سه‌شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۸
۰ نفر

همشهری آنلاین: ابوالحسن داودی و علی معلم در یک مناظره تأکید کردند که سینما و سینماگر دستورالعمل‌پذیر نیست.

به گزارش ايسنا؛ در عین حال معلم که عضو هیات انتخاب جشنواره فجر پارسال بوده، در پاسخ به اعتراض‌هایی نسبت به فیلم‌های افسرده در سینمای ایران گفت که فیلم‌های این جشنواره آنقدر تلخ و افسرده بوده که باید بعد از دیدن آن‌ها مرگ موش می‌خوردی که راحت بشوی!

ابوالحسن داودی در ابتدای نشست «نسبت سینمای ایران و منافع ملی» بیان کرد: اینکه گفته می‌شود عرصه فیلم‌های سینمایی در ایران، بیشتر عرصه فیلم‌های اجتماعی است به این دلیل است که توانایی و ظرفیت سینما به لحاظ استانداردهای بین‌المللی، سطح ارتباطات با مخاطب و نقطه نظرات تفکرهای مختلف داخل نظام، ظرفیت تمام سینما را در همین حد نگه داشته است. متأسفانه ما نتوانسته‌ایم رقابتی با عرصه سینمای بین‌المللی و مخصوصا سینمای هالیوود و یا سینمای سرگرم‌کننده هند داشته باشیم.

این کارگردان در پاسخ به این پرسش که تاکنون چه تعریفی از سینمای اجتماعی داده شده است؟ بیان کرد: به نظر می‌رسد ما در بسیاری از موارد دچار اختلافات فاحشی در پاسخ به این پرسش و تعریف هستیم که هر کدام از این پاسخ‌ها به سمت سیاه یا سفید شدن می‌روند و گاهی همین تفاوت دیدگاه‌ها باعث برخورد با سینمای اجتماعی می‌شود.

رئیس شورای صنفی نمایش سپس در واکنش به خواندن پاراگرافی از نامه حسن روحانی خطاب به سی‌ودومین جشنواره فیلم فجر و اینکه باید از تلخی‌ها گذشت و به امید رسید، گفت: این نامه و بخشی از آنچه که توسط آقای آذرپندار قرائت شد، ادبیات خیلی جذابی داشت اما به عنوان یک فیلمساز واقع‌گرا می‌گویم که این نامه اگرچه قصد بسیار دلسوزانه‌ای دارد اما خیلی متکی بر جریان، فکر متخصص و یا متکی بر عمل نیست.

این فیلمساز توضیح داد: سینمای ایران به دلیل گران‌ بودن حرفه، سودآور نبودن، عام‌شمول بودن و... با بسیاری از مناسبات اجتماعی از افراطی‌ترین دیدگاه‌ها تا دیدگاه‌های عام‌تر ارتباط دارد. همه این‌ها باعث می‌شود که فیلمساز با یک فکر یا دستورالعمل مواجه نباشد. ضمن آنکه معتقدم فرهنگ به طور عام و سینما به طور خاص بیش از هر چیز از دستورالعمل دور است.

داودی در بخش دیگری از سخنانش با تأکید بر اینکه ذات هنر با دستورالعمل سازگار نیست، گفت: مهم نیست که دستورالعمل از دفتر رئیس جمهور صادر شود، یا از دفتر رئیس حوزه هنری بیاید و یا از دفتر شهردار. نکته مهم این است که مسئولیت‌پذیری ابتدا باید به ذات مردم اجتماع وارد شود و بعد از آن هم به سینماگر. سینماگر وقتی می‌تواند چیزی را تصویر کند که آن را در مردم ببیند نه اینکه در یک دستورالعمل به او دیکته شود.

وی افزود: این را نیز یادمان باشد که فیلمساز دکتر اجتماع نیست بلکه او فقط تشخیص درد را می‌دهد و مدیرانی با بودجه‌هایی میلیاردی وظیفه شنیدن این دردها و رفع آن‌ها را دارند.

کارگردان «نان، عشق، موتور 1000» سپس در پاسخ به پرسشی درباره تعریف سینمای اجتماعی خاطرنشان کرد: سینما آسیب‌پذیرترین بخش جامعه فرهنگی ماست چرا که به دلیل ماهیت آن، لخت و عریان در یک ویترین شیشه‌ای قرار داده شده و هر کس از ظن خود می‌تواند با آن رفتار کند.

وی ادامه داد: به نظرم تعریف اول فیلم اجتماعی این است که از واقعیت‌های جامعه بربیاید، مخاطب آن مردم باشند و اول از همه تأثیرگذار باشد نه فقط حامل یک پیام.

ابوالحسن داودی در بخش پایانی سخنانش در نشست 10 آذر ماه حوزه هنری با یادآوری رفتارهای دوگانه با فیلم‌های اجتماعی، بخشی از خاطراتش درباره ساخت فیلم «زادبوم» که شش سال است در توقیف به سر می‌برد را مرور کرد و گفت: من شش سال قبل فیلمی به نام «زادبوم» را در حوزه هنری ساختم که اتفاقا حوزه خودش پیشنهاد ساخت آن را داده بود. فیلمنامه ما حداقل دوبار توسط آقای خاموشی خوانده شد و هنگام ساختش حتی یک واو را هم جابجا نکردیم.

وی ادامه داد: «زادبوم» در دوره نخست ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد مطرح شد و غیر از جوایزی که دریافت کرد جایزه نگاه ملی توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت به این فیلم داده شد. پس از آن دولت آقای احمدی‌نژاد ادامه پیدا کرد و مدیران دوره دوم وضعیت را طوری پیش بردند که حوزه هنری هم‌اکنون می‌گوید به هیچ وجه پشت فیلم نمی‌ایستد در حالی که به نظرم این نه تنها برای حوزه افتخار نیست بلکه نقطه تاریکی در عملکرد آن‌هاست چرا که «زادبوم» تنها می‌گوید ثروت این کشور بیش از این نفت لعنتی، ماده خاکستری (مغز) است که بخشی از آن دارد، از آن خارج می‌شود.

در ادامه این نشست علی معلم که عضو هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر سال قبل بود، در واکنش به قرائت بخشی از نامه رئیس‌جمهور به این جشنواره و تأکید ایشان بر کنار گذاشتن نگاه‌های تلخ اظهار کرد: اولا باید بگویم که رئیس جمهور در سینما و در مقابل پرده نقره‌ای تنها یک مخاطب محسوب می‌شود مگر آنکه مواردی که می‌گویند به دستورالعمل تبدیل شود.

وی ادامه داد: ضمن آنکه معتقدم نامه ایشان به جشنواره فجر حاصل نظراتی بود که مشاوران آقای روحانی از فیلم‌های جشنواره به ایشان داده بودند چون 70 یا 80 درصد فیلم‌های جشنواره فجر سال قبل، آنقدر تلخ بودند که بعد از دیدنشان باید احتمالا مرگ موش یا قرص برنج می‌خوردی که از این زندگی راحت شوی!

معلم در بخش دیگری از این نشست با تأکید بر اینکه مدیران فرهنگی به سینما اجازه رشد نداده‌اند، گفت: ما سینمایی داریم که همواره حقیر نگه داشته شده است. در زمان شاه این حقارت در حد یک سرگرمی طبقه کارگری نگه‌ داشته می‌شد و دقیقا مانند این اتفاق بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد تا سینما هیچ‌وقت به کالایی برای مردم تبدیل نشد. به همین دلیل است که سینما در ایران تاکنون به صنعت تبدیل نشده و همیشه دستش جلوی سرمایه‌دار دراز بوده است. حالا این وسط گاهی بعضی مدیران خوش‌سلیقه بوده‌اند و آن فیلم سفارشی کار بدی از آب درنیامده وگرنه اکثر آثار آن چیزی که مردم می‌خواهند نیست.

سردبیر ماهنامه «دنیای تصویر» با تأکید بر اینکه بسیاری از اتفاقات در سینمای ایران تقلبی است، اظهار کرد: نگاهی که به آن اشاره کردم باعث می‌شود که فیلمساز از مردم اعتبار نگیرد و بعضی از آن‌ها همیشه کرسی ثابتی داشته باشند. دقیقا به همین دلیل است که چند فیلم یک فیلمساز پشت سر هم شکست می‌خورد اما او مدام فیلم می‌سازد یا اینکه فیلمسازی خودش می‌خواهد، شکست بخورد اما آنقدر بلیت‌هایش را پیش‌خرید می‌کنند که نمی‌گذارند!

وی افزود: متأسفانه آنقدر در کار طبیعت سینما دخالت کرده‌ایم که در یک رفتار پارادوکسیکال، این سینما از یک طرف مدام مورد هجوم است و از طرف دیگر انگار اصلا در دولت و یا حاکمیت اهمیتی ندارد. به همین دلیل گاهی برای کتک زدن دیگران بعضی از فیلم‌های معمولی را بزرگ می‌کنند و به زمین می‌زنند بدون آنکه توجه داشته باشند که این فیلم‌ها اصلا فیلم‌های به یادمانی‌ای نیستند.

این تهیه‌کننده سینما در ادامه سخنانش درباره نسبت سینمای ایران و منافع ملی گفت: ما همچنان در سینما و مدیریت آن یک جریان چپ موثر و قدرتمند داریم که سینمای ایران را مانند سینمای شوری سابق می‌خواهد و همین جریان اجازه نمی‌دهد که او مسیر طبیعی خودش را برود و قهرمان و... داشته باشد. به همین دلیل است که سینما هیچ‌گاه به مباحثی مانند امنیت ملی راه داده نشده است.

معلم سپس در پاسخ به پرسش محمدرضا رضاپور درباره اینکه چه کسی باید خودانگیزشی را در فیلمساز ایجاد کند، گفت: این نکته را باید تأکید کنم که اساسا مدیر فرهنگی به این مفهومی که مدنظر شماست نمی‌تواند کاری انجام دهد. بارها شنیده‌ایم که می‌گویند فیلم‌های امسالِ شمقدری یا فیلم‌های امسال ایوبی یا تدبیر و امید را ببینیم که چه کرده‌اند، در حالی که این انگاره کاملا غلط است چون بهترین کاری که یک مدیر فرهنگی می‌تواند انجام دهد این است که اجازه دهد طبیعت در سینما جاری شود و فیلمساز را وادار به ساختن بعضی از موضوعات نکند و یا اینکه چون موضوع فیلمی ارزشی است و ساختار آن بی‌مایه، به منتقدین اجازه نقد ندهد.

سردبیر ماهنامه دنیای تصویر سپس با طرح این پرسش که چه کسانی امروز فیلم‌های تلخ را می‌سازند، اظهار کرد:‌ همیشه نباید سینما پاسخگو باشد. الان 70 یا 80 درصد فیلم‌های این نسل جوان که متولد دهه 60 و 70 است، دچار افسردگی است. چرا؟ چه کسی فیلمساز جوان را محتاط بار آورده و اجازه حرف زدن به او نداده است؟

در ادامه این نشست، مهدی آذرپندار (روزنامه‌نگار) با تأکید بر اینکه سینمای افسرده مردم را دلزده کرده است، گفت: مدام می‌گوییم که نباید دستورالعمل داد اما همین روند باعث شده که فیلم‌های ما مدام بیشتر به حدیث نفس تبدیل شوند؛ فیلم‌هایی که امروز شاید محبوب منتقدان و سینماگران باشد، توسط مردم تحمل نمی‌شوند. در همین زمینه می‌توانید فروش بعضی از فیلم‌های روی پرده اکران و یا گروه هنر و تجربه را ببینید که البته گاهی اصلا میزان فروش آن‌ها اعلام هم نمی‌شود.

وی ادامه داد: مردم گاهی پنج دقیقه از این فیلم‌هایی که تنها حدیث نفس فیلمساز است را تحمل نمی‌کنند. چرا باید معتقد باشیم که همیشه باید اجتماع پاسخگو باشد؟ نظام چقدر و چند سال باید اثبات کند که با سینما مشکلی ندارد؟

آذرپندار در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: متأسفانه ما سینماگر را مقدس کرده‌ایم و هیچ‌وقت به کسی اجازه نمی‌دهیم که از فیلمسازی مانند آقای مهرجویی بپرسد که فیلم آخر شما چقدر فروخت؟ تنها می‌گوییم به «استاد» نباید چیزی گفت.

این روزنامه‌نگار با تأکید بر اینکه اعتراض طیف مذهبی در سینما به ساخت انبوه فیلم‌های افسرده است، بیان کرد: چرا کسی نمی‌پرسد که به چه دلیل تمام فیلم‌های جشنواره فجر انقدر افسرده است؟ فکر می‌کنم سیستم هنری در کشور ما، فیلم افسرده ساختن برایش نوعی ارزش و پرستیژ است. الان مدرسان فیلمسازی ما در انجمن سینمای جوان، دانشگاه هنر و... چه کسانی هستند؟ آیا جز این است که کارگردان‌های همین فیلم‌های هنر و تجربه که اکثر فیلم‌های آن را مردم عادی نمی‌توانند تحمل ‌کنند به بچه‌های علاقمند، سینما تدریس می‌کنند؟

آذرپندار در پایان سخنانش با تأکید بر اینکه سینما افسرده و سیاه‌نما از سوی مردم پس زده می‌شود و در گیشه شکست خورده است، گفت: ما باید این روزها درباره سیاه‌نمایی و افسرده بودن سینما با یکدیگر گفت‌وگو کنیم وگرنه سینمای ارزشمند ایران از بین می‌رود. متأسفانه الان طوری شده است که پایان خوش در فیلم‌ها به حکومتی بودن محکوم می‌شود. امیدوارم اگر هر چیزمان را به هالیوود و آمریکا رفرنس می‌دهیم، «هپی‌اندینگ» را هم از سینمای هالیوود یاد بگیریم.

گفتني است  در این نشست محمدرضا رضاپور نیز به عنوان سردبیر ماهنامه «نقد سینما» حضور داشت اما اکثر وقت خود را به بیان پرسش‌هایی از دیگر حاضران در نشست اختصاص داد و گاهی نیز ترجیح می‌داد که وقت خود را برای ارائه توضیحات به مهدی آذرپندار بدهد.

همچنین دو منتقد جوان در بخش‌هایی مشخصا تلاش کردند که به دلیل کسوت دو فیلمساز حاضر در نشست، سخنان آن‌ها که گاهی طولانی می‌شد را قطع نکنند.

کد خبر 279932

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha