او خيلي زود بالا رفتن از پلههاي ترقي را شروع ميكند و وارد بازار كار ميشود تا كارآفريني كند. حالا هم سرمايهگذار يك هلدينگ بزرگ است و صدها كارمند دارد. حرفها و تجربههاي او ميتواند براي آشنايي با چم و خم كارآفريني به ما كمك كند.
- فعاليت اقتصادي را از كجا شروع كرديد؟ چطور وارد فضاي كاري شديد؟
5سال پيش نخستين روزي كه خبر قبولي من در دانشگاه به گوش پدرم رسيد، با وجود آنكه مدير يك شركت بزرگ بود، از من خواست كه روي پاي خودم بايستم و مستقل شوم به همين دليل كمكم به فكر كار و درآمدزايي افتادم و ديگر پول توجيبي از پدرم دريافت نكردم ، تا قبل از اين اتفاق، تجربه زيادي در بازار كار نداشتم اما براي اثبات خودم با كمك يكي از اساتيد دانشگاه خيام مشهد، آقاي مشهدي حسيني وارد بازار كار شدم. او يكي از توليدكنندگان و عرضهكنندگان كنجاله در استانهاي شمالي كشور بود و نخستين فعاليت اقتصادي من به اين شكل شروع شد تا با كمك او يك شركت تاسيس كنم.
- اين شروع چطور پيش رفت؟ چطور به يك جوان 20ساله اعتماد شد؟
براي جلب اعتماد خيلي تلاش كردم. سفرهاي پياپي به گرگان و آشنايي با تعاونيهاي روستايي يكي از علل اين اعتماد بود. بعد از اينكه با اين فضا آشنا شدم، فعاليتهايم را گسترش دادم تا در سال 88 به يكي از تأمينكنندگان اصلي كنجاله براي تعاونيهاي روستايي استان گلستان تبديل شدم. آنجا بود كه به من پيشنهاد دادند در مناقصه تأمين اين محصولات براي تعاونيها شركت كنم. خوشبختانه موفق شدم مناقصه را ببرم اما اين پيروزي با شكست بزرگي همراه شد. نتوانستم به تعهداتي كه داده بودم عمل كنم و بخش اعظم سرمايهاي كه در يك سال جمع كرده بودم از دست رفت.
- نتيجه اين شكست چه شد؟ چطور توانستيد دوباره خودتان را جمع وجور كنيد؟
براي موفقيت در كار مهم است كه بهكار علاقه داشته و از تمام جنبههاي آن اطلاع داشته باشي. براي موفقيت هم بايد با يك ديدگاه جديد به آن نگاه كني تا به يك ايده نو برسي. بهعنوان مثال ما ديديم براي ساختمانسازيهاي بزرگ، يك گروه سرمايهگذاري ميكنند، يك گروه كار طراحي را عهدهدار ميشوند، يك گروه كار اجرايي را انجام ميدهند و يك گروه هم هيأت نظارت بر كار هستند. اما جاي گروهي كه مصالح ساختماني را تأمين كند خالي بود. با توجه به رشته تحصيلي كه در دانشگاه داشتم، اين خلأ را به خوبي شناسايي كردم و بعد از شكست در توليد و عرضه كنجالهها، به سراغ اين جاي خالي در صنعت ساختمانسازي رفتم. پيشبيني ميكردم كه كار پرسودي باشد و پيشبينيام درست از آب درآمد.
- موفقيت شما خيلي ساده بهنظر ميرسد. خودتان اينطور فكر نميكنيد؟
ببينيد! موفقيت ما مصداق بارز اين جمله است كه «پول روي زمين ريخته؛ كافي است زحمت بكشي، خم شده و پولها را از روي زمين جمع كني.» بعضيها فكر ميكنند از طريق فعاليتهاي خاصي ميتوان با هزينه كم، سود زيادي كسب كرد. همين مسئله باعث شده بعضي جوانان كشور ما، يا بهدنبال راههاي ميانبر براي موفقيت باشند و يا بهويژه اگر تحصيلات دانشگاهي داشته باشند، تصورشان از كار اين باشد كه پشت ميز بنشينند و نهايت فعاليتشان، امضاي چندبرگ كاغذ باشد. غرور كاذب يكي از مهمترين عوامل عدمپيشرفت است؛ اينكه اين افراد بهدنبال يك درآمد ثابتند و اهل ريسك كردن هم نيستند.
- با اين ديدگاه، كارمندان و همكارانتان را چطور انتخاب ميكنيد؟
در شركتهاي ما به جز اتاق فكرمان كه متشكل از تعدادي از اساتيد دانشگاه و افراد متخصص رشتههاي مختلف است، بيشتر كاركنان، كمتر از 25سال سن دارند. زماني كه هركدام از آنها قرار بود استخدام شوند، از تكتكشان ميپرسيدم كه حاضرند براي همكارانشان چاي بريزند يا اتاق كارشان را تميز كنند؟ اين سؤال را به اين دليل ميپرسيديم كه تأكيد كنيم كارمندان ما بايد غرور خود را در محيط كار و براي اهداف مجموعه كاريشان بشكنند و در كار، خودشان را براي هر اتفاقي آماده كنند.
- همه كارمندان با ريسكها و تجربهها و خطر كردنهاي شما كنار ميآيند؟
كار زماني موفق خواهد بود كه كل خانواده با هم متحد باشند و از نظر فكري به هم نزديك؛ به اين دليل كه اگر زماني من در يك زمينه در حال خطر كردن باشم، اگر حتي يكي از همكاران با من مخالف باشد و آن كار با شكست مواجه بشود، وجهه من ميشكند و تفكراتم ديگر مورد قبول كسي واقع نميشود. آن موقع جلب اعتماد مجدد سخت خواهد شد. كار ما، كار پرخطري است. بايد خطر كرد و خود را براي هر اتفاقي آماده كرد. بايد قبول كرد كه سود كردن بدون ريسك، تجربه كردن بدون خطر و پاداش گرفتن بدون تلاش وجود ندارد و اين ابتداي كارآفريني است.
- براي كارآفرين موفق بودن، بايد به چه نكاتي توجه كرد و بهطور كلي، بايدها و نبايدهايش چيست؟
اگر قرار است كارآفريني كنيد بايد در همهچيز سررشته داشته باشيد. بايد بگرديد و شرايط را بسنجيد، بايد نگاه جامع داشته باشيد و به همهچيز توجه كنيد؛ گاهي چيزي كه اصلا فكرش را نميكنيد يكي از مهمترين بهانههاي كار شما ميشود. نبايد تنها روي يك كار تمركز داشته باشيد، بايد خودتان را براي هر كاري آماده كنيد چون بازار اغلب پرتلاطم است. امروز به غلات نياز دارد، فردا به آهن، پسفردا به پارچه و يك روز به فرش! يكي از دلايلي كه گاهي تجار و كارآفرينان در كارشان با شكست مواجه ميشوند، همين يك بُعدي بودن است. نميتوان تنها روي يك زمينه كار كرد چون هر لحظه بازار محتاج يك محصول جديد است و زماني كه محصول تخصصي شما اشباع ميشود؛ اگر گزينه ديگري نداشته باشيد، با شكست روبهرو خواهيد شد. مصداق بارز آن اين ضربالمثل است كه ميگويد: «همه تخممرغهايتان را در يك سبد نگذاريد.»
- براي كسي كه بخواهد وارد فضاي كارآفريني در بازار ايران شود چه توصيههايي داريد؟
مطالعه نكته مهمي است؛ من صفحه اول همه روزنامههاي ايران و رسانههاي معتبر دنيا بهخصوص در زمينه اقتصاد را چك ميكنم. بورس اغلب كشورهايي كه با آنها مراوده دارم هم يكي ديگر از مطالعات روزانه من است. اما در نهايت با هر ميزان تحقيق و مطالعه كه وارد ميدان شويد، تنها 50درصد امكان موفقيت وجود دارد. همهچيز در كارهاي اينچنيني بر پايه ريسك بنا نهاده شده است. به همين دليل هم، اكثر كارشناسان اقتصادي عقيده دارند براي كارآفريني بايد ابتدا به سراغ كسب و كارهاي كوچك رفت كه اگر با شكست مواجه شديد، اين شكست تنها باعث ضرر و زيان در قسمتي از داشتههايتان شود. من معتقدم درباره هيچ كاري، پيش از شروع نميتوان روي موفقيت قطعياش حساب ويژهاي باز كرد.
نظر شما