خب از وقتی دایناسورها بچه بودند تا همین الان که من دارم این صفحه را مینویسم تمام سعی بزرگترها این بوده که به بچهها بگویند: حرف بزرگترها را گوش بدهید!
برای اینکه شما را قانع کنند از کتک زدن تا ساختن کارتون و پختن شکلات مخصوص جایزهی بچههای حرف گوشکن را هم امتحان کردهاند (نمیدانم برای حرف گوش کردن شما، از کدام روش استفاده شده!) اما امروز توی این صفحه که کاملا مخصوص شماست میخواهم بگویم که لطفاً به همهی حرفهای بزرگترها گوش ندهید!
چرا؟ میگویم!
دیروز توی صف اتوبوس ایستاده بودم.
صف این شکلی بود
یعنی ما که عجله داشتیم صبر میکردیم تا صف اصلی سوار شود بعد وسط صندلیها سرپا بایستیم. خانم پشت سر من میخواست خودش را یواشکی قاتی صف اصلی کند و سوار شود.
(یعنی حق آنها را که مدتها توی صف ایستاده بودند تا روی صندلی بنشینند ندیده میگرفت) دخترش که هشت، نه سال بیشتر نداشت، دست او را میکشید تا برگردند توی صف و سرجایشان بایستند.
اما مادرش یکی زد پس کلهی دخترک و گفت: «اگر زرنگ نباشی توی زندگیات به هیچ جا نمیرسی!» بعد هم دست بچه را کشید و بدون نوبت سوار شد و نشست روی صندلی! قیافهی هر دو تاییشان دیدنی بود. قیافهی مادر پر از حس پیروزی و زرنگی و خوشبهحالی و قیافهی دختر پر از حس خجالت و ناراحتی.
شاید آن خانم تجربههای بدی داشته، شاید خیلیها حقش را جاهای مختلف رعایت نکردهاند و او حالا به این نتیجه رسیده که زیر پا گذاشتن قانون یا حق دیگران زرنگی است، اما فکر نمیکند که اگر همه بخواهند مثل او زرنگی کنند دنیا چه جای وحشتناکی میشود!
میدانم که حتما یک روز کسی پیدا میشود که به شما بگوید: «زرنگ باش! حالا این که دروغ نیست، حالا این یک بار اشکال ندارد و...» اگر شما بگویید: «نه!» بگوید: «پاستوریزهای» یا «خنگی» یا «بچهننهای» یا هر حرفی که تا ته دل شما را بسوزاند.
اما بچهها! دنیا بدجوری قاتی پاتی شده ، همه فکر میکنند حق با خودشان است، حتی اگر اشتباه کنند. لطفاً این طور وقتها به حرف بزرگترها گوش نکنید.
من خودم جزو همین بزرگترها هستم و این را به شما قول میدهم که دنیایی که ما این جور با زرنگیهایمان ساختهایم، جای اعصاب خردکن و مزخرفی شده است، جایی پر از خشونت، حقکشی، آلودگی، مرگ دریاچهها، درختها، حیوانات و آدمهای غمگین بیاعصاب.
میدانید چرا؟ چون همهی ما سعی کردیم به این حرف بزرگترها که «زرنگ باش، به فکر خودت باش»، گوش کنیم!
ما همه چیز را برای خودمان خواستیم ما فکر می کردیم حق داریم جای دیگران را بگیریم، حق داریم یک نفره سوار ماشین شویم و هوای شهر را که مال همه است آلوده کنیم که درخت ها را ببریم تا خانه ی خوشگلی وسط جنگل داشته باشیم.
بله! ما زرنگ هستیم اما خوشحال نیستیم! بچهها! به حرف ما گوش نکنید!
مرجان فولادوند/منبع:همشهري بچه ها
نظر شما