یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴ - ۰۶:۳۰
۰ نفر

همشهری آنلاین: مذاکرات وین، فروش مقاله و پایان نامه و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های یکشنبه-۲۱ تیر- به آنها پرداخته شد.

جاوید قربان اوغلی کارشناس دیپلماسی در ستون سرمقاله روزنامه ايران با تيتر«چشم به راه نتایج وین» آورد:روزنامه ایران؛۲۱ تیر

مذاکرات روزها، ساعت‌ها و شاید دقایق آخر خود را می‌گذراند و ضرباهنگ آن هر لحظه تندتر می‌شود و جهان در التهاب برآمدن دود سفید از هتل «کوبورگ» وین است. در آخرین ساعات مذاکراتی قرار داریم که قریب به دو سال از آغاز دور جدید آن می‌گذرد. اغراق نیست اگر ادعا شود اعلان دستیابی به توافق بین مذاکره کنندگان 1+5 با ایران را باید مهم‌ترین رویداد سیاسی جهان در دهه‌های اخیر برشمرد. تحولی که مصداق روشنی است بر کارآمدی خردمندی و عقلانیت در رویارویی و برون رفت در یکی از غامض‌ترین و پیچیده‌ترین پرونده‌های مفتوح در عرصه روابط بین‌الملل.

طبیعت دیپلماسی چانه‌زنی و اخذ امتیاز حداکثری است. اتفاقاتی که امروز در وین شاهد آن هستیم نیز مصداقی بر همین قاعده است. تردیدی نیست همان طور که رئیس جمهوری امریکا اعتراف کرد اگر طرف‌های مذاکره کننده با ایران می‌توانستند، حتی به ماندن یک پیچ صنعت هسته‌ای ایران رضایت نمی‌دادند. امریکا و غرب بخوبی آگاهند که سابقه تاریخی ایران نمایانگر این واقعیت است که فارغ از کشمکش‌های سیاسی در داخل کشور و اینکه کدام جریان سیاسی دست بالا را در حاکمیت داشته باشد، ایران هرگز در شرایط فشار تسلیم خواسته‌های خارج از قواعد و عرف بین‌المللی نخواهد شد. شاید یکی از دلایل رویکرد جدید 1+5 به طور عام و ایالات متحده امریکا به طور خاص در مذاکرات دو سال گذشته نیز منتج از دریافت درست آنان از این واقعیت است.

پرونده هسته‌ای ایران طی یک دهه گذشته فراز و نشیب‌های فراوانی را پشت سر گذاشته است و کشورمان هزینه‌های گزافی را بابت آن پرداخته است. پاسخ به سؤالی که آیا این هزینه غیرقابل اجتناب بود یا خیر، موضوع این نوشتار مختصر نیست؛ با این وجود، نمی‌توان از مذاکرات هسته‌ای سخن گفت و از این سؤال غافل ماند که چگونه بحرانی که می‌توانست امنیت ملی کشور را به مخاطره اندازد و شرایط غیرقابل کنترلی را در منطقه و جهان ایجاد کند، مدیریت شد و در کمتر از دو سال به نتیجه رسید. اگر به شرایطی که پرونده هسته‌ای چند سال قبل و فضای پر تشنج جنگ لفظی، تهدید نظامی، افزایش تحریم‌ها و تشدید فشارهای بین‌المللی که کشور در آن قرار داشت بازگردیم، بهتر می‌توان به اهمیت تحول در حال وقوع، پی برد.

حماسه باشکوه انتخابات سال 92 و رأی مردم به روحانی و حمایت از رویکرد «تعامل با جهان» در سیاست خارجی و راهبرد نرمش قهرمانانه رهبر معظم انقلاب از مهم‌ترین عواملی بودند که فضای سنگین بین‌المللی علیه کشورمان را شکست و چنانچه ملاحظه کردیم جهان بسرعت از تغییر در ایران استقبال کرد و فضای سنگین بین‌المللی علیه ایران ناشی از بی‌تدبیری، ماجراجویی و بی‌اعتنایی به ساز و کارهای مرسوم و مورد قبول جهان را شکست.

اعلام آمادگی ایران برای از سرگیری مذاکرات هسته‌ای با 1+5 با هدف برون رفت از بحران هسته‌ای از طریق دیپلماسی و مبتنی بر استراتژی برد- برد که نمایانگر عزم راسخ ایران برای برون رفت از این بحران بود، تدبیر هوشمندانه دولت در انتقال پرونده هسته‌ای از شورای عالی امنیت ملی کشور به وزارت خارجه و انتخاب حرفه‌ای‌ترین تیم مذاکره کننده با گماردن وزیر خارجه‌ای دیپلمات با وجهه‌ای بین‌المللی نیز از اقداماتی بود که باعث اطمینان طرف مقابل در مذاکرات معطوف هدف بود که موجب سرعت گرفتن مذاکراتی جدی و تحقق اهداف گام به گام در پرونده هسته‌ای بود.

با این وجود باید اذعان کرد که رویکرد جدید طرف‌های مذاکره کننده با ایران و بویژه امریکا از دیگر عوامل مهم برای تحقق این رویداد بود. 

به یقین اعلام توافق جامع با 1+5 همچون زلزله‌ای بر منطقه و جهان تأثیرگذار خواهد بود. در پرتو این تحول روابط ایران با جهان دچار تحولی انکارناپذیر خواهد شد. برخورداری از برنامه‌ای مدون برای مدیریت این تحولات چه در منطقه آشوب‌زده پیرامون کشور و چه در سطح جهانی از اولویت‌های سیاست خارجی است.

  • قانون مقابله با فروش علم!

روزنامه اعتماد در رابطه با فروش مقاله و پايان نامه در ستون سرمقاله‌اش آورد:ر

پس از گذشت چندين سال از شكل‌گيري بازار فروش مقاله و پايان‌نامه و درآمدن صداي اعتراض بسياري از علاقه‌مندان به سرنوشت علم و دانشگاه، هفته گذشته اعلام شد كه هيات دولت ماده واحده‌اي را براي مقابله با تقلب در تهيه آثار علمي و فروش علم به تصويب رسانده تا جلوي فروش علم گرفته شود! اين اقدام چه معنايي دارد؟ قصد نداريم كه اين كار دولت و وزارت علوم را تخطئه كنيم، ولي آيا نبايد اين اقدام را موشكافي و تحليل كرد؟

نخستين پرسشي كه به ذهن مخاطب مي‌رسد، اين است كه حتما براي مقابله با علم‌فروشي، نيازمند لايحه و قانون هستيم و اگر تاكنون انجام نشده به دليل فقدان قانون است. به عبارت ديگر تا تصويب نهايي اين قانون، فرآيند علم‌فروشي و تخلف‌هاي آن ادامه خواهد داشت چون براي مقابله با آن نمي‌توان با قوانين موجود اقدام موثر كرد.

به علاوه آنچه هم كه در گذشته در مورد علم‌فروشي! اتفاق افتاده، مجاز بوده چرا كه قانون و ماده‌اي كه آن را غيرقانوني بداند وجود نداشته و به همين دليل هم كسي نمي‌توانسته جلوي آن را بگيرد!واقعيت غير از اين است. از يك سو حتي با قوانين موجود نيز مي‌توانستند مانع از اقدامات و تخلفات مذكور شوند، ولي اين بخش ماجرا را ناديده مي‌گيريم و فرض را بر اين مي‌گذاريم كه مبارزه جامع با اين پديده زشت نيازمند قانوني خاص خود است، با وجود اين مساله دو نكته ديگر باقي مي‌ماند كه تا پيش از اقدام درباره آنها، تصويب قانون كمكي به حل اين مشكل نمي‌كند.

١- پيش از هر اقدام قانوني براي جلوگيري از بروز تخلف و جرم يا پيش از تصويب هر قانوني كه فعل معيني را مجرمانه خطاب كند، بايد درباره علل و عوامل ارتكاب آن فعل نيز تحليل داشت و در جهت رفع آن علل و عوامل اقدام كرد. براي نمونه بسياري از جرايم موجود در قوانين ايران، به طور كامل تعريف و مجازات آنها نيز معين شده است، ولي نه تنها آن جرم كاهش پيدا نمي‌كند، بلكه افزايش هم داشته است، به همين دليل پس از مدتي كوشيده‌اند كه مبارزه با آن فعل را نه از طريق مجرمانه دانستن آن و اعمال مجازات، بلكه از شيوه‌هاي ديگر ادامه دهند.

نمونه روشن آن اعتياد به مواد مخدر است. همچنين برخي رفتارها مجرمانه شناخته مي‌شوند، مثل سرقت، ولي راه مبارزه با آن را نمي‌توان منحصر در گرفتن و زندان كردن دانست، زيرا در اين صورت مشكلات بيشتر خواهد شد كه كمتر نمي‌شود.

بنابراين در مورد فروش علم نيز بايد اين مسير را طي كرد. دانشگاه‌هاي ما كه در گذشته چنين وضعي نداشتند، چرا و چه عواملي موجب شكل‌گيري اين پديده زشت شده است؟ آيا مبارزه با آن عوامل ضرورت ندارد؟ مثل نشت آب است كه موجب نم كشيدن ديوار مي‌شود. حتي اگر بتوان تمام محيط را صددرصد ايزوله كرد كه نمي‌توان، با وجود منبع نشت آب، دير يا زود اين محيط دوباره مرطوب شده و نم خواهد كشيد. اقدام اساسي خشك كردن منبع نشت است.

٢- نكته ديگري كه مهم است، پرسش از انجام اقدامات اداري خاص وزارتخانه‌هاي بهداشت و درمان به ويژه علوم است كه مانع از شكل‌گيري چنين پديده‌اي مي‌شود. مقاله و پايان‌نامه جعلي مثل هشت هزار توماني جعلي است. جعل پول خلاف قانون است و مجازات دارد، ولي اگر صندوق‌دار بانك باشيم، موظف هستيم كه پول جعلي را از پول واقعي تشخيص دهيم. مثلاً ١٠ هزار توماني جعلي را اگر به بانك ببريم، متصدي باجه بانكي متوجه مي‌شود. وضعيت او با مردم عادي فرق مي‌كند. ولي من و شما هم كه تخصصي در اين مورد نداريم، نبايد فريب بخوريم و هشت هزار توماني جعلي را بپذيريم.

زيرا چنين پولي در واقعيت خارجي وجود ندارد. پايان‌نامه و مقاله خريداري شده به مثابه هشت هزار توماني جعلي است، كه استاد راهنما و استاد مشاوري كه متوجه نشوند دانشجوي ارايه‌دهنده مطلب، نويسنده واقعي آن نيست، بهتر است كه از سمت استاد راهنمايي و مشاوري بركنار شوند. اين نشان مي‌دهد كه هيچ‌كدام از اين دو نفر در طول تهيه پايان‌نامه همكاري لازم و ضروري با دانشجو نداشته‌اند.

دانشجويي كه پايان‌نامه بخرد و به استاد دهد، مثل كسي مي‌ماند كه نيم كيلو سير خورده از ده متري بوي دهانش علامت مي‌دهد كه ناهار چي خورده. فقط كسي متوجه اين واقعيت نمي‌شود كه فاقد حس شامه باشد. بنابراين مشكل اصلي نه در فروش پايان‌نامه از سوي برخي شركت‌ها و افراد و نه حتي در خريد آنها از سوي دانشجويان، بلكه در متوجه نشدن استادان راهنما و مشاور است، حال اين مشكل را چگونه مي‌خواهيم با قانون حل كنيم؟ بر فرض كه جلوي توليد رسمي اين نوع مقالات و پايان‌نامه‌ها گرفته شد، بي‌سوادي و بي‌تعهدي و بي‌مسووليتي آن استاد را چه كار خواهيم كرد؟ به علاوه چگونه مي‌توان جلوي پايان‌نامه‌‌فروشي را گرفت؟

اين كار غيرممكن است. مدتي پيش مطلع شدم كه دسترسي به بانك اطلاعات پايان‌نامه‌ها بسيار سخت شده است، پرسيدم چرا؟ گفتند براي اينكه دانشجويان يكي از پايان‌نامه‌ها را كپي مي‌كنند و به استادان مي‌دهند! گفتم اين شيوه نادرست است، بايد مشكل آن استاد را حل كنيد و نه مشكل اين سرقت را. اين‌طور كه شما مي‌رويد، بايد دسترسي به هر نوع مطلبي را مسدود كرد، چرا كه ممكن است عده‌اي سوءاستفاده كنند. اين نحوه عمل مصداق بارز، سرنا را از طرف گشادش زدن است. مبارزه قانوني با جرم، لزوما به از ميان رفتن آن نمي‌انجامد، بايد شرايط ديگر را نيز در اين مبارزه لحاظ كرد.

  • نسخه فاجعه نپیچید!

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:روزنامه کیهان؛۲۱ تیر

«آیا اهمیت برخورداری کشورمان از دانش و فناوری هسته‌ای در حد‌و اندازه‌ای هست که با هزینه‌های آن نظیر تحریم‌های اقتصادی برابری کند؟ و مگر فعالیت هسته‌ای در پیشرفت و توسعه و زندگی مردم چه نقش برجسته‌ای دارد که بهای سنگین آن قابل پذیرش باشد»؟!

این پرسش اگرچه تاکنون بی‌پاسخ نبوده و نمانده است ولی از آنجا که این روزها و همزمان با مذاکرات ایران و 5+1 بار دیگر و در سطح گسترده‌تری از سوی رسانه‌های بیرونی و برخی از جریانات داخلی مطرح شده و به آن دامن زده می‌شود؛ اشاره‌ای - هر چند گذرا- به نکاتی در این باره ضروری به نظر می‌رسد و ابتدا باید گفت؛ این تصور که تحریم‌های اقتصادی آمریکا و متحدانش به خاطر فعالیت هسته‌ای‌ کشورمان  است، امروزه به اندازه‌ای رنگ باخته که به یک شوخی بی‌مزه شبیه است و در این باره پیش از این، مستندات فراوانی داشته‌ایم که نیازی به تکرار آن نیست و نگاه این نوشته از زاویه دیگری است؛

1- دانش هسته‌ای و فناوری آن یکی از حلقه‌های تعیین‌کننده در زنجیره علوم و تکنولوژی است که با بسیاری از شاخه‌های دیگر علوم رابطه علت و معلولی دارد، تا آنجا که حذف این حلقه از زنجیره علم و محرومیت از دانش هسته‌ای می‌تواند خط توسعه علوم و تکنولوژی را به‌طور جدی مختل کرده و در مواردی متوقف کند. از سوی دیگر و دقیقا به همین علت، دانش هسته‌ای ده‌ها شاخه علمی و تکنولوژیک دیگر را در بستر خود تولید و یا گسترش می‌دهد، نظیر استحصال منیزیوم و زیرکونیم (شیمی صنعتی)، ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته (مکانیک)، پیشرفت مثال‌زدنی در بهره‌گیری از اشعه لیزر (فیزیک نور)، ساخت آلیاژ مقاوم در برابر چرخش چند ده هزار دور در دقیقه سانتریفیوژها (متالوژی) و ده‌ها دستاورد علمی و تکنولوژیک دیگر که دانش و فناوری هسته‌ای کشورمان علی‌رغم تحریم‌ها و فشارهای فراوان بیرونی در پی داشته است و شرح آن به درازا می‌کشد.

بنابراین، کسانی که توقف برنامه هسته‌ای را توصیه می‌کنند- صرفنظر از نیت و انگیزه واقعی آنها- دست کشیدن از پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیک را پیشنهاد می‌کنند و برای کشورمان نسخه عقب‌ماندگی می‌پیچند!

2- تولید برق و انرژی اگرچه یکی از بااهمیت‌ترین دستاوردهای دانش و تکنولوژی هسته‌ای است- که به آن خواهیم پرداخت- ولی کاربرد دانش‌هسته‌ای محدود به تولید انرژی نیست و این فناوری، کاربردهای فراوان دیگری نیز دارد که برای پی بردن به آن کافی است به انبوه سایت‌ها و خروجی اعلام شده مراکز علمی که به آسانی در دسترس همگان است، نیم‌نگاهی انداخته شود. کسانی که توقف برنامه هسته‌ای کشورمان را توصیه می‌کنند، اگر کمترین مایه‌ای از غیرت دینی و ملی و دلسوزی برای مردم این مرز و بوم داشته باشند به یقین با مشاهده فهرست طولانی کاربرد دانش هسته‌ای در عرصه‌های مختلف علمی، صنعتی و اقتصادی، از توصیه ارتجاعی خود شرمنده می‌شوند و البته آنان که خود را به خواب زده‌اند، حساب جداگانه‌ای دارند!

در محدوده این نوشته به چند نمونه از کاربردهای دانش هسته‌ای که فقط اندکی از بسیارهاست اشاره می‌شود، نظیر؛ تهیه و تولید کیت‌های رادیو‌دارویی برای مراکز پزشکی هسته‌ای، تهیه و تولید رادیوداروهای ویژه به منظور تشخیص انواع بیماری‌های تیروئید و درمان آنها، تولید داروهای ضروری برای تشخیص بیماری‌های هورمونی و درمان و ترمیم آسیب‌های هورمونی. کاربرد در تشخیص تومورهای سرطانی، رفع‌گرفتگی‌های وریدی، تصویربرداری و تشخیص بیماری‌های قلبی، عفونت‌ها، التهاب‌های مفصلی، آمبولی‌ها و ده‌ها کاربرد شناخته شده دیگر در عرصه پزشکی.

دانش هسته‌ای در عرصه دامپزشکی نیز کاربردهای فراوانی دارد که تغذیه، بهداشت و ایمن‌سازی محصولات دامی، اصلاح نژاد دام‌ها و... از‌جمله آنهاست.

از تکنیک‌های هسته‌ای برای کشف سفره‌ها و منابع آب زیرزمینی، تشخیص محدوده آن، هدایت آبهای سطحی و زیرزمینی، کنترل ایمنی سدها، کشف نشت‌های احتمالی سدها، پی بردن به آسیب‌های رانشی‌زمین، شیرین کردن آب‌های شور و... استفاده می‌شود.

دانش هسته‌ای در صنایع غذایی و کشاورزی نیز کاربردهای ویژه و منحصر به فردی دارد که مقابله با ویروس‌های گیاهی، مبارزه با آلودگی‌های میکروبی، جلوگیری از فساد مواد غذایی، کنترل حمله حشرات به محصولات کشاورزی، تنظیم زمان رسیدن محصولات، افزایش جهشی برخی محصولات نظیر گندم، برنج و پنبه و... فقط چند نمونه از این کاربردهاست.

دانش و تکنولوژی هسته‌ای کاربردهای فراوان دیگری نیز در سایر حوزه‌های علمی و فنی و اقتصادی دارد که حتی ارائه فهرست آن نیز بیرون از محدوده این نوشته است.

3- و اما، یکی از بااهمیت‌ترین و کارسازترین موارد استفاده صلح‌آمیز از دانش و تکنولوژی هسته‌ای، تولید برق با بهره‌گیری از نیروگاه‌های اتمی و تولید سوخت آن به دو روش، غنی‌سازی اورانیوم از طریق دستگاههای سانتریفیوژ و یا «لیزر» است. این بخش از کاربرد دانش هسته‌ای است که امروزه در کشورمان بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. آمریکا و متحدانش از بیرون و افراد اندک و کم‌شماری از درون برای وادار کردن ایران اسلامی به انصراف از فعالیت هسته‌ای روی همین بخش از کاربرد دانش اتمی تمرکز کرده و توقف فعالیت هسته‌ای و بهره‌گیری از منابع انرژی جایگزین- عمدتا فسیلی- را توصیه می‌کنند. در این باره گفتنی است که؛

4- نیاز سالانه کشورمان به برق نزدیک به 8 هزار مگاوات است برای تولید این میزان برق 220 میلیون بشکه نفت خام مصرف می‌شود و براساس برآورد مراکز علمی، مصرف 220میلیون بشکه نفت خام بیش از هزار تن گاز مسموم‌کننده و خطرناک «دی‌اکسیدکربن» تولید می‌کند، نزدیک به 170‌تن ذرات معلق در هوا، بیش از 140 تن گوگرد و 55 تن اکسید نیتروژن را در محیط زیست پراکنده می‌سازد. این همه در حالی است که نیروگاه اتمی هیچیک از آلودگی‌های مورد اشاره را ندارد و با توجه به قیمت نفت و گاز، استفاده از نیروگاه اتمی برای تولید برق مورد نیاز کشور، سالانه نزدیک به 6 میلیارد دلار صرفه‌جویی در پی خواهد داشت.

5- توصیه می‌کنند که به جای نیروگاه اتمی می‌توانیم از سوخت فسیلی، یعنی نفت و گاز برای تولید برق استفاده کنیم این پیشنهاد در حالی است که؛

الف: ذخایر نفت و گاز کشور به سرعت رو به کاهش است، که مصرف کلان و پرشتاب داخلی از یکسو و صدور نفت و گاز برای تامین نیازهای مالی از سوی دیگر به جان ذخایر فسیلی افتاده‌اند و نقطه پایان این ذخایر ارزشمند و گرانبها را نزدیک و نزدیکتر می‌کنند.

ب: اکنون زمانی را در نظر آورید- حداکثر 3 تا 4 نسل دیگر- که ذخایر فسیلی کشور تمام شده است. آیا تصور فاجعه بزرگی که به یقین نسل‌های آینده با آن روبرو خواهند شد، وحشت‌آفرین و دردآور نیست؟!  در آن حالت مردم  این مرز و بوم اسلامی اولا؛ هیچ ذخیره فسیلی برای فروش و تامین هزینه‌های جاری کشورشان در اختیار ندارند، تأمین هزینه‌های عمرانی و پیشرفت و توسعه که جای خود دارد!

ثانیا: از سوخت لازم برای ادامه فعالیت نیروگاه‌های تولید برق محروم هستند. و برای تأمین سوخت نیروگاه‌ها باید دست نیاز به سوی کشورهای دیگر دراز کنند و بدیهی است که وقتی خزانه کشور از درآمدهای نفتی خالی باشد قدرت خرید سوخت و یا خرید انرژی از سایر کشورها را نیز نخواهند داشت... و این، یعنی فرو رفتن در خاموشی، توقف فعالیت در تمامی  مراکز تولیدی و صنعتی و زمینه‌هایی که به انرژی برق نیاز دارند.

این واقعیات تلخ و ده‌ها نمونه مشابه دیگر فقط با یک حساب‌سرانگشتی و مراجعه‌ای- هر چند گذرا- به داشته‌ها و یافته‌های انکارناپذیر علمی قابل درک است و از نوع تحلیل‌های من‌درآوردی و آبکی برخی از مدعیان سیاست‌ورزی نیست که در پستوهای حزبی و جناحی ساخته و پرداخته شده باشد و...

حالا باید از کسانی که به کم‌دانی! و یا به فریب «عکس مار» می‌کشند و دانسته یا ندانسته، دیکته آمریکایی‌ها  درباره توقف فعالیت هسته‌ای را به‌بهانه تحریم‌ها به فارسی ترجمه می‌کنند، پرسید، کدام یک از واقعیت‌های تلخ و فاجعه‌آفرین مورد اشاره را می‌توانید انکار کنید؟! و با استناد به کدام تحقیق و بررسی و یا گزاره علمی برای نسل‌های بعدی این مرز و‌بوم نسخه فاجعه می‌پیچید؟! البته که مقاومت با سختی همراه است ولی اگر این سختی بهای یک متاع گرانقدر و یا برای پیشگیری از یک فاجعه وحشتناک باشد، بدیهی است که نه فقط ناگوار نیست بلکه با میل و رغبت، خریدنی و پذیرفتنی نیز هست.

6- برخی از مدعیان که از یکسو پی‌آمد فاجعه‌بار پایان ذخایر فسیلی برای چند نسل آینده را قابل انکار نمی‌دانند و از سوی دیگر - به هر علت و با هر انگیزه‌ای - توقف فعالیت هسته‌ای کشورمان را توصیه می‌کنند، از انرژی‌های دیگر نظیر انرژی خورشیدی، انرژی بادی و یا آبی به عنوان جایگزین انرژی فسیلی یاد می‌کنند! که این توصیه‌ها قبل از آن که کارساز باشد، از شدت ناپختگی، خنده‌دار است، چرا که؛ انرژی خورشیدی هنوز قابلیت صنعتی شدن و تولید انبوه را ندارد. تولید انرژی از آب با توجه به این که کشورمان از جمله کشورهای خشک و کم‌آب است، ناممکن بوده و هرگز نمی‌تواند جوابگوی نیاز کشور پهناوری نظیر ایران اسلامی باشد. برخی از کشورهای اروپایی مانند آلمان که مدعیان به آن استناد می‌کنند، از جمله کشورهای پرآب هستند و در بسیاری از شهرهای خود، از رودخانه‌های بزرگی نظیر اروند‌رود برخوردارند و تولید انرژی از باد اولا؛ پرهزینه و ثانیا؛ کم بازده است و ثالثا- مهم‌تر از همه - کشورمان بادخیز نیست.

 و اما، ممکن است گفته شود که بعد از پایان ذخایر فسیلی می‌توانیم به سراغ تولید انرژی هسته‌ای برویم! که باید گفت؛ فرایند تولید انرژی هسته‌ای، دستکم 20 سال زمان می‌برد.

7- و در پایان یادداشت پیش‌روی،  حق آن است که به بخشی از بیانات حکیمانه و گره‌گشای حضرت آقا دراین‌باره اشاره کنیم؛

«ملت ایران نیز مانند کشورهای مختلف درصدد است انرژی مورد نیاز خود را از نیروگاه هسته‌ای تأمین کند، چرا که در غیر این صورت از قافله علم باز هم عقب خواهد ماند. بنابراین تلاش برای دستیابی به فناوری هسته‌ای و دیگر فناوری‌هایی که ایران را به اوج قله علم نزدیک کند امری واجب و وظیفه‌ای ملی است و ملت و دولت ایران برخلاف خواست خائنینی که اهداف آمریکا را دنبال می‌کنند با پایداری در برابر فشارهای مراکز سلطه جهانی، این هدف اساسی را دنبال خواهد کرد...

نفت سرمایه‌ای تمام شدنی است که مشکلات زیست‌محیطی را نیز به همراه می‌آورد، ضمن آنکه می‌توان آن را به فرآورده‌های بسیار ارزشمندتر تبدیل کرد. بنابراین با چه منطقی ملت ایران، به استفاده نامحدود از نفت ادامه دهد و از انرژی هسته‌ای صرف‌نظر کند؟... دشمنان این ملت در واقع منتظرند نفت ایران تمام شود و ملت دست نیاز به سمت آنان دراز کند و محتاج آنها شود، اما ایران این مسئله را نمی‌پذیرد و با تکیه بر حرکت علمی ارزشمند جوانانش روزبه‌روز به پیش خواهد رفت.»

کد خبر 300777

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ارتباطات و فناوری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha