين مذاكرات درنظر گرفت؛ يكي اتمام حجت بر كشورهاي غربي مدعي برنامه هستهاي ايران بود كه همواره چنين تلقي ميكردند ما خواهان ديپلماسي و مذاكره هستيم و ايران آن را رد ميكند.
با اين مذاكرات اين حربه و بهانه از اين قدرتها گرفته ميشود و ديگر نميتوانند ايران را متهم به رد ديپلماسي كنند. بهدنبال آن هدف ديگر غيرامنيتي كردن جمهوري اسلامي ايران و برنامه هستهاي ايران است. بهدنبال اين مذاكرات ايران و برنامه هستهاياش را به راحتي نميتوان امنيتي و تهديدي عليه صلح و امنيت جهاني معرفي كرد.
يك تصويرسازي مثبت در عرصه جهاني بهمعناي عام و تنوير افكار عمومي جهاني حتي در كشورهاي غربي با اين مذاكرات اتفاق ميافتد. بسياري از افكار عمومي متوجه اين واقعيت شدند كه جمهوري اسلامي ايران با حسن نيت كامل وارد مذاكرات شده و به تعهداتش پايبند بوده است. فراتر از اين در جامعه بينالمللي بهمعناي عام آن اكثريت ملل جهان به اين پي بردند كه ايران كشوري مسئوليتپذير، قانونمدار و پايبند به تعهدات بينالمللي است و با وجود پذيرش تعهداتي فراتر از قواعد و قوانين بينالمللي گام به مذاكرات گذاشته و طرف مقابل است كه به تعهداتش پايبند نيست.
اتخاذ چنين سياست و رويهاي از سوي مقامات ايران باعث ميشود تا كشورهاي سلطهگر نتوانند اجماع جهاني عليه جمهوري اسلامي ايران شكل دهند. نكته ديگر جلب اعتماد جامعه بينالمللي بهمعناي عام است كه بهنظر ما همه كشورها و ملتها و نه فقط كشورهاي غربي را شامل ميشود. مذاكرات با افزايش اعتبار و اعتماد جامعه بينالمللي درهاي بسياري را به روي ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران ميگشايد كه ما ميتوانيم با برملا ساختن بهانهجوييهاي كشورهاي غربي با ساير ملتها روابط منصفانه و عادلانه مبتني بر منافع متقابل داشته باشيم.
نكته ديگر برملا ساختن ماهيت زيادهخواه قدرتهاي بزرگ بهويژه غربي است كه اين هم براي ملت ايران و ساير ملل جهان آشكار ساخت كه بهرغم شعارها و ادعاهايي كه قدرتهاي سلطهگر دارند آنها به هيچچيز جز حفظ سلطه و منافع خود فكر نميكنند. با اين مذاكرات ماهيت استعماري گذشته اين كشورها آشكار ميشود.
- استاد دانشگاه علامه طباطبايي
نظر شما