یکی از چهرههای متفاوت آن سالها، استیون اسپیلبرگ است. وی با سماجت هر چه تمامتر و قبل و پیش از آن که هر گونه سواد سینمایی و آکادمیک در این زمینه داشته باشد، جای پای خود را در میان جوانان آتیه دار باز کرده بود. دوئل که جزو اولین ساختههای اسپیلبرگ به شمار میرود، در حقیقت وداع پایانی و قطعی سینمای آمريكا با گونهي كلاسيك است .
اسپیلبرگ این فیلم را در سال 1971 و با بودجهای معادل چهارصد هزار دلار ساخت. فیلمی کم خرج که به نظر می رسيد تنها بتواند5 یا6 روز و در چند شهر به نمایش درآید در حالی که ناگهان به فیلمی تبدیل شد که هم مردم و هم منتقدان آن را ستودند. در این فیلم تعلیق و دلهره که جزو اساس سینما به حساب می آید، توسط یک سینماگر25 ساله به تصویر کشیده میشود.
یک کامیون سنگین در صحراهای نوادا به دنبال یک اتومبیل سواری از نوع دوج است تا او را بدون هیچ دلیل زیر بگیرد یا از دره پرت کند. از هویت راننده کامیون و راننده دوج اطلاعی داده نمیشود و تنها تنازع بقا در این صحرا بر اثر کشمکش و تعقیب و گریز است که عینیت دارد. راننده اتومبیل سواری برای زنده ماندن مجبور است از غیر ممکنها ممکن بسازد و راننده کامیون نیز باید نابود کند؛ زیرا در اصل، نابودی و از بین رفتن است که سرشت او قوام می یابد.
آنچه باعث میشود تا فیلم دوئل در سالهای پس از قرن بیستم و در حال حاضر مورد توجه و اقبال قرار گیرد، فراگیر شدن بیمنطقیها در دنیای کنونی است . به نظر می رسد که در حال حاضر برای انجام هر کاری هیچ ادلهای مورد نیاز نیست . در صحرای نوادا هنگامی که "تقاضاهای کمک " راننده اتومبیل دوج از معدود عبور کنندگان به جایی نمیرسد و حتی درمقابل چشمان این شاهدان ، کامیون دیوانه وار به سمت ماشین سواری برای نابود کردنش روانه می شود، می توان سیگنالهای وحشتناک حضور و کثرت بیمنطقیها را در زندگي كنوني بيشتراحساس کرد.
در فیلمهای صاحب سبک ، فیلم دوئل فیلمی کلاسیک از سینمای امریکا به حساب میآید. فیلم دوئل فارغ از آنچه که عرف فیلمسازی است حتی در دهه هفتاد بدون توسل به زرق و برق متظاهرانه و استفاده از دکورها و هنرپیشههای خاص ، تنها و صرفا با بیان یک داستان و قصه واقعی به روایت سینمایی و تصویر توانسته است حضور هرج و مرج ، تکیه بر بی منطقیها و ترویج آن را به تصویر بکشد.
نظر شما