درست از همان روزهایی که این شیءِ پرنقش و نگار از اشکال انسانی و حیوانی و تزئینی که متاثر از نقوش و سنگوارههای دوره هخامنشی بود و گواهی بر بافت آن توسط اقوامیکه سازنده تمدن هخامنشی بودند، میداد، ایران نامیبلند یافت.
اما ماجرا از اوایل سالهای 60 شروع شد. تا آنروز فرش ایران بدون هیچ رقیب و در جهان یکه تازی میکرد و نه تنها کشورهایی مانند چین و هند و پاکستان فرش تولید نمیکردند بلکه هیچگاه نمیتوانستند تصور کنند که روزگاری در این عرصه از کشوری مانند ایران پیش بیفتند و بازارهای جهانی را در دست بگیرند.
اما ناگهان این ماجرا با سرعت حیرتآوری اتفاق افتاد. درست اوایل دهه 60 هنگامیکه بانک مرکزی کشور برای صادرات فرش مشکلاتی به وجود آورد، به تدریج کشورهایی مانند پاکستان، هند و چین که به واسطه رشد جمعیت نیازمند تولیدات متنوع و افزایش توان حضور در بازارهای جهانی بودند به سراغ فرشبافان و طراحان ایرانی آمدند.
تعهدنامه ارزی که بانک مرکزی برای صادرات فرش درخواست میکرد راهی بن بست بود پیش روی فرش ایرانی برای حضور در بازارهای جهانی. خیلی زود صادرات فرش کاهش یافت.
نتیجه آن شد که بسیاری از بافندگان و طراحان فرش بیکار شدند. عدهای به دعوت کشورهایی مانند پاکستان و هند به آنجا رفتند و با تعلیم کارگران هندی و پاکستانی و در اختیار قرار دادن طرحهای ایرانی اولین قدم را در تولید فرشهای رقیب برداشتند. اما این همه ماجرا نبود.
این کشورها با ساخت کارگاههای بزرگ و تولید این محصول به تدریج به یکی از تولید کنندگان فرش تبدیل شدند. از همان روزها بود که میشد در نمایشگاهها نام کاشان و اصفهان و نائین و تبریز را در کنار نام کشورهای چین و هند و پاکستان دید. شاید این موضوع در ابتدا برای متولیان فرش ایران چندان قابل توجه نبود.
اما امروزه با گذشت تقریبا سی سال از آن روزگار فرش ایرانی با تمام ظرافتها و زیباییها به کناری راندهشده و فرشهای پاکستانی و هندی و چینی حتی خود را به داخل مرزهای کشور رساندهاست. اگر این حرکت در اوایل سالهای 60 زنگ خطری بود اما امروز به یک تهدید جدی که هر لحظه بیشتر میشود تبدیل شدهاست.
طنین یک فریاد
«چین، کاشان را هم کپی کرد». این خبر در یکی از روزهای تابستان حیرت بسیاری را برانگیخت. اینکه کشور چین با ساخت شهرکهایی صنعتی به نام کاشان و تبریز و... و با تولید فرش در این شهرکها با نام تجاری کاشان امروزه به یکی از تولیدکنندگان بزرگ و بی رقیب فرش جهان تبدیل شدهاست.
اگرچه این خبر بهتآور موجب نگرانی بسیاری از مسئولان شد اما سخنان معاون وزیر بازرگانی به خبرگزاری مهر شگفتی بیشتری را موجب شد. او با تکذیب خبر احداث شهرکی به نام کاشان در چین به منظور بافت فرشهایی با طرحهای کپیشده طراحان ایرانی و فروش محصولات با نام فرش کاشان، گفت: نقش چین در بازار جهانی فرش دستباف به تدریج در حال کمرنگ شدن است. چراکه این کشور در سایر زمینهها بیش از فرش دستباف دارای مزیت است.
مرتضی فرجی درباره سهم ایران از فرشهای دستباف ایرانی در بازار جهانی گفت: سهم ایران از بازار جهانی فرش دستباف 40 درصد است. اما در کشورهایی مانند چین، هند، پاکستان، نپال و بنگلادش قالیهایی با کپی برداری از طرحهای طراحان ایرانی در حال تولید و بعضا فروش با نام فرش ایران در دنیاست.
اما او هیچگاه سخن از آمار و ارقام به میان نیاورد که بیانگر میزان رکود فرش ایران در بازار جهانی است. او هیچگاه نگفت که بر اساس آمار سازمان ملل فروش فرشهای ایرانی روز به روز کمتر میشود و فرشهای چینی و هندی و پاکستانی و حتی نپالی با نام شهرهای ایران عرصه را برای تولیدات فرش کشور تنگ کرده است.
بر اساس آمار ارائه شده از سوی سازمان ملل استقبال از فرش ایران در بازارهای جهانی روز به روز کاهش می یابد و کشورهای چین و هند و پاکستان به تولید کنندگان واقعی این محصول تبدیل میشوند. بر اساس این آمار صادرات فرش ایران در سال 2001 به کشورهای اسپانیا، فرانسه، انگلیس و ایتالیا، ارزشی معادل 90.8 میلیون دلار داشته است.
اما به گزارش این سازمان ارزش صادرات فرش ایران به این چهار کشور که قبلا از بازارهای عمده فرش ایرانی بودند در سال 2005 رقمیمعادل 61.6 میلیون دلار بوده است. این رقم در 8 ماه سال 2006 کاهش چشمگیری داشته است.39.6 میلیون دلار. مسلما بخش قابل توجهی از فروش فرش نصیب کشورهایی مانند چین ، هند و پاکستان شده است و آنان توانستهاند با سیطره بر بازار فرش گامهایی اساسی در این زمینه بردارند.
از سویی محمدرضا مجد مشاور مدیرعامل شرکت سهامیفرش ایران با اشاره به بازارهایی که از فرش ایرانی استقبال میکنند، میگوید: عمده بازار ما کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند. آنان آگاهی درستی از فرش ایرانی و کیفیت آن دارند و بنابراین ما بیش از آنکه در کشورهای اروپایی به موفقیت در بازار برسیم میتوانیم در همین کشورهای عربی بازاری مناسب برای خود فراهم آوریم.
مجد با اشاره به مناسبات تولید در کشور ما و کشورهای تازه رقیب میگوید: هزینه تولید در کشور ما بالاست اما در کشورهایی مانند چین و هند و حتی پاکستان که نیروی کار ارزان دارند، هزینه تولید به شدت کاهش مییابد و فرشهایی تولید میشود که علاوه بر کیفیت پایین هزینه نازلی را هم داراست.
او به کیفیت فرش ایران اشاره میکند و میگوید: ما اگرچه از نظر اقتصادی و فروش فرش در جهان جایگاه واقعی خود را نداریم، اما از نظر جایگاه هنری همچنان در صدر تولیدکنندگان فرش جهان هستیم. مسلما طرحهای خوب و زیبای ایرانی که طراحان بزرگ آنرا میآفرینند همواره میتواند ضامنی باشد بر کیفیت و زیبایی فرش ایرانی.
اما این سخنان همه ماجرا نیست. مجد راه برون رفت از وضعیت فعلی صنعت فرشبافی را تغییر در رویکرد میداند و میگوید: ما باید توجه بیشتری به سلیقه مشتری بکنیم و بر اساس آن فرش تولید کنیم.
او دو ضعف بزرگ صنعت فرش ایران را در سفارش پذیر نبودن تولیدات و استفاده از روشهای سنتی و نداشتن طرح و نقشه بر اساس نیاز مشتریهای مختلف میداند.« تجار اروپایی فرشها را عموما برای فروشگاههای زنجیرهای میخواهند. بنابراین این دو رویکرد برایشان مهم است. اول اینکه در زمانی کوتاه به دستشان برسد و دوم اینکه طرحها و نقشهها متفاوت و به روز باشد و مطابق با نیاز مشتری.
او از کشورهای چین و هند و پاکستان به عنوان کپی کاران صرف نام میبرد و میافزاید: این کشورها در ابتدا چیزی نداشتند و حتی نمیدانستند فرش چیست. اما در مقطعی با جذب برخی از طراحان گمنام و فرش بافان ایرانی به تدریج این صنعت در کشورشان را راهاندازی کردند.
اگرچه تولیدات اولیه این کشورها بسیار نازل بود و کمتر کسی گمان میکرد که حتی یک متر از فرششان در بازارها به فروش برسد اما امروزه و با گذشت تقریبا 30 سال از اولین تولیداتشان، آنان بازارهای اروپایی و آمریکا و اروپا را در دست گرفتهاند و به تولید کنندگان بزرگ این محصول تبدیل شدهاند.
یک گام به عقب
اما رئیس کارگروه مالکیتهای معنوی معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سخنی دیگر میگوید: «با وجود اظهار نظر برخی از مسئولان مبنی بر وجود نداشتن شهری به نام کاشان در چین و عدم تولید فرشهایی به این نام، اما فرشهای کاشان چین در بازارهای جهان به وفور وجود دارد و به راحتی فروخته میشود.
محمدرضا بازغی از انتشار تصاویر متنوع از فرشهای چینی و هندی و پاکستانی در کاتالوگها و بروشورهای مختلف که با نام فرش کاشان چین، اصفهان و نائین و بیجار هند و تبریز پاکستان خبر میدهد و میافزاید: بزرگترین دلیل بر وجود این محصول در بازارهای جهانی همین بروشورهایی است که در هر نمایشگاه فرشی عرضه میشود. در تمامیاین بروشورها نام شهرهای ایرانی در کنار طرحها و نقشههای متنوع دیده میشود و میتوان به راحتی این موضوع را ثابت کرد.
بازغی با اشاره به احداث شهرهایی برای تولید فرشهایی با نامهای شهرهای ایرانی در چین و هند میگوید: با وجود آنکه سفارت چین احداث شهری به نام کاشان را تکذیب میکند اما میتوان به راحتی پذیرفت که برای نامآورشدن یک صنعت هرگز نیازی به تأسیس شهری جداگانه نیست، بلکه کافی است منطقهای به لحاظ تولید یک محصول شناخته شود.
اما زمانی زنگ خطر به صدا در میآید که بازغی خبرهای نگران کنندهای میدهد.
او میافزاید که در حوزه فرش تنها نام کاشان در معرض کپی برداری قرار نگرفته است. زیرا شهرهای دیگری مانند تبریز، اصفهان، نائین و... نیز مورد توجه جاعلان قرار گفته است. او از ثبت جهانی نامهای ایرانی با طرحها و نقشههای مختلف در مرکز ثبت آثار معنوی سخن میگوید و حتی به اقامه دعوا بر علیه این کشورها در مجامع قانونی نیز اشاره میکند.
از سویی اعلاء توکلی یکی از اعضاء اتحادیه صادر کنندگان فرش ایران درباره رقابت کشورهای کپیکار فرش ایرانی میگوید: نمایشگاههای مختلفی که در کشورهای کپیکار فرش برگزار میشود عرصه را بر فرشهای ایرانی تنگ کردهاست.
او میافزاید: پاکستان با برگزاری نمایشگاه فرش آن هم درست بعد از نمایشگاه فرش ایران به بازاری مناسب برای داد و ستد این محصول تبدیل شدهاست و بسیاری از تاجران اروپایی با حضور در نمایشگاه فرش این کشور، فرشهای ایرانی را به خاطرهای دور تبدیل کردهاند. این سرنوشت انگار پایانی ندارد و هر روز شکلی تازه به خود میگیرد و ما انگار در رویای شکوهمند روزگار سیطره فرش ایرانی بر جهان به خواب رفتهایم.
پایان قصه
اما اینجا نقطه پایان ماجرا نیست. قرار نیست که این موضوع اینجا به پایان رسد. داستان فرش ایرانی تنها به چند سخن و اظهار نظر ختم نمیشود. در آنسوی این سخنان و آمارها و ارقام سکوتی معنا دار نهفته است. آنچه که بر فرش ایرانی میگذرد نه از هجوم و یورش مغول وار چینیها و هندیها، که از بی توجهی خودمان است. در همین تهران چند مرکز فروش فرشهای هندی دایر است. فرشهایی که به نام فرشهای ایتالیایی به فروش میرسد.
فارغ از اینکه کشور ایتالیا در هیچ دوره از حیات خود تجربه بافت فرش را نداشته است. بسیاری از شهروندان ایرانی نیز خریداران فرشهای هندی هستند و هیچ نهادی نیست که این موضوع را پیگیری کند.
انگار هندیها و چینیها پس از فتح بازارهای اروپایی و آمریکایی و آفریقایی اینبار عزم خود را برای فتح بازارهای ایرانی جزم کردهاند و اینگونه بیمهابا وارد کشور شدهاند و انگار جایی بهتر از ایران برای عرضه تولیدات نازل خود نیافتهاند.
این پایانی تلخ است. نام کاشان و اصفهان و تبریز و نائین و بیجار دیگر متعلق به صنعت فرش ایران نیست. این نام اکنون در انحصار کشورهایی مانند چین و هند و پاکستان است و آنان با کپی برداریهای نازل تولیدات بیکیفیت خود را در بازارهای جهانی میفروشند و فرشهای ما در لابهلای گردو خاک انبارهای داخلی و خارجی فراموش میشود.
از کجا معلوم. شاید فردا همین کشورها با ثبت این نام به ما که صاحبان واقعی تولید فرش در جهان هستیم، حتی اجازه ندهند که فرشی با این نامها تولید کنیم و این عرصه را هم در انحصار خود درآورند.