هوا گرگ و ميش است و هنوز خورشيد در كنار حرم شمسالشموس پديدار نشده است. زن و مرد بر آستانش ايستادهاند و قامت ميبندند تا پس از يكماه مهماني، در حرم هشتمين امامش به تعظيم در برابرش بپردازند. صداي مكبر فضاي حرم را پر ميكند، صداي دلنواز مردي كه رو به سوي امام رضا(ع) ايستاده و همه را فراميخواند براي گفتوگو با صاحبخانهاي كه از شوق بندگانش براي صحبت با او به وجد ميآيد. صداي مكبر ميانسال هرچند براي زوار، آشنا اما هر روزش متفاوتتر از روز قبل است. حاج مهدي ضيائي بيش از 30سال است مكبر و مجري حرم امامرضا(ع) بوده و در اين مدت بيشتر نمازهاي عيد فطر را مكبري كرده است. عيدفطر بهانهاي شد تا به سراغ مكبر ميانسال برويم كه از حال و هواي او با خبر شويم؛ حال و هوايي كه با تمام جماعتي كه در حرم حضور دارند متفاوت است.
- من آخرين سؤالم را اول ميپرسم؛ سؤالي كه شايد ذهن خيليها را بهخود معطوف كند. زماني كه نماز خوانده ميشود همه رو به سوي قبله هستند و شما رو به سوي جمعيت، درست مقابل همديگر، ديد شما در آن زمان به اين ماجرا به چه صورت است؟ و چه حسي داريد؟
نماز عيدفطر در صحن جامع رضوي برگزار ميشود. بهتر است بگويم از اين صحن شروع ميشود و بهخاطر ازدحام جمعيت، اين صف گاهي اوقات به خارج از صحنها نيز كشيده ميشود، اما چيزي كه براي من خيلي با ارزش است و دلم را به لرزه درميآورد اين است كه در صحن جامع رضوي همه نمازگزاران پشت به حرم و رو به قبله در حال خواندن نماز هستند اما من روبهروي امام هستم. من هستم و آقا. حس قريبي است، نه غريب بهمعناي دوري بلكه بهمعناي نزديكي. احساس ميكنم من و امام در چند متري هم قرار داريم. چشمهايتان را ببنديد و مرا در حال مكبري نماز عيدفطر تصور كنيد، فقط من هستم و امامرضا(ع). من مقابل ديدگان خورشيد خراسان هستم و اين بالاترين و برترين مكاني است كه يك انسان ميتواند داشته باشد. گاهي اوقات وقتي در اين جو و فضا قرار ميگيرم، بغضم ميگيرد و حس شعف وصفناپذير و هيجانآوري دارم. هر چه فكر ميكنم تا كلمهاي پيدا كنم و بتوانم حسم را با آن بيان كنم نميتوانم. فقط بايد در جايگاه من باشيد و در آن فضاي معنوي و روحاني قرار بگيريد تا متوجه شويد كه چه حسي به من دست ميدهد.
- قبل از اجراي مكبري، مخصوصا قبل از نماز عيدفطر چه حسي به شما دست ميدهد؟
ميدانيد حسهايي كه در اين لحظات به انسان دست ميدهد قابل توصيف نيست اما فقط ميگويم كه قبل از هر نمازي متوسل به بانو فاطمهزهرا(س) ميشوم. از بانو ميخواهم بدون هيچ مشكلي بتوانم برنامه را اجرا كنم و حرفهايي كه آماده كردهام را فراموش نكنم. براي همين از مكبرين و مجريان ميخواهم كه قبل از انجام اين كارها 2 ركعت نماز براي بانوي دوعالم بخوانند و از او استغاثه كنند. اگر فرصت براي خواندن نماز نيست به مادرمان سلام كنند و از او كمك بخواهند. رمز موفقيت من در تمام اين مدت كمك گرفتن از فاطمه زهرا(س) بوده است. در طول زندگيام اجراهاي زيادي داشتهام، حتي روز بعد از عيد نوروز زماني كه حضرت آيتالله خامنهاي به مشهد ميآيند مسئول اجرا من هستم اما تا به حال هيچ مشكلي برايم پيش نيامده است و ميتوانم بگويم در مشهد كمترين اشتباه را بين مكبرين داشتهام.
- مكبري و مجري بودن سخت است؟
بيشك هر كاري سخت است، مخصوصا كاري كه در رابطه با خدا بوده و حقالناس در ميان باشد.
- از سختيها و مشكلاتتان بگوييد.
مكبر و مجري نماز بودن، درست مثل مجري يك برنامه زنده بودن است. در تمام اجراهاي زنده، يكسري مشكلاتي وجود دارد. كوچكترين اشتباه، قابل جبران نيست و مجري بهخاطر اشتباه زير سؤال ميرود. شايد مكبر و مجري نماز بودن بهنظر متفاوت با مجري برنامه زنده بودن باشد اما قالب آن يكي بوده و جاي خطا و اشتباه وجود ندارد. اما يك تفاوت بزرگ بين مكبر و آنها وجود دارد؛ مكبر و مجري نماز براي تمام اقشار صحبت ميكند. زائران از سراسر ايران و حتي خارج از كشور براي زيارت به حرم امام رضا(ع) ميآيند، آن هم براي زيارت؛ پس تمامي آنها افراد خاصي هستند. از طرفي افرادي كه براي زيارت به حرم ميآيند، بسيار فهميده هستند. من بايد تمامي اين موارد را درنظر بگيرم، به همين دليل بايد مطالبي را بگويم كه درخور اين افراد و بهروز باشد. آنچه من ميدانم بايد كاملتر از آنها باشد تا بتوانم اطلاعات به روز و درستي به مردم ارائه كنم. خيلي مواقع مردمي كه در حرم هستند براي نماز آنجا نيستند، صرفا براي زيارت آمدهاند و قصد اقامه نماز ندارند. اين صداي مجري و مكبر است كه اگر خوش، رسا و گويا و بحق باشد به دل و جان آنها رسوخ ميكند و گاهي اوقات باعث ميشود كه زائران ترغيب به خواندن نماز جماعت شوند و در صف نماز جماعت قرار بگيرند. چنين اتفاقي براي دنياي يك انسان كافي است. از طرفي مكبر و مجري بايد بهطور مكرر و مداوم روي حالت و لحن صدا، قرائت قرآن، آشنايي با قرآن، تجويد و تفسير و ... كار كند و هيچ اشكالي در اين موارد نداشته باشد. تسلط كامل باعث ميشود كه حس آرامش بيشتري داشته باشد و بدون استرس كارش را انجام دهد. مكبر حتي روي صوتش نيز بايد كار كند و هر بار كه تكبير ميگويد بايد لحني متفاوت داشته باشد تا شنوندهاش خسته نشود. يكي از معصومين گفته است مكبرين، انسانهاي بالايي هستند و در روز قيامت جايگاه بالايي دارند، وقتي چنين حديثي گفته شده مكبرين بايد خيلي دقت كنند چرا كه اين موضوع نشان ميدهد كه مسئوليت سنگيني برعهده آنهاست. مردمي كه براي نماز جماعت در حرم حاضر شدهاند، با صداي مكبر نماز خود را تنظيم ميكنند؛ درست است كه چند سالي ميشود بلندگو در مساجد و حرمها كار گذاشته شده و صداي امام جماعت شنيده ميشود اما در زمانهاي قديم نمازها براساس صداي مكبر گزارده ميشد. از طرفي خيلي مواقع است كه بلندگو خراب شده يا برق قطع ميشود و باز اين صداي مكبر است كه به داد مردم ميرسد.
- نخستين بار كه مكبر حرم امام هشتم شديد چه حسي داشتيد؟
حس استرس و ترس داشتم. تصور كنيد من فردي بودم كه از دوران كودكي مكبر بوده و در ميان جمعيت بودم. همين حضورم در ميان مردم حس ترس را از من برده بود و اعتماد به نفس زيادي به من داده بود اما نخستين بار كه مكبر حرم امام بودم، ترس و استرس تمام وجودم را گرفته بود. اين حس در لرزش صدايم بهخوبي حس ميشد، اما مرور زمان باعث شد تا بر آن غلبه كنم و به ياري امام و لطف او سعادت داشتم كه در اين مدت مكبر آقا باشم و از سالها پيش بهعنوان خادم در حرم ايشان مشغول بهكار شدم.
- مكبر و مجري نماز عيدفطر با نمازهاي ديگر فرق دارد؟
از نظر من مكبري عيدفطر حس خوبي به آدم ميدهد. زماني كه همراه جمعيت وارد حرم ميشوم، با خودم ميگويم من براي اين مردم بايد مكبري كنم و دعاي قنوتشان را بخوانم، چه كار بزرگي انجام ميدهم. جمعيتي كه براي شركت در نماز عيد فطر در حرم حاضر ميشوند با اينكه صبح اول وقت است، بهمراتب از روزهاي ديگر بيشتر هستند و از هر قشر و طبقه اجتماعي و هر منطقهاي در آنجا حضور پيدا ميكنند. از طرفي مكبري نماز عيدفطر كمي سختتر از ساير نمازهاست، نماز عيدفطر بهخاطر نداشتن اذان و اقامه با نمازهاي ديگر فرق دارد و با «الصلاه» شروع ميشود و اين مكبر است كه قنوت را ميخواند. بايد حواسش به تعداد قنوتها در نماز باشد و يك اشتباه، پيامد خوبي بههمراه ندارد. مكبر بايد همزمان با امام قنوت را بخواند و درست همان كلماتي را بيان كند كه امام جماعت بيان ميكند و اين كار را سخت كرده و هر لحظه ممكن است اشتباهي از مكبر سر بزند.
- گفتيد از سال 63 تا الان مكبر و مجري هستيد، حدود 30سال مكبري، برايتان تكراري نشده است؟
هرگز براي من تكرار در اين كار وجود نداشته. هر بار با خودم ميگويم از كجا معلوم كه اين بار آخرين بار نباشد كه مكبري آقا را انجام ميدهم. ممكن است به من بگويند ديگر نميخواهيم مكبر امام باشي يا اصلا عمرم به دنيا نباشد و از اين موضوع دلم ميگيرد. تابستانها، زمستانها، روزها و هفتههاي زيادي را مكبر و مجري بودهام اما هيچ وقت مكبري آقا كه بزرگترين سعادت در زندگيام بوده براي من تكرارشدني و معمولي نشده است. هميشه تلاش كردهام كه خودم براي مردم تكراري نباشم و اطلاعاتم طوري باشد كه وقتي شروع به صحبت ميكنم، مردم تا انتهاي موضوع را ندانند. سعي كردهام هر بار كه اجرا ميكنم صحبتي تازه و بهروز براي نمازگزاران داشته باشم. دوست ندارم وقتي شروع به حرف زدن ميكنم آنها از «ب» بسمالله تا «ت» تامت حرفهايم را از بر بدانند.
- بي شك خاطرات زيادي از مكبري خود در نمازهاي عيد فطر داريد، يكي را برايمان تعريف ميكنيد؟
خاطرات زياد است، اگر الان بخواهم در مورد آنها حرف بزنم نميتوانم بهترينها را بگويم. اما مطلبي كه ميخواهم بگويم شايد اسمش را خاطره بتوان گذاشت. من از اشتباه در تعداد قنوتهاي نماز عيدفطر خيلي هراس دارم. همانطور كه ميدانيد در ركعت اول 5قنوت داريم و در ركعت دوم 4قنوت و اشتباه در اين تعداد باعث ميشود نماز اين همه آدم غلط شود. من براي اينكه اين تعداد را اشتباه نكنم هميشه در جيبم هسته خرما، نخود، شكلات و... ميگذارم و هر قنوت را كه ميخوانم يك دانه را برميدارم. براي ركعت دوم يك دانه را برميدارم تا 4 قنوت بعدي را اشتباه نكنم. يكبار نميدانم چه شد كه يكي از نخودها را گم كردم و تصور كردم كه قنوت چهارم؛ قنوت پنجم است. ميخواستم ركوع بدهم كه جمعيت كه حواسشان بود قنوت پنجم را خواندند و متوجه اشتباهم شدم. خدا را شكر آن روز اتفاقي نيفتاد و كسي هم اعتراضي در اين رابطه به من نكرد اما بعد از آن سعي كردم كه هرگز چنين اشتباه بزرگي را مرتكب نشوم.
- برگرديم به سالها قبل، اينكه چطور شد شما مكبر شديد؛ علاقه خودتان بود يا دست بر قضا اين اتفاق براي شما رخ داد؟
قبل از اينكه به مدرسه بروم، با مكبري آشنا شدم. پدرم از همان دوران طفوليت مرا به مسجد ميبرد. وقتي مردي بچهاش را در چنين سني به مسجد ميبرد معلوم است كه آن خانواده متدين و ديندار بوده و ارادت خاصي به ائمهاطهار و معصومين(ع) دارند. وقتي در همان سن كودكي مكبري ميكردم، همه متوجه صداي خوبم شدند و تشويقهاي خانوادهام و ديگران مرا بيشتر به سمت مسجد كشاند. بعد از مدتي عاشق مسجد شدم و مكبري را رسما شروع كردم. مدتي از مكبري در مسجد نگذشته بود كه بهعنوان مكبر و مجري نمازجمعه انتخاب شدم، اوايل نمازجمعه در ميدان پارك برگزار ميشد و بعد از آن در زمين چمن بيمارستان و بعد به سفارش امام خميني(ره) و مقاممعظم رهبري، نمازجمعه در آستان مقدس امام رضا(ع) برگزار شد. تقريبا سال 63 بود كه بهعنوان مكبر حرم امام مشغول بهكار شدم. اوايل مجري دوم و سوم بودم و اگر مجريهاي اول و دوم نميآمدند من اجرا را بهعهده ميگرفتم اما بعد از مدتي مكبر و مجري اول شدم و سالهاست كه مكبر حرم امام رضا(ع) هستم.
نظر شما