بدون شک پدیده اسلامگرایی در قرن بیستم و بیست و یکم و خصوصاً دهه اخیر مورد قبول اکثر صاحبنظران واقع شده است، یکی از علل مهم این گرایش هماهنگی تعلیمات این دین مبین با فطرت انسانهاست و وقتی فطرت پاک در معرض چنین دستورها و تعلیماتی قرار گیرد جذب میشود و همین امر باعث تبلیغ و گسترش این تفکر میشود.
از بین فرقههای اسلامی، تشیع به عنوان مؤثرترین مذهب، دارای نگاهی عقلانیتر از دیگر فرق اسلامی است، از همین رو در دهههای اخیر مورد توجه خاص شرقشناسان واقع شده است.پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تأثیرگذاری این نهضت بر دنیای اسلام باعث شد که بیش از پیش مبانی نظری و تاریخی تشیع مورد اهتمام قرار گیرد.
مطالعات اسلامی در غرب عمدتاً از سه جریان و پدیده متأثر بوده است:
1 -تحولات فرهنگی و سیاسی در غرب، 2 - تحولات سیاسی و فرهنگی در شرق، 3 - روابط شرق و غرب.
با توجه به این نکته و نظر به اهمیت دادن محققان حوزه شرقشناسی به هریک از این سه جریان دیدگاههای مختلفی در باب مراحل مطالعات اسلامی در غرب ارائه شده که از میان آنها آنچه مناسبتر به نظر میرسد تقسیم آن به پنج مرحله به شرح زیر است:1 - مرحله دفاع (از ظهور اسلام تا قرن 14)، 2 - مرحله تبشیر (قرن 15و16)، 3- مرحله استعمار (قرن 17و18)، 4 - مرحله تحقیق علمی (قرن 19و20)، 5 - مرحله فرا استعماری (بعد از واقعه 11سپتامبر)
توضیح مختصر این مراحل این است که در مرحله اول مسیحیان در مقابل قدرت نظامی مسلمانان واکنش نشان داده و از مبانی و اصول مسیحیت دفاع کردند. در این راستا برای مقابله با این پدیده نوظهور (اسلام) شروع به ترجمه متون اسلامی کردند که حاصل این ترجمهها مجموعهای شد که به نام مجموعه استعماری شهرت پیدا کرد.
این مجموعه با تشویق پیتر نکرم در فاصله سالهای 1100 تا 1500 به انجام رسید. در مرحله تبشیر هم آن چنان که از نام آن پیداست هدف آن شناساندن و تبلیغ مسیحیت در جوامع شرقی بوده است. نقطه مشترک هر دو مرحله، ضدیت تمام عیار با اسلام و طرح اتهامات و افتراهایی بر ضد اسلام و پیامبر(ص) بود.
در مرحله استعمار با پدید آمدن ابعاد تازهای در روابط غرب و شرق مخصوصاً مسایل اقتصادی نگاهی جدید با رویکردی اقتصادی به اسلام و شرق به وجود آمد. با افزایش ارتباطات در قرون اخیر آغاز دینپژوهی علمی و افزایش مطالعات اسلامی یعنی «مرحله تحقیق علمی» پدیدار شد. در این مرحله در کنار رشد فزاینده مراکز مطالعات اسلامی و شرقشناسی، شاهد ورود غیر اروپاییها نیز به این عرصه هستیم.
پس از واقعه 11 سپتامبر بسیاری از معادلههای سیاسی و فرهنگی جهان تغییر کرد، مطالعات اسلامی هم از این تغییر بینصیب نماند. گرچه بحث در این باره مجال و فرصت دیگری را میطلبد اما به طور خلاصه غرب به رهبری آمریکا و با استفاده از ابزار رسانه و با مقاصد سلطهجویانه ادبیات تازهای در حیطه مطالعات اسلامی وارد کرد.
در این ادبیات بیشتر بزرگ نمایی ابعاد ستیزهجویانه اسلام با استفاده از واژههایی چون تروریسم و بنیادگرایی مدنظر بوده است.اما در مورد شیعهپژوهی به طور اخص میتوان ادعا کرد که چهار مرحله در طول تاریخ گذرانده است:
1 - مرحله قبل از جنگ جهانی دوم، 2 - مرحله بعد از جنگ جهانی دوم، 3 - مرحله بعد از انقلاب اسلامی ایران، 4 - مرحله بعد از یازده سپتامبر.
در مرحله اول یعنی قبل از جنگ جهانی دوم، غرب تصویر روشنی از شیعه نداشت زیرا مواجهه آنها برای اولین بار در ضمن جنگهای صلیبی با فاطمیان و نه شیعیان دوازده امامی بود.
برنارد لوییس ضمن بیان این مطلب میافزایدگرچه شاید غرب به طور طبیعی با شیعیان اثنی عشری در سوریه و فلسطین برخورد کرده باشد ولی آنان (شیعیان) نه مانند فاطمیان در منطقهای مستقل حکومت داشتند و نه مانند اسماعیلیه جلوه عرفانی، از همین رو برای نویسندگان صلیبی جذابیت کمتری داشتند و چهره مخدوشی از شیعه را ارائه میدادند. به طوری که کسی مثل ویلیام، اسقف اعظم صور و مورخ بزرگ پادشاهی صلیبی قرن 12م نظریات قابل توجهی درباره ماهیت تسنن و اسلام فاطمیان داشته اما اطلاعات چندانی در مورد تشیع امامی نداشته است.
نمونه دیگر ژاک دو ویتری مورخ صلیبی، اسقف منطقه عکاست با این که گزارشهای نسبتاً خوبی را درباره اسلام ارائه کرده اطلاعاتی که درباره تشیع عرضه میکند ناچیز و احتمالاً برگرفته از ویلیام صوری است.
ژان شاردن، جهانگرد پروتستان فرانسوی در دو نوبت به مدت تقریباً ده سال در ایران بود و مشاهدات دقیق و پر از جزئیات او مورد اعتماد نویسندگان بعد از او قرار گرفت. بخش مهمی از کتاب او نقش سیاسی مجتهدان را در طول غیبت دربر دارد که به تازگی در مطالعات پروفسور «آن لمپتون» و پروفسور «نیکی کدی» مورد استفاده قرار گرفته است.
اما در مورد مرحله پس از جنگ جهانی دوم باید گفت شیعهپژوهی دوره جدیدی را با ویژگیهای خاص در غرب به خود اختصاص داد. یکی از آن ویژگیها ورود شرقشناسان آمریکایی با حمایتهای کلان اقتصادی و امکانات فراوان به عرصه مطالعات اسلامی و شیعه بود.
در شیکاگو مطالعات اسلامی صورت گرفت. هاجسن از کسانی است که در مورد خاستگاه تشیع نظر داده است. همچنین ژوزف الیاش در اوبرلین کارهایی در مورد تشیع انجام داده است. البته این نگاه تفاوت دارد با آن نگاه دارالمسیحیت و حق و باطل که تا قبل از جنگ جهانی دوم بوده است.
به عبارت دیگر میتوان گفت نگاهی تعدیل شده به آموزههای شیعی از طرف مستشرقان شروع شد اما همین کارهای به اصطلاح نیمه منصفانه خالی از اشکال نبود، مثلاً ماسینیون که متفکری مؤثر در نویسندگان پس از خودش است و قبل از جنگ جهانی دوم شروع به تحصیل کرده و طبعاً تحولات آن زمان را هم درک کرده است و حتی تحت تأثیر پدیدارشناسی هوسرل و شاگرد هایدگر در آلمان بوده و کمکم با اسلام آشنایی پیدا کرده است و بالاخره به عرفان اسلامی پرداخته، نگاهی کاملاً مسیحیوار به شخصیتهای اسلامی دارد.
به طوری که وقتی پیامبر(ص) را تعریف میکند ناخودآگاه انسان شخصیت مسیح را به ذهن متبادر میکند و یا وقتی از حضرت زهرا(س) سخن به میان میآورد گویی مریم مقدس را توصیف میکند.
در سال 1964 کنفرانس اسلامشناسی در استراسبورگ فرانسه انجام گرفت که برای اولین بار از دو محقق شیعی به نامهای سید حسین نصر و امام موسی صدر دعوت بهعمل آمد تا در مورد فکر شیعی و معرفی آن مقاله ارائه دهند.در این کنفرانس دکتر نصر مقاله خود را به فرانسه و امام موسی صدر به عربی ارائه کردند.
امام موسی قول داد که پس از بازگشت به لبنان آن را به فرانسه ترجمه و ارسال نماید، اما پس از یک سال جریان ربوده شدن ایشان مانع از این کار شد.هانری کوربن دیگر متفکر فرانسوی است که به نوعی به آثار شیعیان توجه کرده است. گرچه نگاه تکبعدیای که مشخصه اکثر شیعه پژوهان بوده در آثار این نویسنده هم مشهود است اما کارهای وی دارای عمق و وسعت بیشتری است.
نیکلسون و ادوارد براون هم در انگلستان به آثار شیعی پرداختهاند. ویژگی کارهای این دو شرقشناس این است که بیشتر کتب ادبی و عرفانی ما را مورد مداقه قرار دادهاند. گرچه کوربن و نصر هم به عرفان اسلامی پرداختهاند اما فرق این دو نگاه (یعنی نگاه نیکلسون و براون از یک طرف و نگاه نصر و کوربن از طرف دیگر) در این است که در اسلام نصر و کوربن، عقل شاخص است و عرفان و تصوف زیر سلطه عقل دیده میشوند اما در نظرگاه براون و نیکلسون عقل به نفع عرفان ذبح میشود. در واقع همان نگاه عرفانی قرن پنجم و ششم به عقل را میتوان در آثار این دو نفر دید مانند کتاب «عقل و ایمان» نیکلسون. به هر حال در قرن بیستم، پژوهشهای شیعی گسترش فراوانی پیدا کرد.
در مرحله بعدی یعنی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به علت تأثیر این پدیده نوظهور بر فرهنگ و سیاست دنیای معاصر مطالعات شیعی با ابعاد تازهتری روبهرو شد. به طوری که میتوان ادعا کرد حجم کارهای انجام گرفته بعد از انقلاب اسلامی معادل بلکه بیشتر از کل کارهای انجام گرفته در طول تاریخ قبل از انقلاب در مورد شیعه بوده است؛اما مسئله مهم و سؤال اساسی در این رابطه این است که ما به عنوان کانون توجه این مطالعات تا چه حد از کارهای پژوهشی درباره تشیع و شیعه شناسی آگاهیم؟ وزن علمی این کارها تا چه حد است؟ چه پژوهشگرانی و چه مراکزی امر شیعه پژوهی را در جهان معاصر دنبال میکنند؟ و...
امروزه این پرسشها پیش روی ماست که متأسفانه نمیتوان پاسخ مناسبی را به این پرسشها داد. البته ناگفته نماند تلاشهای خوبی در این چند سال اخیر صورت گرفته ولی ناگفته پیداست که نه تنها کافی بلکه در مواردی با مشکلات عدیدهای روبهرو است که جای بررسی آن در این مقاله نیست.
مراکز و دانشگاههای شیعهپژوهی
مراکز و دانشگاههایی که در رابطه با شیعه تحقیق و کرسیهای جدی دارند تعداد زیادی را شامل میشوند که در زیر به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
1 - دانشگاه بریستول انگلستان: بخش اسلامشناسی این دانشگاه زیر نظر دکتر رابرت گلیو، متخصص در افکار و اندیشههای اسلامی دوره میانه و به خصوص تشیع اداره میشود. از آنجا که وی هر سه پایاننامه خود را در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری درباره تشیع نگاشته و در حد قابل توجهی با تشیع آشنایی دارد جهت دهی خاصی در مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه بریستول تحت ریاست او دیده میشود.
2- دانشگاه منچستر انگلستان: دروس مقطع کارشناسی در دو بخش صدوبیست واحدی ارائه میشود و یکی از دروس بخش دوم درسی است با عنوان تشیع. از جمله پایاننامههای دفاع شده در این دانشگاه میتوان به ظهور شیعه در ایران در عصر صفوی اشاره کرد که «امیر باریک» آن را انجام داده است.
3 - دانشگاه پرینستون آمریکا: هدف بخش مطالعات اسلامی این دانشگاه توسعه و پیشرفت مطالعات عقاید و آداب اسلامی با تأکید بر تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است.
4 - موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل کانادا: این مرکز را ویلفرد کنت ویل اسمیت در سال 1952م همزمان با تأسیس کتابخانه مطالعات اسلامی ISL و در ادامه اهداف در نظر گرفته شده برای آن ایجاد کرد.تحقیقات این مرکز را محققان مسلمان و غیر مسلمان و در راستای فهم تمدن اسلامی انجام میدهند. اکثر استادان و دانشجویان این مرکز از این کشورها هستند: کانادا، آمریکا، فرانسه، رومانی، اوکراین، کره، ترکیه، مصر، غنا، اندونزی، ایران، لبنان، پاکستان، هند و تونس.