سال 1006 هجری قمری بود که جشن و شادی شهر اصفهان را فراگرفت؛ جشني به مناسبت انتقال پایتخت شاهان صفوی از قزوین به اصفهان. انتقالی که برای اصفهان و ساکنانش خجسته و میمون بود و عواید بسیاری به همراه آورد.
مساجد، کاخها، حمامها و پلهای صفوی، قرار بود چنان شهري رویایی بسازد که چشم جهانیان را خیره کند. اصفهان نشان شکوه و قدرت حاکمان صفوی بود در مقابل دستگاه پرطمطراق و افسانهای حاکمان عثمانی.
در این رویارویی، جلال و جبروت کاخهای صفوی نقش اصلی را به عهد داشتند و در این میان باغ و عمارت چهلستون در پیشانی توجه قرار داشت.
عمارتی که قرار بود محل به سلام نشستن شاه صفوی، ملاقات مقام اول کشور با سفرا و صحنه مهمانیهای رسمی باشد، میبایست در نهایت شکوه آراسته میشد و این فقط به دست معجزگر نقاشان چیرهدست ایرانی میسر میشد.
پس کاخ تحویل استادان نقاش شد تا بهشتی از آن بسازند که شایسته اسم و رسم ايران شود. نقاشیهای رنگارنگ کاخ چهلستون، زیر سقف برافراشته چهلستون، دنیایی فرازمینی ساختهاند از وقایعی که ظاهرا روی زمین خاکی روی داده است.
رنگهای درخشنده و قلمگیریهای روان و نرم، راوی مجالس رزم و بزمی شدهاند که قهرمان بیرقیبش سلاطین مقتدر صفوی و نادریاند. غوغای مجالس پرزرق و برق شاهانه و هیاهوی صحنههاي نبرد، تازهواردان را غافلگیر میکند.
داستان به همینجا ختم نمیشود. شخصیتهای نقاشی همه دیوارها را تصاحب کردهاند. ایوانها، طاقچهها و اتاقها محل معاشقه دلدادگان صفوی، هنرنمایی نوازندگان چیرهدست و تفریحات نیمروزی شاهزادگان ایرانی است.
دنیای رنگارنگ چهلستون نه تنها عظمت دستگاه صفویان را به رخ اروپايیان و همسایگان هم عصرشان میکشد که روایتگر دوران شکوه صفویان برای ما میراثداران امروزی است.
منبع:همشهري سرزمينمن
نظر شما