به گزارش شفقنا رسانه، هادی خانیکی در پنل نشست تخصصی معاونت زنان ریاست جمهوری با اشاره به دغدغه اجتماعی روزنامهنگاران گفت: مساله این است که تا چه اندازه روزنامه نگاری اجتماعی در روزنامههای ما جدی گرفته میشود و تا چه اندازه جای کارکرد حرفهای و اخلاقی خالی است.
او افزود: به نظر من رسانه جای ارتباط را گرفته است به این معنا که سخت افزار ارتباطات رسانهها هستند و ما در رسانههای امروز به چگونگی انتشار خبر بیشتر توجه میکنیم تا این که آیا بین گوینده و مخاطب ارتباط برقرار شده است یا نه و در مجموع آیا رسانه شرایط گفت و گو را در جامعه فراهم کرده است یا خیر. مساله دوم این که میخواهم به عملکرد خودمان یعنی اهالی رسانه هم انتقادی داشته باشم. دنیای رسانه تا چه اندازه به گشودگی مشکلات در جامعه کمک میکنند؟ رسانه هم میتواند فضای جامعه را باز کند و هم میتواند فضای جامعه را ببندد. چه زمانی می تواند فضای جامعه را ببندد؟ آن زمانی است که ما و دیگری، تشکیل میشود، یک ما در جامعه و آنهایی دیگر در حکومت. وقتی ما و دیگری شکل میگیرد به اصطلاح آن مرزهای هویتی شکل می گیرد، و زمانی که دو جنس یا دو نسل یا جریان سیاسی میسازد که نمی توانند با هم گفت و گو کنند. در این شرایط رسانه عاملی برای ایجاد مرزها و بستن فضای گفتوگو در جامعه میشود.
- خانيكي: رسانه باید به مثابه گره گشایی در جامعه عمل کند
خانیکی تصریح کرد: اما زمانی که رسانه هر مساله حاد در جامعه را به یک مساله مشترک تبدیل میکند گره گشایی رسانهای اتفاق میافتد. اگر رسانه و سیاست هر دو انگاره نگار شوند، به دنیای فروبستگی ها میرسیم و اگر برای ارتباطات پل شوند، در آنجا به دنیای ارتباطی میرسیم و رسانهای شدن مسایل زنان میتواند به حل مشکلات کمک کند. خیلی وقتها مطلبی را منتشر میکنیم اما ارتباطی شکل نمیگیرد. بسیار اسیر فرم میشویم و با افزایش تیراژ و جنس کاغذ تلاش میکنیم، توجه دیگران را جلب کنیم اما توجه نمیکنند.
او با تاکید بر این پرسش که چقدر در جامعه ما به بزرگترین تغییر صورت گرفته در خانوادههای ما پرداخته شده است، گفت: در تفاوت بین دو تحقیق انجام شده در ایران 1353 و 1383 این نتیجه به دست آمد که نهاد خانواده مهمترین نهادی است که در جامعه ایران تغییر کرده؛ نقش مردان در تصمیمگیری کم شده و سهم زنان افزایش یافته است. به عبارت دیگر خانواده مهمترین نهادی است که در ایران دموکراتیک تر و مدنی تر نسبت به گذشته شده است. این موضوع کجا باید بررسی شود؟ جز این که روزنامه نگاری اجتماعی باید به آن بپردازد. روزنامه نگاری اجتماعی، روزنامه نگاری مسائل اجتماعی است. مساله روزنامه نگاری تنها مسائل نابود کننده جامعه نیست بلکه به معنای روزنامه نگاری است که به فرایند های تغییر دهندهی جامعه میپردازد و تحرکات توسعهای را در جامعه دنبال میکند.
- ضعف در اخلاق حرفهای از کمبودها نشأت میگیرد
عضو هیات علمی دانشگاه علامهطباطبایی علت ضعف در حوزه اخلاق حرفهای و اجتماعی را در کمبودها دانست و افزود: چون نهادهای حرفهای و آموزشهای ما کارساز نیستند، به همین دلیل از فرد روزنامهنگار انتظار داریم اخلاقی عمل کند. به جای آن که به دنبال فضای اخلاقی باشیم انتظار داریم فرد روزنامهنگار اخلاقی عمل کند. از نظر من مواجهه با سه سیطره اخلاقی است که او را به کار غیر اخلاقی حرکت میدهد. اولین مانع اخلاقی سیطره منفعت است. فرد به عنوان روزنامهنگار رها شده است و پشتیبان نهادی ندارد و فکر میکند خودش باید همه مشکلاتش را حل کند. بخصوص در نگاه به گذشته احساس مغبونیت میکند و بنابراین این فرد دست به رفتار غیر اخلاقی میزند. امر دوم غفلت هست؛ جامعه ما حتی بخش نخبه آن دچار نوعی بیحسی است. بنابراین در مشارکت عموم است که امر اخلاقی صورت میگیرد. امر اخلاقی در بیتفاوتی و کنار بودن صورت نمیگیرد. جامعه همیشه مشارکت جو بوده است و اگر مشارکت سیاسی اجتماعی و فرهنگی صورت نگیرد، اخلاق نیز در آن شکل نخواهد گرفت.
او ادامه داد: امر سوم سیطره سیاست است. سیاست زدگی نیز حقیقت را قربانی گرایشهای سیاسی میکند. شما یک پدیده ساده سیاسی را بررسی کنید. در یک دولت پدیدهی ریزگردها امری وابسته به اعمال نظر قدرتهای خارجی است و در یک دولت دیگر وابسته به عملکرد یک سازمان خاص یا نهاد خاص است. اگر آن نهاد خاص مسئولش عوض شود مساله ریزگردها هم حل میشود. در یک دولت مساله مذاکرات هستهای به صورت کامل قابل نظارت نیست و به آن پرداخته نمیشود اما در یک دوره دیگر همه باید از ریزترین جزئیات مذاکرات با خبر شوند. این نوع نگاه باعث تخریب اخلاق در روزنامهنگاری اجتماعی میشود.
این مدرس ارتباطات در پایان گفت: اگر میخواهیم اخلاق در روزنامهنگاری ایجاد شود، باید نگاه نهادی به این مساله را ایجاد کنیم و نه نگاه فردی به روزنامهنگار، که آسیبهای فراوانی را ایجاد میکند.
- راودراد: موفقیتهای زنان در رسانهها دیده نمیشود
اعظم راودراد در پنل نشست تخصصی معاونت زنان ریاست جمهوری که به مناسبت هفته دولت برگزار شد، گفت: موضوع صحبت من، رابطه زنان و رسانههاست و میخواهم به این سوال پاسخ دهم؛ چرا در جامعهای که طبق آخرین اطلاعات آماری از 6 هزار خبرنگار رسمی ثبت شده 60 درصد آن زن است تصویر خوشایندی از زنان در رسانهها دیده نمیشود؟
او ادامه داد: علیرغم این که از نظر تعداد، خبرنگاران زن نسبت به خبرنگاران مرد بیشتر هستند اما این سوال مطرح است که چرا موفق به ارایه تصویر صحیح از زن به جامعه نشدهاند؟ برای پاسخ به این سوال سه مبحث را در رابطه زن و رسانه ها مطرح می کنم. اول، زنان به عنوان کارگزاران رسانه یعنی زنانی که در رسانههای مختلف تولید محتوا میکنند. دوم، بازنمایی زنان در رسانهها به این معنی که با مطالعه محتوای رسانهها ما چه تصویری از زنان را اخذ میکنیم. سوم، زنان به عنوان مخاطبان رسانه است یعنی استفاده رسانهای زنان چگونه است و زنان از چه رسانههایی استفاده میکنند و بیشتر چه مباحثی را دنبال میکنند.
راودراد در پاسخ به پرسش مطرح شده دربارهی بازنمایی زنان در رسانهها اظهار کرد: به طور خاص زنان در مطبوعات بیشتر در نقش قربانی در صفحات حوادث هستند و در سینما و تلویزیون بازنمایی کلیشهای از زنان وجود دارد و تاکید بر نقشهای خانهداری است؛ حتی درباره زنان شاغل و فعال اجتماعی که نتیجهاش افزایش بار نقش برای زنان شاغل میشود. در بحث ظاهر گرایی در بازنمایی زنان در تلویزیون هم تعریف ارایه شده از زن با وضعیت موجود متفاوت است و آن تعریف مبتنی بر ظاهر گرایی است. نادیده گرفتن تغییرات در زنان خانهدار هم یکی دیگر از مشکلات در رسانه است و در تلویزیون همان زنان بیست یا سی سال پیش را نشان میدهند در حالی که نقش زنان در خانه نیز تغییر کرده است.
- رسانهها زمانی به زنان میپردازند که دچار آسیب شدهاند
این مدرس ارتباطات ادامه داد: زنان مخاطب رسانه را در مواجهه با رسانه به دو دسته تقسیم کردهام؛ یک دسته زنان آرمانگرا و دسته دوم نسلهای بعدی که به طور طبیعی ارزشها و آرمانهایشان در یک نسبتی با ارزشهای ما تفاوت دارد. در مساله بازنمایی، متاسفانه جایی با زنان در مطبوعات رو به رو می شویم که یک بلایی به سرشان آمده و سایر لایه های اجتماعی برای زنان دیده نمیشود. گویی در جامعهای زندگی میکنیم که زنان دائما قربانی میشوند و امکان فعالیت ندارند. در حالی که واقعیت چیز دیگری است و بر اساس آمار رسمی فقط در قشر روزنامه نگاران 60 درصد زن هستند که من معتقدم به آمار غیر رسمی بیشتر نیز است مثلا در صدا و سیما برخی از مشاغل را زنان انجام میدهند اما به نام مردها مطرح میشود. به این دلیل که آن برنامه ساعت 2 شب پخش می شد و میگفتند چه معنی میدهد یک زن تا این ساعت بیرون از منزل کار کند؟ بنابراین نام یک مرد را به جای نام زنی مینوشتند که کار کرده است. در سینما و تلویزیون هم این بازنمایی کلیشهای وجود دارد، بخصوص در فیلمهای سینماییای که در تلویزیون پخش میشوند. اگر در یک فیلم نقش اصلی برای یک زن باشد او را از فعالیتهای اجتماعیش دور میکنند و بیشتر در آشپزخانه و خانه نشان داده میشود.
- زنان تحصیلکرده خانهدار با زنان بیسواد خانهدار نقش اجتماعی متفاوتی دارند
اعظم راودراد در ادامه گفت: در سالهای گذشته بیش از 60 درصد زنان وارد دانشگاه میشدند و بعد از فارغ التحصیلی کمتر از 30 درصد این افراد جذب بازار کار میشوند. این موضوع یعنی حداقل 30 درصد این افراد خانهدار میشوند. حال این سوال مطرح است که آیا یک زن خانهدار لیسانس با یک زن دیپلمه یا بیسواد یکسان است؟ بازنمایی این دو فرد در رسانههای ما تفاوتی ندارد. تصویر منفی از یک زن سادهاندیش که فقط بلد است بشوید، بپزد و بسابد،کاری به جز قهر کردن بلد نیست و با یک انگشتر یا دستبند طلا راضی میشود. این تصویر از قدیم است، درباره زنان امروز نیست که بخش عظیمی از زنان خانهدار را تشکیل میدهند. بنابراین بازنمایی از زنان خانهدار بسیار قدیمیتر از واقعیت است. درباره غیبت نقش سیاسی در تلویزیون باید بگویم برنامههای متعدد سیاسی در تلویزیون وجود دارد اما در کدام برنامه یک زن دعوت شده و درباره مسائل زنان نه، درباره مسائل کلی اقتصاد یا سیاست سخن بگوید؟ در کدام برنامه هستهای از زنان استفاده شده است؟ بنابراین این سوال مطرح است که این 60 درصد زنان تحصیلکرده کجا هستند؟ به همین جهت اکثر نقشهای زنان نمایشی است و زنان یا مجری هستند یا بازیگر ، و بقیه نقشها برای زنان داده نشده است.
او تصریح کرد: حال این سوال مطرح است که مقصر این مسائل کیست؟ در تحقیق من در زمینه روابط عمومی ها مشخص شد تعداد زنان در این حوزه بیشتر از مردان است اما زنان روابط عمومی رشته مرتبط تر داشتند در مقایسه با مردان روابط عمومی که رشته های فنی خوانده بودند و آنها در بدنه قرار داشتند و تولید محتوا می کردند. به سطح مدیران و معاونان که میرسید آقایان حضور داشتند. در حالی که سطح تحصیلاتشان کمتر بود و رشتههای آنها غیر مرتبط بود. سوال اول را اکنون باید پاسخ دهیم، این که علی رغم حضور زنان در رسانهها به صورت گسترده، چرا همچنان نقش زنان کلیشهای است؟ نه این که در دو دهه گذشته هیچ تغییری نکرده است اما این تغییر هنوز با بخش مطلوب جامعه تفاوت زیادی دارد. چون در فرهنگ چندین صد ساله ما جای مرد بیرون از خانه و نان آور بوده است و تصمیم گیرنده در همه زمینه ها و این فرهنگ در ذهن زنان جامعه نیز به صورت ناخودآگاه وجود دارد به همین دلیل ما نیازمند خود آگاهی هستیم.
- نژاد بهرام: عدالت جنسیتی در رسانههای نوین تحقق بیشتری داشته است
زهرا نژاد بهرام در پنل نشست تخصصی معاونت زنان که به مناسبت هفته دولت برگزار شد، موضوع اصلی را در بحث رسانههای نوین و مساله رویکرد جنسیتی دانست و تصریح کرد: در شرایط فعلی رسانههای نوین آنچنان گستردگی را به خود اختصاص دادهاند که روزنامه های سنتی به محاق رفتهاند. امروزه آن قدر روزنامه نگاری نوین گسترش یافته است که برخی از روزنامه ها را مجبور کرده است از سبک نوشتاری خارج شده و به فضای مجازی روی بیاورند و در بسیاری از موارد روزنامه نگاری را مجبور کرده است تا در دو حوزه پیش برود. نکته اینجاست، روزنامه نگاری نوین چه ویژگی هایی داشته که توانسته است تا این اندازه گسترش یابد. شاید سهل الوصول بودن اولین ویژگی این رسانهها باشد. سرعت از مهمترین ویژگیهای رسانههای نوین است اما تنها اینها نیست بلکه تعاملی بودن این رسانه ها بیشترین نقش را دارد. در روزنامه های سنتی فقط یک طرف سخن می گفت و دیگری فقط شنونده بود اما در رسانههای نوین گزینشی در کار نیست و نوعی آزادگی وجود دارد. فرصت های جدید در رسانه های نوین شرایطی را فراهم کرد که بتواند تاثیر جدی در گفتمانهای سیاسی و اجتماعی جامعه بگذارد. حتی در پیشرفته ترین رسانههای گذشته نیز شما گفتمانهای ثابت و مسلط بر جامعه را مشاهده می کردید. اما در رسانههای نوین این امکان فراهم شد که گفتمان غالب به چالش کشیده شود و زمانی که تعداد کاربر و مخاطب افزایش یافت و به دلیل تعاملی بودن این رسانه ها قابلیت تغییر در گفتمان غالب را فراهم میکند اینجاست که رسانههای نوین بیشتر مورد توجه قرار می گیرند.
او ادامه داد: رویکرد جنسیتی را از این منظر نگاه کنیم که هم مردان هستند و هم زنان؛ رویکرد جنسیتی را به این معنا نگاه نکنیم که موضوعیت فقط زنان هستند، بلکه این امکان برای همه مردان و زنان وجود دارد که برای تغییر گفتمان غالب فعال شوند. یکی از رفتارهایی که گفتمان غالب انجام می دهد طبیعی سازی رفتارهاست مثل این که طبیعی است زنان کارشان در خانه است و رویکرد رسانههای سنتی بازنگری همین فرضیات طبیعی است اما در رسانههای نوین این امکان وجود دارد که تغییر ایجاد شود و با بازنشر الگوهایی از جنس همان خانم گیلانی که دردهایش را به تصویر میکشد و برنده جایزه بین المللی می شود، در رسانههای نوین امکان بیشتری برای انتشار دارد. نگاهی به فرمول جدی امروز اتحادیه اروپا با درباره مدیریت رسانههای نوین نشان میدهد 4 عامل اصلی برای مدیریت را مفید میدانند؛ آشنایی با این 4 عامل شاید بتواند این فرصت را برای فارغ شدن از ظرفیت گفتمانهای مسلط که جامعه ما نیز با آن رو به رو است، فراهم کند. اگرچه این نوع رسانهها همچنان مسلط هستند. اگر قبول کنیم که پیام رسانه است و پیام را فقط به ابزارهای سخت افزاری رادیو و تلویزیون تعبیر نکنیم به نظر می رسد این الگوی مدیریتی فضای بهتری را برای تعامل و اثر بخشی رسانههای نوین فراهم کنند.
- در رسانههای نوین موفقیت های زنان بیشتر دیده می شود
این مدرس دانشگاه ادامه داد: به رغم همه آسیبهای احتمالی که ممکن است رسانه های عمومی داشته باشند و به رغم همه امتیازها و شرایط رسانه های نوین در مجموع این واقعیت های جامعه هستند که باید از آنها استفاده کرد و آنها را به سوی اهداف مورد نظر هدایت کرد. یکی از آن چهار ویژگی بحث دسترسی است. در رسانههای نوین دسترسی بسیار ساده است و تنها ابزار آن یک اینترنت و تلفن هوشمند یا کامپیوتر است که بتواند شما را به فضای اینترنت وصل کند. عامل دوم میزان استفاده است این که شاید دسترسی داریم اما استفاده نمیکنیم. الان در روزنامه فروشی ها پر روزنامه است اما چقدر از آن استفاده می شود؟ میزان استفاده از خبر صدا و سیما حدود 20 درصد است. اخبار دائما در حال پخش است اما موضوع اینجا میزان استفاده از اخبار است. بحث سوم این است که آیا می توان منابع خودش را تامین کند؟ میزان هزینه رسانههای نوین به نسبت رسانههای سنتی بسیار کمتر است و دسترسی به آنها سادهتر است. موضوع چهارم تولید ارتباط است این که چقدر این رسانهها میتوانند در ارتباط بخشیدن و تولید ارتباط موثر باشند. در رسانههای نوین موضوعی از طرف مخاطب به رسانه منتقل شود و رسانه مجبور به آنالیز و ارایه راهکار در این خصوص می شود. این چهار ویژگی که با عنوان ویژگیهای خاص برای مدیریت رسانه مطرح شده است، امروزه ما را به این جمع بندی می رساند که رسانههای نوین ظاهرا موقعیت بالاتری نسبت به سایرین دارند. دراین 4 ویژگی است که اینها در مدت کوتاهی جای خود را باز کرده اند. آیا میتوان از این رسانههای نوین عبور کرد؟ اما یک ویژگی در این رسانه ها وجود دارد که شاید مورد توجه قرار نگرفته است و آن نگاه جنسیتی است. تعداد کارگزاران و تعداد کسانی که در گروههای اجتماعی فعالیت میکنند، ظاهرا بیشتر آنها را زنان تشکیل میدهند و در آنجا موضوعاتی مطرح می شود که شاید در فضای روزنامه نگاری معمولی کمتر دیده میشود.
نژاد بهرام اظهار کرد: در رسانههای نوین زنان آسیب دیده یا گرفتار شده کمتر میبینید و در عوض بیشتر موفقیت زنان است که مطرح میشود. از تفاوتهای زنان و از شاخصهای زنان در عرصههای مختلف و در حوزههای تخصصی میبینید. آنچه در رسانههای سنتی کمتر دیده میشود. در اینجا زنان کارگزارند و تواناییهایشان را به نمایش میگذارند.
نظر شما