اين روزها خريد كردن از تعريف ابتدايي خودش خيلي فاصله گرفته تا جايي كه حتي با اصطلاحاتي چون «خريد درماني» مواجه هستيم. در واقع در بسياري از موارد، ديگر خريد كردن در پي نياز داشتن به يك وسيله و بررسي آن در بازار انجام نميشود. خيليها صرفا از روي عادت به مراكز خريد مراجعه ميكنند، آنجا با پيشنهادهاي مختلفي روبهرو ميشوند و احساس نياز در آنها ساخته ميشود و به اين صورت مرتكب خريد ميشوند. با اين تفاسير بهتر است در مقابل الگوريتم خريدي كه بازار براي ما طراحي ميكند يك الگوريتم كوچك نخريدن داشته باشيم. جلوگيري از خريدهاي اشتباه و شناختن كارهايي كه ميشود به جاي خريد كردن انجام داد اين الگوريتم ساده را تشكيل ميدهد.
- چطور در بازار مراقب خودمان باشيم؟
هيجان خريد، ظاهر دلچسب محصولات و گير افتادن در تكنيك فروشندهها، 3دليل مهم براي خريدهاي اشتباه است.
1- همراه با همه خريد نكنيم
عيد نوروز، شروع فصل سرما، شروع مدارس، شروعماه رمضان و مناسبتهاي ديگر هجوم مردم به بازارهاي خريد را در پي دارد. چون ديگران در حال خريد كردن هستند شما بهصورت ناخودآگاه به خريد كردن ترغيب ميشويد و در خودتان نياز كاذب ايجاد ميكنيد. خريد كردن در اين شرايط براي شما حاصلي ندارد جز وسايلي كه دقيقا نميدانيد براي چه آنها را خريدهايد. اگر برخلاف عادت جامعه، زماني به سراغ مراكز خريد برويد كه دقيقا ميدانيد به چيزي احتياج داريد، هيجانات شما به حداقل ميرسد. در اين شرايط شما از قبل به چيزهايي كه ميخواهيد بخريد احساس نياز كردهايد و آنها را اولويتبندي و فهرست كردهايد. به مقدار پولي كه خرج ميكنيد آگاه هستيد و اگر جنس مورد نظرتان را پيدا نكرديد. به جاي آن چيز ديگري نميخريد. چون فرصت كافي در اختيار داريد. به جز اين، در زمانهاي خاص، قيمتها و كيفيت اجناس تغيير ميكنند چرا كه هجوم مردم براي خريد، افراد سودجو را به فكر كسب درآمد بيشتر از اين هيجانزدگي مياندازد. درحاليكه آخر فصلها، بعد از عيد نوروز و خلاصه بعد از خوابيدن تب و تاب خريد در جامعه، بهترين فرصت براي خريد كردن و چرخ زدن در مراكز خريد خلوت است.
2- چيزهاي بيمصرف نخريم
ظاهر محصولات هميشه فريبنده است. هر محصولي هم بالاخره حتما به يك دردي ميخورد كه ساخته شده اما گاهي ممكن است بدون نياز داشتن به چيزي شيفته آن شويم. حتما شما هم وسايلي داريد كه با وجود پول زيادي كه براي آنها پرداخت كردهايد، استفاده چنداني از آنها نميكنيد. كافي است قبل از خريد كردن هر چيز به اين فكر كنيم كه آن وسيله يا لباس را كجا قرار است استفاده كنيم. كي به كارمان ميآيد؟ و اين كارايي با هزينهاي كه براي آن ميپردازيم تناسب دارد يا نه؟ قطعا با خريد چيزي كه واقعا به آن احتياج داريم و از آن در زندگي روزمره استفاده ميكنيم، در آينده احساس رضايت بيشتري خواهيم داشت تا وسيلهاي كه ممكن است در سال چندبار مورد استفاده آن پيش بيايد. پس تا جاي ممكن چيزهايي كه از كارايي بالاي آنها در زندگيتان مطمئن نيستيد را نخريد. لباسهاي كوچكتر از سايز را به اميد لاغري نخريد. تا وقتي در يك ورزش به اندازه كافي خبره نشدهايد وسايل حرفهاي آن ورزش را نخريد. لوازم برقي يا الكترونيكي كه كار كردن با آنها دشوار است يا مهارت ويژه ميخواهد را تا قبل از كسب آن مهارت نخريد. تا قبل از اينكه مورد مصرف يك لباس يا كيف و كفش يا فضايي كه در آن، لباس مورد نظر را خواهيد پوشيد به ذهنتان نرسيده، خريد نكنيد.
3- سريع خريد نكنيم
فروشندگي هم مثل هر شغل ديگري تكنيكهايي دارد كه كمك ميكنند فرصتها از دست نروند. اين فرصتها شما هستيد! بعضي از اين تكنيكها سعي ميكنند فرصت فكر كردن را تا جاي ممكن از شما بگيرند البته اگر دقت كرده باشيد فروشندههايي كه به اجناس خودشان مطمئن هستند هيچ اصراري براي نگه داشتن شما در مغازه ندارند. در خريدهايي كه ريسك بيشتري دارند و شما در مقابل جنس قرار است پول زيادي بپردازيد، پيشنهاد اين است كه در هر صورت و تحت هر شرايطي حتما بعد از تصميم گرفتن براي خريد يك جنس و قبل از خريدن آن از مغازه خارج شويد. اين فاصله گرفتن كمترين مزيتش اين است كه به شما فرصت فكر كردن ميدهد. اگر در اين زمان سري به مغازههاي ديگر هم بزنيد بد نيست، چون ممكن است جنس مناسبتري پيدا كنيد. اين رفتار اگر به يك نوع وسواس تبديل نشود بسيار به نفع شما خواهد بود.
- خريد نكنيم، پس چه كنيم؟
خريد كردن گاهي تنها راه ممكن بهنظر ميرسد. يكبار وقتي نياز به داشتن يك وسيله جديد را حس كرديد قبل از برنامهريزي براي خريد، گزينه خريد كردن را حذف كنيد و ببينيد چه راههاي ديگري باقي ميماند.
1- لوازم قديمي را تعمير كنيم
تعمير و نوسازي گزينه بسيار خوبي در مقابل خريد وسيله جديد است. با يك جستوجوي كوتاه ميتوانيد تعميرگاهها را پيدا كنيد. تعمير بعضي لوازم هزينه كمي دارد يا در مقابل قيمتشان در بازار، آن هزينه چندان زياد نيست. خودتان هم ميتوانيد دست بهكار تعمير وسايلتان شويد. اين كار ميتواند يك تجربه و تفريح كوچك براي اوقات فراغتتان باشد. رنگ كردن وسايل چوبي قديمي، شستن و دوختن كيف و لباسهاي قديمي، تميز كردن و واكس زدن كفشها و... كارهايي هستند كه از عهده خودتان هم برميآيد. پس از تعمير و نوسازي قطعا آن وسيله برايتان دوباره دلچسب خواهد بود و احساس نياز شما به خريد وسيلهاي جديد را از بين ميبرد.
2- تكنيك قديميها را بهكار ببنديم
قديمها كه ميكسر و ظروف تفلون و فر و مايكروفري در كار نبود هم مردم بهترين غذاها را درست ميكردند و حتي كيفيت غذاهايشان از غذاهايي كه ما امروز در خانههايمان ميپزيم بيشتر بود. بخشي از اين كيفيت شايد بهخاطر استفاده از وسيلههاي سنتي بود. براي مثال امروز هم ما ميتوانيم از وسيلههايي مثل هاون سنگي، ظروف مسي و ديگر وسيلههاي قديمي كه در بازار هم موجود هستند استفاده كنيم. شايد قيمت اوليه اين وسيلهها در مقايسه با لوازم خانگي كمتر نباشد اما مزيتشان اين است كه هيچ وقت خراب نميشوند، ظاهر خودشان را از دست نميدهند، براي سلامتي مضر نيستند و برق مصرف نميكنند. علاوه بر اين بعضي از اين ظروف مثل ظروف مسي و سنگي خاصيت غذايي هم به غذاي شما اضافه ميكنند و گاهي آشپزي با آنها در طعم نهايي غذا هم مؤثر است. درباره بعضي وسايل ديگر هم ميتوان از الگوهاي سنتي استفاده كرد؛ بهطور مثال اگر گوشتكوب برقي نداشته باشيد، هيچ اتفاقي براي زندگيتان نميافتد!
3- مراقب وسايلمان باشيم
هر چقدر به وسايلتان توجه كنيد وفاداري اشيا به شما هم بيشتر خواهد شد. كفشهايتان را با دقت پا كنيد و از پا در بياوريد. براي موبايلتان كاور محافظ بخريد. لپتاپتان را توي كيف مخصوص حمل كنيد. لباسهايتان را با درجه حرارت و شويندههاي مناسب جنس خودش بشوييد. در خودكارهايتان را گم نكنيد و البته خودشان را هم گم نكنيد. شارژرها را بعد از استفاده از برق بكشيد و براي هر وسيلهاي جاي مشخصي درنظر بگيريد. اينگونه كارهاي كوچك تغيير چشمگيري در عمر مفيد وسايل شما ايجاد ميكنند و بالطبع شما نيازي به خريد كردن وسايل جديد احساس نميكنيد.
- احساس نياز كاذب را بكش!
در مورد خريد و احساس نياز به خريد، يك ديالوگ معروف با اين مضمون وجود دارد: «اسمت رو براي من اينجا بنويس»؛ «اما من خودكار ندارم»؛ «پس اين خودكار رو از من بخر»؛ اين مهمترين تكنيك بعضيها براي فروش است. تكنيكي كه ميگويد قبل از فروختن محصول خود در مشتري احساس نياز ايجاد كنيد. بد نيست بدانيد يك اصل ديگر هست كه «مردم احساسي تصميم ميگيرند و بعد با منطق اين تصميم را توجيه ميكنند.» پس مطمئن باشيد نيمي از احساس نياز شما به وسيلههاي تازه هنگام خريد نياز كاذبي است كه بازار براي شما ايجاد كرده است. مصرفگرايي نام ديگر اين نياز كاذب است كه مردم را مقصر اصلي نشان ميدهد اما حقيقت اين است كه ما و تبليغات بازار همزمان مقصريم و به يك اندازه به رشد اين نياز كاذب دامن ميزنيم.
نظر شما