اين كتاب كه در قطع وزيري منتشر شده مطالعهای در زمینه دانش نشانها یا همان نشانشناسی (heraldry) است.
در «پیشدرآمد» و «درآمد» آمده است :
برای انسان غربی، و به ویژه اروپایی، نشانها شاید مثل آن باشند که رنگ سبز و بتهجقه و اسلیمی برای ما ایرانیها هستند. اما تفاوت اساسی میان طرحهایی مثل بتهجقه و اسلیمی با نشانها در این است که نشانها متعلق به یک خاندان یا نهاد مشخص هستند، و افراد خارج از دایره وابستگان آنها حق استفاده از چنین نشانهایی را ندارند.
قوانین و مقررات ویژهای بر طراحی نشانها حاکم هستند که آنها را در حوزه نشانهها و نمادها یکتا میسازد؛ مثل خطهای مختلف پارسی یا عربی، از ثلث گرفته تا نستعلیق، که هر کدام از آنها ویژگیها و قوانین حاکم بر نحوه خطاطی خود را دارند، نشانهای اروپایی نیز قواعد و مقررات تقریباً ثابتی را دارند که هر کس بر آنها آگاهی داشته باشد مثلاً نشان غیر نشانشناسانه نیروی انتظامی ایران را با نشان به واقع نشانشناسانه خاندان سلطنتی انگلستان اشتباه نمیگیرد، و هر دوی آنها را از سنخ نشانهای نشانشناسانه نخواهد دانست...
پدیده «نشانشناسانه» (heraldic) در مفهومی معین میگنجد که از تعاریف و حدود معین، چه به لحاظ تاریخی و جغرافیایی و چه کاربردی، برخوردار است. برای نمونه، هیچکدام از نخستین اشکال «نمادگرایی» (symbolism) که به سپیدهدم تاریخ بازمیگردند، از قبیل «علامتهای» (emblems) سلطنتی مصر باستان، «طرحهای» (devices) مهرهای یونانیان، رایتهای عقابدار لژیونهای رومی، و بیرق کلاغنشانِ وایکینگها بنا بر آنچه که در این نگاشته خواهد رفت در معیارهای نشانشناسانه جای نخواهند گرفت. هنگامی که از «نشان» (arms) و «نشانشناسی» (heraldry) سخن به میان میآید مقصود مقولهای کاملاً مجزا و متفاوت از «نشانه» (sign) و «نشانهشناسی» (semiotics) است، چنانکه «نماد» (symbol) و «نمادشناسی» (symbology) نیز در مقولات دیگری میگنجند.
با مطالعه کتاب بر خواننده روشن میشود که نشانشناسی اروپایی مجموعهای نه صرفا مبتنی بر نظرات و دیدگاههای اشخاص مختلف، که گسترهای از قوانین معین و لمسپذیر است. پارهای از قوانین یاد شده دیرپا هستند و کلیات آنها در طول زمان دگرگونیهای اندکی پذیرفتهاند. نشانها عمیقا در تار و پود فرهنگ و ذهنیت انسان اروپایی تنیده شدهاند و باید اعتراف کرد که بخشی از فهم دقیق ذهنیت انسان اروپایی از مجاری درک کارکرد نشانها در فرهنگ اروپایی میگذرد. .
کتاب بر ابزار تاریخی بودن نشانشناسی تأکید کرده است و در بخشهایی از فصل اول حتی به کاربستپذیری نشانشناسی در مطالعات تاریخ ایران باستان نیز اشاره میکند. بنا بر رویکرد یاد شده، به دوران متأخر اشکانی و اوایل ساسانی نیز در همان فصل به عنوان گزینههایی محتمل برای وجود سامانهای نشانشناسانه اشاره شده است، که با توجه به مدارک تاریخی هر چند قلیل موجود حدسی جالب توجه است و میتواند آغازی بر مباحثی جدید در حیطه تاریخ ایران باستان باشد.
کتاب مصور است و بعضی از تصاویر به چشم خواننده ایرانی آشنا هستند، مانند شیری که نشان شرکت تولید کننده خودروهای پژو است. شروح مبسوطی در باب بسیاری از این تصاویر، که در نشانشناسی «نگاره» (charge) نامیده میشوند، در کتاب ارائه شده است.
کتاب شامل هفت فصل به انضمام پیشدرآمد و درآمد و یک پیوست و نمایه و واژنامه است. فصل اول به تاریخچهای مختصر از نشانها میپردازد و فصل دوم نیز مانند فصل اول حائز جنبههای تاریخی بسیاری است. از فصل سوم تا ششم مبانی نشانشناسی نمود بارزتری از جنبههای تاریخی دارند، که در فصل چهارم بروز این نمود افزونتر است. فصل ششم شاید برای مترجمان حاوی نکات جدیدی باشد، و فصل هفتم بررسی بسیار کوتاهی درباره منابع و مآخذ حوزه نشانشناسی است. پیوست کوتاه کتاب از نظر مباحث پرچمشناسی جالب توجه است.
در کل، عمده تلاش اثر بر معادلگذاریها و فهمپذیر کردن بسیاری از اصول و قواعد نشانشناسی اروپایی متمرکز شده است. نویسنده تلاش کرده است تا بسیاری از واژگان پیچیده نشانشناسی را در زبان فارسی معادلگذاری کند. معادل گذاري هايي كه نقاط ضعف و قدرت آنها به مرور زمان مشخص خواهد شد.
نظر شما