مردم ایران کمتر با تاریخ و تمدن کهن آزتک آشنایی دارند اما بیش از نیممیلیون نفر از مردم مکزیک در مدت کوتاهی بعد از افتتاح نمایشگاه «ایران، پارهای از پردیس»، با فرهنگ، تاریخ و تمدن ما از عصر سنگ تا دوره قاجار آشنا شدهاند که این 2 صفحه، گزارشی کوتاه از آن نمایشگاه است.
عکسهای این صفحه را الخاندرا گومز - مسئول نمایشگاه و کارشناس هنر ایران - همراه گزارشی کوتاه اختصاصا برای چاپ در صفحه رازهای سرزمین من همشهری جوان فرستاده و سلام ویژهای هم به همه خوانندگان رسانده است.
بد نیست بدانید
نمایشگاه، شامل گزیدهای از آثار فرهنگ و هنر و تمدن ایران از عصر سنگ (پالئولیتیک) تا دوره قاجار است که در موزه ملی مردمشناسی مکزیکوسیتی - پایتخت مکزیک - به نمایش درآمده است.
از برنامههای جنبی این نمایشگاه، آشنایی مردم با ادبیات فارسی، شاهنامه فردوسی، شعر مولانا، خیام، حافظ و هنرهای ایرانیای مثل خوشنویسی و موسیقی است.
به خاطر استقبال بینظیر مردم، زمان نمایشگاه برای نمایش در شهرهای دیگر مکزیک تمدید شده است.
چون این آثار در شهر تیخوانا - که از شهرهای مرزی مکزیک و آمریکاست - به نمایش درآمده، آوازه نمایشگاه به داخل مرزهای آمریکا رسیده.
چند کشور آمریکای لاتین مانند ونزوئلا، کلمبیا، آرژانتین و برزیل درخواست برگزاری چنین نمایشگاهی را کردهاند.
نمایشگاههایی از این دست، علاوه بر سود مالی برای کشور و توسعه جهانگردی، مردمان زیادی از کشورهای دیگر را با تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران آشنا کرده و نگاه جهان را به ایران عوض میکند؛ مثلا نمایشگاه «هفت هزار سال هنر ایران» از حذف رشته ایرانشناسی از برنامههای آموزشی دانشگاه وین جلوگیری کرد.
پوسترهای نمایشگاه مکزیک که جام زرین مارلیک و نام پارس در آن میدرخشند. سرهای گاوهای بالدار - که نماد آفرینش نیک و زندگی در ایران باستان بوده - از جام طلایی بیرون زدهاند، انگار گاوها واقعا زندهاند؛ نمونه هنر سهبعدی و پرسپکتیو که در هزاره اول قبل از میلاد ساخته شده و در مارلیک گیلان پیدا شده است.
اثر هنری، هنرمند را جاودانه میکند حتی اگر نامش را ندانند و روی اتیکت جای اسمش خالی باشد. بانوی ایلامی روی جام نقره مرودشت - که در زمان زندگیاش شاید پایش را در یک کشور خارجی هم نگذاشته بوده - بعد از هزاران سال از درگذشتش در ویترینی زیبا و در وسط سالنی زیباتر در مکزیکوسیتی هنرنمایی میکند.
راهپیمایی در تاریخ از عصر سنگ تا زمان قاجار، آدم را از پا میاندازد حتی اگر جوان باشی. چند جوان مکزیکی روی گلیم و بالش ایرانی خستگی در میکنند تا به بازدید ادامه دهند اما بعضی از ما تا خسته میشویم، میگوییم بقیهاش را بیخیال، برگردیم. اگر به دیوار تالار نگاه کنید آن را با نقش مینیاتورهای زرنگار پوشاندهاند. شاید اگر موزههای ما هم امکانات استراحت در فضایی به این دلپذیری را داشتند، ما هم بیخیال نمیشدیم.
اگر به نقش روی جام نگاه کنید، بانویی ایستاده را میبینید که طرح لباسش مثل پرتوهای خورشید است. در سمت دیگر هم که دیده نمیشود، نقش بانویی نشسته قلمزنی شده است. این جام نقره با کتیبهای به خط پروتو ایلامی- که از اولین خطهای جهان است - در جلالآباد مرودشت پیدا شده و متعلق به هزاره سوم قبل از میلاد است و از قدیمیترین آثار در نوع خود است.
در سالنی که دور تا دور آن را با نقش برجستههای تخت جمشید پوشانده اند، مردم فیلم بازسازی تخت جمشید را تماشا میکنند. نقش برجستهها، مردم سرزمینهای مختلف را نشان میدهند که روزگاری برای تقدیم هدیه نوروزی به دربار هخامنشی به پارس سفر میکردند و امروز آن نقش برجستهها به سفر میروند تا مردم سرزمینهای مختلف آنها را تماشا کنند.
اگر از یک قدمی نگاه کنید، جای تیر را میشود دید؛ نوک تیر سربازان اسکندر که مجسمه داریوش را هدف قرار داده بودند و احتمالا سر مجسمه را هم همانها کندهاند. در سمت چپ، کپی مجسمه داریوش بزرگ - که در مصر ساخته شده و در شوش پیدا شده و کتیبهای به 4 زبان فارسی باستان، ایلامی، بابلی و مصری دارد - دیده میشود. راستی، مکزیکی ها برای دیدن کپی این مجسمه شکسته، کلی پول خرج کردهاند و سر و دست میشکنند، شما اصل مجسمه را در موزه ایران باستان دیدهاید؟
زنان مکزیکی محو تماشای شیر گچی ایران باستان شدهاند. مجسمه شاد است زیرا از زمان ساسانی تا زمان حفاری، قرنها زیر زمین حاجیآباد فارس خاک خورده و بعد از حفاری هم سالها در زیرزمین موزه ملی اما حالا در فضایی آبی رنگ، با استفاده بجا از رنگهای مکمل سرد و با نورپردازی عالی خودنمایی میکند.
غرش این شیر برنزی از زمان ساسانی به زمان ما رسیده. او که در طولانیترین سفرش از تهران به مکزیکوسیتی رفته، از دلاوری شیرمردان باستان قصهها دارد. این شیر که در کرمان پیدا شده و تقریبا در ابعاد واقعی ساخته شده، شاهکار هنر ریختهگری فلزات است.
این ویترین عجیب و غریب، سکههای دورههای مختلف را نشان میدهد. سکهها از اولین سکه ایران یعنی «دریک داریوش» تا آخرین سکههای قاجار به ترتیب چیده شدهاند. نام هر سلسله و زمان آن با نوارهای رنگی در بالا و پایین ویترین مشخص است.
روی دیوار کناری هم کاتالوگهایی که در این باره چاپ شده را برای مطالعه بازدیدکنندگان گذاشتهاند.
اگر گذارتان به موزهها افتاده باشد، بهتر میدانید که روش نمایش این آثار در ایران کمی متفاوت است. انگار آدم هرچه داراتر میشود کمتر قدر داراییاش را میداند. بعضی وقتها هم اصلا نمیداند.
آثاری که در انبارهای تهران خاک میخورند، در مکزیک میدرخشند. بعضی کشورهای پیشرفته اروپایی که سالگرد چند صد سالگی تاسیس کشورشان را جشن میگیرند، با افتخار اعلام میکنند مثلا 100 ساله یا 200 ساله شدهاند.
آثار ما آنقدر کهن هستند که گاهی به گفتن اینکه این اثر 3هزار ساله است، اکتفا میکنیم و قرنها را بیخیال میشویم مثل اینکه قرنها در سرزمین ما کوتاهاند.
علاقهمندی آدمها را میتوان از خمشدنشان به سمت ویترین و تماشای جزئیات تشخیص داد. این آقا محو زیبایی کار قلمزنی شده و آن طرف، آن خانم محو قالی روی دیوار. بعضی موزههای دنیا با گذاشتن دوربین مخفی، رفتار بازدیدکنندگان را بررسی و با شناسایی علاقهمندترینها از آنها تقدیر میکنند.
چند سال پیش موزه لوور فرانسه، در صدمین سال تاسیساش با این روش دوستداران لوور را شناسایی کرد که در میان آنها یک خانم استاد دانشگاه ایرانی هم حضور داشت.