اغلب هنگام ازدواج چنان دچار شور و اشتياق و هيجان هستيم كه شايد نتوانيم درست تصميم بگيريم. بنابراين بهتر است قبل از رسيدن به مرحله تصميمگيري، ميزان آگاهيهاي خود را بالاتر ببريم و اطلاعات بيشتري در مورد زندگي زناشويي، راهكارهاي موفقيت در آن و عوامل تأثيرگذار برآن كسب كنيم. محققان در تحقيقات اخير درخصوص عوامل تأثيرگذار بر ازدواج به نتايج جديدي در اين خصوص دست يافتهاند. با دكتر مريم نجابتيان، مشاور خانواده و مدير گروه روانشناسي وزارت ورزش و جوانان گفتوگو كردهايم كه ميتواند براي شما هم مفيد واقع شود.
كشف انگيزههاي ازدواج
قبل از اينكه صميميت و شور و اشتياق بهوجود بيايد بهتر است ابتدا انگيزههاي ازدواج را در افراد جويا شويم. اگر بخواهيم دلايل ازدواج افراد را بدانيم ممكن است به جوابهاي مختلفي برسيم؛ مثلا شايد بعضيها بگويند كه بهدليل نياز به عشق و محبت ازدواج ميكنند. فرد ديگري ممكن است براي رفع تنهايي، يكي ديگر براي داشتن فرزند و... . به هر حال هر كس ميتواند دليل خاصي براي ازدواج داشته باشد اما براي رسيدن به ازدواج موفق ملاكها و معيارهايي داريم.
- داشتن پختگي لازم
شما تنها زماني ميتوانيد فرد مناسبي را براي زندگي خود انتخاب كنيد كه ابتدا خودتان فرد مناسبي شده باشيد. منظور از فرد مناسب اين است كه شخص به درجهاي از استقلال لازم براي شروع يك ارتباط رسيده باشد. بنابراين هر چقدردو نفري كه ميخواهند باهم ازدواج كنند پختهتر و مستقلتر باشند، ارتباط صميمانهتري با هم ايجاد ميكنند. اين ويژگيها هم اغلب در طول زمان، گذر زمان و بالا رفتن سن بهوجود ميآيد. به همينخاطر هم هست كه ميگوييم افرادي كه با آگاهي بيشتر زندگي ميكنند، چون آگاهتر هستند بهتر و دقيقتر هم ميدانند كه هدفشان از زندگي مشترك چيست و اغلب انتخاب مناسبتري خواهند داشت.
- برخورداري از عزت نفس كافي
يكي از مهمترين موارد براي برقراري ارتباط سالم اين است كه هردو نفر به همان اندازه كه ديگري را دوست دارند، خودشان را هم دوست داشته باشند. در روابط صميمانه، عزتنفس شخص بسيار مهم است. اگر ما بهخودمان علاقه نداشته باشيم سخت است كه بتوانيم فرد ديگري را دوست داشته باشيم. اگر هم بتوانيم، معمولا اين كا را به شيوه درستي انجام نميدهيم؛ يعني براي اينكه بتوانيم عشق بورزيم بايد دريافتكننده عشق و مهرباني باشيم و نياز به احساس امنيت و عزت نفس خودمان قوي شده باشد.
- ثبات در شغل و حرفه
شغل و حرفه با ثبات و همراه با امنيت خاطر باعث رضايت ميشود، در عين حال كه امنيت مالي هم به همراه دارد و ايجاد امنيت هيجاني هم ميكند و فرد خيالش راحت است از اينكه مثلا در شغل خود موفق است، آرامش هم دارد كه از لحاظ اقتصادي درمانده نخواهد شد. وقتي كسي در اين زمينه احساس امنيت داشته باشد، زمان بيشتري را ميتواند صرف ارتباط خود با طرف مقابلش بكند و بيشتر براي او وقت بگذارد. البته اين به آن معنا نيست كه مثلا خانمها براي برخورداري از ازدواج موفق حتما بايد بيرون از منزل هم كار داشته باشند بلكه بايد خود را بهگونهاي مشغول كنند كه احساس ضعف و تنهايي نكند و استفاده درست و بجايي از زمانهايي كه در اختيار دارند، داشته باشند.
- شناخت دوطرف از خود
ارتباط صميمانه نياز به اين دارد كه بين افراد، درستكاري و صداقت جاري و برقرار باشد. فرد بايد بتواند تواناييهاي خود را ارزيابي كند، بهطور واقعبينانه ضعفهاي خود را بشناسد و سهم خود را از مشكلات موجود در رابطه بپذيرد و هميشه اشتباهات را به گردن ديگران نيندازد. در ضمن هر كدام از دوطرف رابطه هم بايد بدانند از طرف مقابل چه ميخواهند و چه انتظاراتي از او دارند و در اين ارتباط چه كمكي ميتوانند به همديگر بكنند و چطور ميتوانند انتظارات همديگر را برآورده كنند. همه اينها هم بستگي به اين دارد كه ما ازخودمان آگاه باشيم و خود را به درستي بشناسيم.
- مطرح كردن صادقانه نظر
يكي از كليدهاي رشد، صميميت داشتن، جسارت و شهامت براي مطرح كردن خواستههاي عاقلانه خود است؛ يعني بايد بتوانيم چيزي را كه ميخواهيم بهطور شفاف، صريح، مستقيم و به شيوهاي صحيح و درست بيان كنيم.
افرادي كه جسارت بيان خواستههاي خود را ندارند، اغلب در روابط خود منفعل يا پرخاشگر هستند. وقتي اشخاص شهامت مطرح كردن شفاف و مستقيم خواستههاي خود را ندارند، مجبورند نقش بازي كنند و ديگران را فريب بدهند. به اين ترتيب، باعث ناراحتي طرف مقابل ميشود و به رابطهشان هم آسيب زيادي وارد ميكند. البته جسارت و شجاعت را نبايد با خشونت و بياحترامي اشتباه كرد.
خشونت معمولا به منظور تسلط پيدا كردن بر طرف مقابل است و با اين كار ميخواهيم به او نشان دهيم كه توانستهايم حرف خودمان را پيش ببريم. درحاليكه جسارت يك ابراز ساده خواسته است براي بهبود رابطه و يك بيان شفاف است همراه با رعايت ادب و حقوق ديگران.
- دوري كردن از خودخواهيها
هر چه خودخواهيهاي ما كمتر باشد به صلاح ماست؛ چون در روابط صميمانه، سود آن به هر دو طرف ميرسد و ديگر اين نوع رفتار با انحصارطلبي همراه نيست. از طرف ديگر هم همسران وظيفه دارند همديگر را تشويق كنند كه به ظرفيتهاي بالقوه خود بيشتر توجه كنند و توانمنديهاي نهفته دروني خود را بشناسند. البته توجه داشته باشيم كه علاوه بر جنبههاي شخصيتي كه ذكر شد، در ازدواج ملاكهاي ساده ديگري هم وجود دارد؛ مثلا 2نفر براي انتخاب چقدر براي هم دلنشين هستند كه اين علاوه بر خصوصيات ظاهري شامل خصوصيات رفتاري آنها هم خواهد شد؛ به اين معنا كه ابتدا كسي بايد به دلمان بنشيند تا بعد بتوانيم بيشتر بهخصوصيات ديگر او توجه داشته باشيم.
- رعايت تناسب
وقتي 2نفر ميخواهند يكديگر را براي ازدواج انتخاب كنند بايد از لحاظ ظاهر براي يكديگر دلنشين باشند؛ ضمن اينكه داشتن تناسبات رفتاري، فرهنگي و خانوادگي هم در جذب دوطرف بسيار مؤثر است. البته ديدگاه اطرافيان هم ميتواند تا حدودي بر تصميمگيري افراد مؤثر باشد. بنابراين داشتن تناسب فرهنگي و كسب رضايت خانوادهها هنگام ازدواج بسيار مهم است. ضمن اينكه داشتن عقايد مذهبي مشترك هم عامل مهمي است كه حتي در تربيت فرزندان هم تأثيرگذار خواهد بود. توافق والدين هنگام ازدواج نيز بسيار مهم است. چون همه ما در خانوادههايي بزرگ شدهايم كه علاوه بر اينكه از آنها تأثير گرفتهايم، با روحيات همديگر نيز آشنايي داريم؛ به همين دليل هم ميتوانيم هنگام تصميمگيري يكديگر را كمك كنيم. ضمن اينكه ديدگاه والدين همراه با منطق، آگاهي و تجربه بيشتري است كه هنگام ازدواج ميتواند مؤثر باشد. تناسب سني هم بهخصوص تا قبل از 30سالگي عامل مهمي است.
داشتن اختلاف سني بيشتر از 3تا 5سال گاهي ميزان سازشپذيري افراد را كمتر ميكند چون معمولا علايق و خواستههاي دوطرف كمي متفاوت خواهند بود. تناسب تحصيلي و نزديك بودن ميزان تحصيلات دوطرف هم عامل مهمي است كه حتما هنگام انتخاب همسر بايد درنظر گرفته شود.
- کارشناس: دكتر فريدون يگانه مشاور خانواده
سؤال: دختري 22ساله هستم. چند هفته است پسري كه با او آشنا هستم طي يكي از صحبتهاي تلفني كه با من داشت به من ابراز علاقه كرد. ميخواستم از كارشناستان بپرسم تا چه حد ميتوانم به اين گفته او اعتماد كنم و رابطهام را با او ادامه دهم.
پاسخ: براي من اينجا 2 سؤال پيش ميآيد؛ يكي اينكه آشنايي شما با او از ابتدا از طريق تلفن يا ارتباطات مجازي انجام شده يا اينكه قبل از ارتباط تلفني آشنايياي وجود داشته. دوم اينكه ايشان ابتدا شما را ديدهاند بعد به شما تلفن كردهاند يا نه.
اگر ايشان از قبل با شما ارتباطي نداشته، خيلي نميتوان به اطلاعاتي كه از پشت تلفن به شما دادهاند، اطمينان كرد. حتي اين امكان وجود دارد كه ايشان از اين طريق با افراد ديگري هم چنين رابطهاي داشته باشد.
چنانچه ارتباط قبلياي وجود داشته و دستكم همديگر را ديدهايد و به نوعي توجه همديگر را جلبكردهايد، اين مسئله مطرح است كه شما از طريق دوست يا آشنايي به يكديگر معرفي شدهايد يا خير؟
چنانچه آدم خبرهاي شما را به يكديگر معرفي كرده است با فرض اينكه آن شخص با شناختي كه از شما 2 نفر داشته تشخيص داده است كه شما را به همديگر معرفي كند درجهاي از اطمينان را ميتوان به اين مسئله بخشيد. در غير اين صورت بايد به شما دوست عزيز بگويم كه جاي اميدواري چنداني نيست. بهنظر من دختري در سن و سال شما به اين راحتي نميتواند چنين خطر و ريسكي را انجام دهد. ادامه چنين رابطهاي بهاحتمال زياد در شما وابستگي و دلبستگي ايجاد ميكند و ايجاد وابستگي در رابطهاي پوچ و بيهدف ممكن است مشكلاتي را در آينده براي شما ايجاد كند. اگر رابطهاي از طريق تماس تلفني يا هر نوع ارتباط مجازي ديگر شكل بگيرد و شما به شناخت درست و قابل اطميناني از طرف مقابل نرسيده باشيد و با ابراز علاقه او ايجاد وابستگي و دلبستگي در شما بهوجود بيايد و درنهايت مثلا شما متوجه شويد كه خيلي از اطلاعاتي كه به شما داده صحيح نبوده يا اينكه او تصميم بگيرد رابطه را پايان دهد، احساس كفايت شخصي و اعتماد به نفس شما پايين ميآيد و سبب ايجاد بدبيني در شما ميشود.
به هر حال درصورتي كه تصميم داريد به ازدواج با او به طور جدي فكر كنيد،توصيه من اين است كه يك فرد قابل اطمينان مثل يكي از افراد خانواده يا والدينتان را با خانواده او آشنا كنيد. افراد بهصورت غيرمستقيم اطلاعاتي را از خود ميدهند كه يك شخص خبره و بيطرف بهتر ميتواند آن اطلاعات را گرفته و تجزيه و تحليل كند. ممكن است اين فرد از نظر كلامي و در سخنوري فرد توانمندي باشد. پس دريافت اطلاعات غيركلامي كه افراد در ارتباط حضوري از خود ميدهند بهمراتب مفيدتر و مؤثرتر خواهد بود.
نظر شما