چندي قبل مردي كه از سالها قبل در آلمان اقامت دارد به شعبه سوم بازپرسي دادسراي امور جنايي رفت و گفت برادرش از 2سال پيش ناپديد شده و هيچكس از او اطلاعي ندارد.اين مرد به بازپرس سيدسجاد منافيآذر گفت: من چند سال قبل به آلمان رفتم و در اين مدت بهطور تلفني با برادر 68سالهام در ارتباط بودم. او هيچ وقت ازدواج نكرد و 32سال قبل چون علاقه زيادي به بچه داشت دختري به نام آتوسا را به فرزندخواندگي قبول كرد.
من هيچ وقت دخترخوانده برادرم را نديده بودم اما او هميشه از آتوسا تعريف ميكرد و علاقه زيادي به وي داشت. اين ماجرا ادامه داشت تا اينكه يكباره تماسهاي برادرم قطع شد و من ديگر هيچ خبري از او و دخترخواندهاش نداشتم. هيچ كدام از فاميلها هم نميدانستند چه بر سر آنها آمده و من هم بهدليل مشغلههايي كه در آلمان داشتم نميتوانستم اين موضوع را پيگيري كنم تا اينكه بالاخره دلم طاقت نياورد و براي پيدا كردن برادرم به ايران آمدم. وقتي به خانه برادرم رفتم، اثري از او و دخترخواندهاش نبود و مطمئن هستم كه بلايي سرشان آمده است.
با ثبت اين اظهارات تحقيقات براي يافتن مرد 68ساله آغاز و مدتي بعد معلوم شد حدود 2سال قبل خانه و ويلاي او در شمال كشور به فروش رفته است. از سويي بررسيها نشان ميداد كه حقوق بازنشستگي او همچنان به حسابش واريز و برداشت ميشود.
ماموران كه حدس ميزدند پيرمرد بهخاطر تصاحب اموالش به قتل رسيده است به تحقيق از همسايهها پرداختند و معلوم شد دخترخوانده او 2 سال قبل به خانهاي ديگر نقل مكان كرده و از آن زمان ديگر كسي پدرخوانده او را نديده است. اينها در حالي بود كه بررسيها نشان ميداد آتوسا مدتي است با مردي نامزد كرده و در شمال كشور سكونت دارد. تحليل اين اطلاعات ماجراي ناپديد شدن مرد سالخورده را مرموزتر از قبل ميكرد و نشان ميداد آتوسا پاسخ همه پرسشها را ميداند.
به اين ترتيب درحاليكه شواهد از اجراي نقشهاي شوم توسط دختر جوان و نامزدش حكايت ميكرد، بازپرس پرونده حكم جلب اين دو نفر را صادر كرد. گروهي از مأموران با نيابت قضايي به شمال كشور رفتند و 2 مظنون پرونده را دستگير كردند. وقتي آتوسا درباره سرنوشت پدرخواندهاش مورد بازخواست قرار گرفت گفت چيزي در اينباره نميداند اما انكارهايش زياد طول نكشيد و در ادامه اعتراف كرد با همدستي نامزدش پدرخواندهاش را به قتل رسانده تا اموال او را تصاحب كند. او در اعترافاتش گفت:
من و نامزدم با هم اين نقشه را كشيديم. حدود 2سال قبل پدرخواندهام را به قتل رسانديم و در ادامه خانه 70مترياش در شرق تهران و ويلايي را كه در شمال داشت فروختيم. چون پدرخواندهام هيچكس را نداشت و برادرش نيز در آلمان بود فكر نميكرديم كسي دنبال او بگردد. از طرفي 2سال از اين ماجرا گذشته بود و فكر ميكرديم همهچيز تمامشده است اما بالاخره حساسيتهاي عمويم باعث شد همهچيز بر ملا شود. نامزد آتوسا نيز در بازجوييها به مشاركت در اين جنايت اعتراف كرد و هماكنون تحقيقات در اينباره ادامه دارد.
نظر شما