اگرچه فرايندهاي اعتمادسازي و شفافسازي مشكلاتي را براي حوزه راهبردي ايران ايجاد ميكند، زمينههاي كاهش فشار و تهديد عليه دولت را نيز بهوجود آورده است. در چنين شرايطي همواره اين سؤال وجود داشته است كه آيا روندهاي ديپلماسي هستهاي ايران به نتايج موفقيتآميزي براي پايان بخشيدن به تحريمها و مطالبات راهبردي جهان غرب از ايران خواهد رسيد؟ مذاكرات دوجانبه معاونين وزراي خارجه ايران و آمريكا در دوشنبه24 آذر93 آغازشده و زمينه لازم براي مذاكرات چندجانبه با گروه1+5 در چهارشنبه 26آذر 93را امكانپذير ميسازد.
مذاكرات كارشناسي را بايد زمينهساز پايان بخشيدن به اختلافات ايجادشده در روند تنظيم موافقتنامه جامع هستهاي ايران دانست. از آنجايي كه ساختار نظام بينالملل نشانههايي از تفاوت قدرت را منعكس ميسازد، به همين دليل است كه آثار تفاوت قدرت را ميتوان در مذاكرات هستهاي و توافقهاي انجامشده در روابط ايران و 1+5 مشاهده كرد. ساختار قدرت و الگوهاي حل و فصل منازعه در سياست بينالملل بهگونهاي است كه قدرتهاي بزرگ عموماً تلاش ميكنند تا در روند ديپلماسي راهبردي از سازوكارهاي مبتني بر عدمتوازن استفاده كنند. به همين دليل است كه نخستين و اصليترين مانع دسترسي به توافق هستهاي در فضاي عدمتوازن تحليل ميشود.
نشانههاي ادراكي متفاوتي در رويكرد مقامات ايراني و كشورهاي گروه1+5 در ارتباط با توافق هستهاي وجود دارد. وقتيكه صحبت از اختلافنظر ميشود، بهمعناي آن است كه توافق تحتالشعاع قالبهاي ادراكي و رويكردهاي راهبردي متفاوت قرار گرفته است. چنين نشانههايي از تفاوت ادراكي و تأكيد بر عدمتوازن را ميتوان در نگرش گروههاي ايراني و آمريكايي مشاهده كرد. ونديشرمن كه متخصص موضوعات خلعسلاح و كنترل تسليحات در وزارت امورخارجه آمريكاست، تلاش دارد تا روندهاي محدودسازي قدرت هستهاي ايران در روند مذاكرات ژنو را پيگيري كند. طبيعي است كه چنين فرايندي زمينههاي برگزاري اجلاسيه وزراي امورخارجه در وين و در روزهاي بعد از تعطيلات ژانويه2015 را امكانپذير ميسازد.
گروه مذاكرهكننده بر اين اعتقاد است كه حداكثر تلاش خود را براي دستيابي به نتايج متوازن به انجام ميرساند. مهمترين مسئله و دغدغه تيم مذاكرهكننده را ميتوان موضوعات مربوط به چگونگي پاياندادن به تحريمهاي اقتصادي دانست. هدف اساسي دولت را بايد پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي دانست؛ تحريمهايي كه از سال 2008آغاز شده و بهصورت تدريجي گسترش يافته و بر اقتصاد اجتماعي دولت و جامعه تأثيري بجا گذاشته است. دستيابي به مصالحه در نگرش كارگزاران ديپلماسي هستهاي تابعي از مبادله است.
مذاكرات 15دسامبر 2014را بايد ادامه 11دوره مذاكره وين بعد از تنظيم «طرح اقدام مشترك» در نوامبر 2013دانست. از آن مقطع زماني تاكنون تيم ديپلماسي هستهاي ايران مذاكرات دوجانبه و سهجانبه با آمريكا و نماينده اتحاديه اروپا را در مسقط، وين و ژنو به انجام رسانده است. بسياري از مذاكرات انجامشده نتايج قطعي در روند كاهش تحريمها يا پايانبخشيدن به مطالبات هستهاي و راهبردي جهان غرب در ارتباط با سياست هستهاي ايران نداشته است. هماكنون اختلافات اصلي ايران و گروه 1+5را بايد در ارتباط با چگونگي پايانبخشيدن به تحريمها، فرايند نصب سانتريفيوژهاي جديد و تعداد سانتريفيوژها بهعنوان پشتوانه حقوق هستهاي ايران مورد توجه قرار داد. اگرچه ايالات متحده و ساير كشورهاي گروه 1+5در مذاكرات و توافق 24نوامبر 2013ژنو بر حقوق هستهاي ايران تأكيد داشتهاند، واقعيت آن است كه ايالات متحده از پذيرش آن بهعنوان بخشي از توافقنامه عمومي ايران و 1+5براي پاياندادن به تحريمها خودداري كرده است.
آمريكاييها بر اين اعتقادند كه هرگونه قابليت ابزاري ايران در ارتباط با فعاليتهاي هستهاي ميتواند نتايج مبهم در فرايند فعاليتهاي هستهاي ايران بهوجودآورد. به همين دليل است كه ايران و آمريكا مذاكرات دوجانبه و سهجانبه متعددي را براي اعتمادسازي و نيل به توافق در دستور كار قرار دادهاند.
اگرچه باراك اوباما و جانكري تلاش دارند تا مذاكرات هستهاي را بهعنوان بخشي از موفقيت راهبردي خود در تعامل با ايران منعكس سازند، هنوز اختلافات بنيادين درباره چگونگي متوازنسازي قابليت هستهاي ايران با روندهاي حذف تحريمهاي اقتصادي و تكنولوژيك مشاهده ميشود. نگرش آمريكا در ارتباط با ادامه فعاليت هستهاي ايران ماهيت بدبينانه، مبهم و مقابلهجويانه دارد. البته مقامات آمريكايي تلاش ميكنند تا از ادبيات و مفاهيم همكاريساز و متقاعدكننده استفاده كنند. چنين ادبياتي در مذاكرات وين 11و 15دسامبر 2014ژنو مشاهده ميشود. هنوز نشانه دقيقي در ارتباط با توافق احتمالي وجود ندارد. اما چنين مذاكراتي ميتواند زمينههاي نيل به تفاهم ديپلماتيك و توافق هستهاي را فراهم سازد.
نظر شما