کمبود مسکن، آلودگی هوا، معضلات ترافیکی، وجود بافتهای فرسوده شهری، کمبود فرصتهای فراغتی و تفریحی و ورزشی، افزایش جرائم و انحرافات اجتماعی، کمبود مراکز بهداشتی و درمانی، آلودگیهای زیستمحیطی و مشکلات دیگر از این دست بخشی از مشکلات حل نشده زندگی شهری است.
مدیریت شهری امروزی در شهرهای بزرگ دیگر قادر نخواهند بود با روشهای سنتی و معمول گذشته در ارائه خدمات یکسویه موفقیتی حاصل نمایند، آنچه امروزه توسعه و بهرهوری خدمات شهری را تضمین میکند مشارکت کلیه شهروندان در فعالیتهای شهری است. این توسعه میباید لزوماً توسط مردم باشد و برای مردم.
به عبارتی توسعه میباید با مشارکت آحاد مردم از زن و مرد، کوچک و بزرگ انجام پذیرد، تنها در این صورت است که اقدامات توسعه بر مبنی نیازها و منطبق با خواستههای مردم خواهد بود و چون به وسیله مردم طراحی شده است پایدار خواهد ماند. از سویی دیگر مشارکت مردم در روند توسعه آنان را توانمند خواهد ساخت تا مسائل و مشکلات خود را بیابند، برای مشکلات برنامهریزی لازم را انجام دهند و در اجرای آن برنامهها سهیم شوند.
برخلاف بسیاری از واژگان علوم اجتماعی، مشارکت واژهای است که علیرغم تنوع در مصادیق آن در مورد فضای مفهومیاش ابهام چندانی وجود ندارد و این مفهوم در یک نگرش کلی و عام عبارت است از:«کنشی قصدمند، هدفدار، ارادی، ارزشی با خصوصیات متعامل بین کنشگر و زمینه محیطی و اجتماعیاش جهت نیل به هدفی معین و مشترک (محسنی تبریزی، 1373 ؛ 97)
برخی مشارکت را به معنی «همکاری و شرکت در کار یا فعالیتی و حضور در گروه یا سازمانی به منظور بحث، تصمیمگیری و پذیرش نقش میدانند.کارکردگرایان و ساختگرایان مشارکت را «فرآیندی سیستماتیک و سمپاتیک دانسته که در آن، کارکرد اجزاء و عناصر متشکله سیستم به بقاء و دوام و تعادل کل سیستم منجر میشود.
مشارکت در تعبیری دیگر به معنی مداخله جمعی شهروندان در طرحهای توسعه است؛ بدین مفهوم که مردم هم حق دارند و هم موظف هستند در حل مسائل و مشکلات زندگی جمعی خود مداخله کنند و مسئولیتهای بیشتری در تشخیص نیازها، بسیج منابع محلی و پیشنهاد راهحلهای جدید و نیز ایجاد و تقویت سازمانهای محلی و سازمانهای مردمنهاد را برعهده بگیرند.مشارکت شهروندان در اداره شهر میتواند تحت تأثیر 3 عنصر قرار گیرد:
1 - ظرفیت، توان و آگاهی موجود در بین شهروندان مشارکتجو 2- ظرفیت، آمادگی و فرصتهای موجود در بین سازمانهای مشارکتجو 3 - خصلت و ویژگی فعالیتهای مورد مشارکت.
توان شهروندان مشارکتجو
در این سطح که به نظر رابطهای یکسویه را به ذهن متبادر میسازد اما در واقع بر رابطهای دو سویه و مبتنی بر کنش متقابل بین شهروندان و سازمان مدیریت شهری است، نقش شهروندان در استفاده صحیح از امکانات، تجهیزات و خدمات شهری غیرقابل انکار است و پدیده «وندالیسم» یا آسیبرسانی به اموال شهری ناشی از ضعف مشارکت در سطح اول است. در این سطح شهروندان میتوانند با استفاده صحیح از امکانات از میزان تخریب کاسته و در کاهش هزینههای خدمات شهری مشارکت نمایند.
مشارکت شهروندان در ارزیابی عملکرد فعالیتهای شهری: در این سطح شهروندان میتوانند کلیه فعالیتها، خدمات شهری را به شیوه علمی مورد ارزیابی قرار داده، نقاط قوت و ضعف فعالیتها را به منظور اصلاح برنامهریزی مدیریت شهری ارائه نمایند و انتظارات و خواستههای واقعی قاطبه شهروندان را در برنامههای مدیریت شهری ملحوظ نمایند.
مشارکت شهروندان در ارائه نظرات و پیشنهادات: در یک پویش مشارکتی، مشارکت در اندیشه و نظر اساسیترین گام است. ایجاد نظام پذیرش و بررسی پیشنهادات محلهای سازوکاری است که طی آن شهروندان، ایده، نظر و پیشنهادات خود را به منظور ارتقاء کمی و کیفی خدمات ارائه مینمایند و مشکلات شهری را به شیوه بارش فکری مرتفع مینمایند.
مشارکت در تصمیمگیری و برنامهریزی:گروههای تخصصی شهروندان حول محورهای مختلف مدیریت شهری میتوانند «گروههای کاری تشکیل داده و با استفاده از اطلاعات و برنامههای استراتژیک سازمان در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای شهری مشارکت نمایند.
مشارکت شهروندان در اجرا:در این سطح گروههای تخصصی تشکیل شده از شهروندان مشارکتجو میتوانند طرحها و برنامههای خود را در یک پویش مشارکتی با مدیریت شهری به مرحله اجرا درآورند، اعضای گروههای تخصصی با مشارکت سایر شهروندان تحت عنوان گروههای همیار و یا گروههای غیر دولتی جهت ارائه خدمات مؤثر در محله یا منطقه اقدام نمایند».
مشارکت شهروندان در نظارت: آندسته از شهروندانی که طرحها و برنامهها و پروژههای مدیریت شهری را طی مراحل پنجگانه به مرحله اجرا میرسانند به آن درجه از احساس مالکیت دست خواهند یافت که با مشارکت سایر شهروندان در نظارت و حفاظت از امکانات، تجهیزات، خدمات و پروژههای شهری مشارکت نمایند.
ظرفیت و آمادگی سازمانی
برخی از سازمانها وجود عنصر جدید، نامأنوس و غریبه را تحت عنوان «گروههای مشارکتجو» برنمیتابند و اصولاً اعتقادی بر این موضوع که مشارکت موجب افزایش منافع و کاهش هزینههای سازمان میشود، وجود ندارد. ریشه تعارضات موجود در بین شهروندان مشارکتجو و سازمانهای خدماترسان شهری از اینجا ناشی میشود که:
1– فعالیتهای مشارکتی زمان و بودجه سازمان را به هدر میدهد: برخی از کارگزاران سازمانهای خدماترسان شهری بر این باورند که در بسیاری از موارد استفاده از رهیافت مشارکتی، برنامهریزی پروژه را کندتر و گرانتر میسازد، اجرای یک پروژه عمرانی با روش مشارکتی زمان بیشتری را نسبت به روش غیرمشارکتی میبرد، گروههای مشارکتجو باید سازماندهی شوند و تدریجاً قدرت بگیرند و آموزشهای لازم را ببینند، همه این مراحل ستادهای اجرایی را مجبور میسازد تا از روشهای معمول برنامهریزی دست برداشته تا بتوانند به عنوان ارتباطدهنده، تسهیل کننده و مذاکره کننده کار کنند، همه این وظایف نیازمند آموزش است و در نتیجه هزینههای برنامهریزی را افزایش میدهد. اگر چه سرمایهگذاری در زمان و بودجه در نهایت با اجرای خوب یک فرایند مشارکتی و تعهد نسبت به آن قابل جبران است اما این باور کماکان مسیر مشارکت را کند میکند.
2 – انتظارات فزاینده مردم: از آنجا که پایههای مشارکت بر روی خواسته و نیازهای یک جمعیت مؤثر در پروژهها قرار دارد، بهطور اجتنابناپذیری به افزایش انتظارات میانجامد، همراه با افزایش انتظارات، مشکلات نیز گسترش مییابد و دستیابی به این انتظارات همراه با تغییر مداوم شرایط مشکلتر است و مدیران ستادی را از رویارویی با این شرایط گریزان میسازد.
3 – مدیریت منافع گوناگون و تضادهایی که بوسیله مشارکت شعلهور میشوند: دیر یا زود منافع متفاوت شرکتکنندگان در فرایند مشارکت به اختلاف و درگیری میانجامد، زیرا مشارکت نه فقط گروههای حاشیهای را به میدان تصمیمسازی میآورد بلکه ظرفیت آنان را برای بلند کردن صدایشان و بیان نیازهایشان افزایش میدهد. فرایند مشارکت تقریباً همیشه موجب تغییراتی در روابط قدرت میشود، آنهایی که بهطور سنتی غالب بودهاند اغلب در برابر تغییرات مقاومت میکنند، زیرا فرایند مشارکت واقعی تقاضای تقسیم قدرت را با گروههایی میکند که بطور تاریخی از روند مذاکره و چانهزنی حذف شدهاند.
ویژگی فعالیتهای مشارکتی
بسیاری از تعارضات بین گروههای مشارکتی و سازمانهای خدماترسان شهری از آنجا ناشی میشود که سه نظام در هم تنیده از مدیریت در حوزه شهری، مبنای عقلانیت کنش مشارکتی را مورد تشکیک قرار میدهد.
نباید فراموش کرد بسیاری از خدمات شهری در قالب نظام بوروکراتیک محقق میگردد: بروکراسی و واژه دیوانسالاری در وهله اول به سلسله مراتب منظم کارمندان بر پایه مسئولیتهایشان اطلاق میگردد، دیوانسالاری به عنوان پدیده برجسته و مهم جامعه امروزی است، ماکس وبر، دیوانسالاری را مظهر کوشش عقلانی جهت هدایت فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در عصر صنعت میداند، آنگاه که باید مجموعههای بزرگ به کار افتد، عملیات هماهنگ شوند، نتایج بدست آمده کنترل و تصحیح شوند، ناچار به دستگاههای تخصصی و مقتدر نیاز است.
از دیدگاه تئوریک دیوانسالاری عبارت است از سازماندهی اداری مجموعهای از وسایل، تجهیزات و منابع در جهت تحقق اهداف کلی.علل پیدایش و گسترش دیوانسالاری را باید در تعدد و تکثر روابط غیر شخصی و تقسیم کار اجتماعی دانست که برای پیشرفت یک جامعه مدرن ضروری است. در واقع تقسیم کار، عملکرد فنون جدید و نحوه تنسیق آنان، جامعه جدید را بسیار پیچیده میسازد.
با پیدایش و گسترش دیوانسالاری به همان اندازه که جامعهای جدید، بیش از پیش، بخش بخش میشود، مشارکت مردم را در پذیرش مسئولیتها کاهش میدهد و در عمل با گسترش دیوانسالاری مشارکت مردم کاهش مییابد.
با این همه، پیدایش دیوانسالاری به عنوان شکلی از سازمان در یک جامعه جدید و مبتنیبر تقسیم کار امری است اجتنابناپذیر، بسیاری از نیازمندیهای شهروندان صرفاً از طریق نظام دیوانسالاری انجام میپذیرد، نظام دیوانسالاری با استفاده از بهکارگیری فنون جدید تقسیم کار و تنسیق آن، مجموعهای بزرگ از خدمات را بهکار میاندازد و عملیات اجرایی را هماهنگ مینماید و نتایج به دست آمده را کنترل و تصحیح میکند، کسب بسیاری از خدمات شهری نظیر:
اخذ پروانه ساختمانی، پایان کار ساختمان، گواهی حفاریها، مفاصا حساب نوسازی و گواهیها و مدارک سازمانی از آن جهت که منافع سایر شهروندان را محفوظ نگه میدارد، صرفاً از طریق یک نظام دیوانسالار و با رعایت حفظ حقوق سایر شهروندان محقق میگردد هر چند نقایص و مشکلات بسیاری بر این نظام وارد است.
بخش دیگری از فعالیتهای مدیریت شهری تحت تأثیر یک نظام تکنوکراتیک قرار دارد. تکنوکراسی یا فنسالاری را میتوان به عنوان سلطه و قدرت تعیین کننده فن و تکنیک در دنیای جدید تعریف نمود، این سلطه بر این باور است که فن و تکنیک خود به خود میتواند سعادت انسانها را بدون همکاری او تحقق بخشد.
فنسالار کسی است که به جهت لیاقت و مهارت فنیاش گرایش بدان مییابد که به اداره زمینههایی از حیات اجتماعی بپردازد که در حوزه تخصص اوست.