زماني كه كلمات در كنار هم قرار ميگيرند و جملهاي را ميسازند و لحني كه جمله با آن ادا ميشود، بار مثبت يا منفي يك جمله را تثبيت ميكند. بسيار پيش ميآيد كه ما متوجه تأثير كلاممان يا لحن اداي كلماتمان در طرف مقابل نميشويم. اين بيتوجهي زماني كه با كودكان طرف هستيم، بيشتر به چشم ميخورد چرا كه تصورمان در مورد كودك و آنچه فكر و احساس ميكند، روشن نيست. گاه گمان ميكنيم كه گفتن برخي جملات در تربيت فرزندانمان مؤثر است و خيال ميكنيم جملات منفي، جملاتي كه بار سرزنش و تهديدآميز دارند، از لوس شدن كودكانمان جلوگيري كرده و از آنها افرادي سخت و مقاوم ميسازد. حتي پيش ميآيد كه در انتخاب كلمات مناسب در جملات محبتآميز هم دچار اشتباهيم و كودك را دچار اضطراب و استرس ميكنيم. كودكان مثل ما فكر و احساس نميكنند. جملاتي هستند كه به ويرانشدن ساختمان شخصيتشان و سوختن تدريجي برخي احساسات مهم و پايهاي در آنها دامن ميزنند. در اين يادداشت شما را با مجموعه جملاتي كه نبايد به كودكان بگوييم آشنا ميكنيم.
- ديگه دوستت ندارم!
برخي جملات هستند كه از نظر والدين سادهاند و تأثير خاصي ندارند يا تأثير خاموش كردن كودك و سربه راه شدنش را دارند، كودك با شنيدن آنها دست از كاري كه خلاف نظر پدر و مادر است ميكشد اما احساسات ديگري در او برانگيخته ميشود. «مامانت نميشم»؛ اين جملهاي است كه مادران به وفور از آن استفاده ميكنند. اگر بچه به كتكزدن بقيه بچهها دست بزند، اگر اسباببازيهايش را به هم ريخته، اگر حرف بدي را ياد گرفته و تكرار ميكند و خلاصه هر اتفاق ناخوشايند ديگري، با جمله «مامانت نميشم» روبهرو ميشود. كودكان با شنيدن اين جمله دچار اضطراب و حس عدمامنيت ميشوند. «ديگه دوستت ندارم»، «كاش يك مدرسه شبانهروزي پيدا ميشد تو رو 24ساعت نگه داره» و «كاش هيچوقت به دنيا نمياومدي» اين جملات كه تنفري همراه با درخواست جدايي و نبودن و طرد كردن را به كودك القاء ميكند، پيام دوست داشته نشدن را براي او دارد. او با شنيدن اين جملات به اين نتيجه خواهد رسيد كه شما او را تحت شرايطي خاص دوست داريد و دوست داشتن بيقيد و شرطي در كار نيست.
- جملات تهديد كننده
«ميذارم ميرم از دست تو»، «بذار بابات بياد بهش ميگم...» «از خونه مياندازمت بيرون»، «همين حالا تمامش كن وگرنه...» كودكان بارها و بارها اين جملات را در هر شرايطي در ذهن خود مرور ميكنند. اين است كه وقتي ميخواهيد از خانه بيرون برويد به شما ميچسبد و هزار بار ميپرسد: «مامان برميگردي؟» يا در هر وضعيتي ميخواهد بداند كه دوستش داريد. او اضطراب و تهديدي را كه با جملات به جانش انداختهايد گاه با لجبازي جبران ميكند. ذهن كوچك او نميتواند درك كند كه شما حاضر نيستيد حتي براي لحظهاي او را بيرون از خانه تنها بگذاريد و نميداند چطور بايد خود را ثابت كند كه شما بيرونش نيندازيد يا از دستش فرار نكنيد. با تهديد كودك، به او ميآموزيد كه بايد از زور و قدرت و حيلهگري براي گرفتن چيزي كه ميخواهد استفاده كند، حتي زماني كه ديگران تمايلي به اين كار ندارند. با نگران كردن ذهن كودك، خلاقيت را از او ميگيريد.
- جملات مقايسهكننده
جملات مقايسهكننده چه مستقيم ادا شوند مثل «چرا نميتوني مثل پسرخالهات مودب باشي؟» و چه غيرمستقيم به كودك تذكر داده شود مثل اينكه در جمع بارها و بارها معدل 20، پسر همسايه را به رخ كودكتان كشيده باشيد، تأثير بدي در او بهجا ميگذارند. بايد دست از قياس كودك با ديگران برداشت. البته هنوز هم والدين از اين جملات استفاده ميكنند و گمان ميكنند كه كودك به رقابتي سالم با فرد مورد نظر دست خواهد زد. اما چنين نخواهد شد. تنها كينه و بددلي و حسادت را در او برميانگيزيد و باعث ميشويد او هر روز بيشتر احساس بيارزشي كند و گمان كند كه شما براي او ارزش و احترامي قائل نيستيد چون مثل ديگران نيست.
- قول دهندهها
«قول ميدهم...» بارها از والدين ميشنويم كه مشغول قول دادن به كودك هستند. شما به چند درصد قولهايي كه به فرزندتان دادهايد عمل كردهايد؟ آيا شرايط طوري پيش رفته كه هميشه بتوانيد آنچه قول دادهايد را انجام دهيد؟ بهدليل وضعيت پيچيده زندگي و شرايط و اوضاع زندگي بهتر است «قول ميدهم» را حذف كنيد. نه اينكه به كودك وعده يك اتفاق خوب را ندهيد بلكه بهتر است زمان و وقت و كار مشخصي را به او وعده ندهيد كه بعد نتوانيد انجامش بدهيد و در ذهن او تبديل به فردي بدقول شويد و او اعتمادش را نسبت به شما از دست بدهد. در مورد مسائلي قول بدهيد كه بدانيد حتما از پس آن برخواهيد آمد. اگر احيانا قولي داديد و نشد كه انجامش دهيد با سكوت و انكار، قول قبلي خود را نفي نكنيد بلكه صادقانه براي كودك توضيح دهيد كه به چه دليل نتوانستيد به قولتان عمل كنيد و از او معذرت بخواهيد. بدقولي ارتباط عاطفي را كمرنگ ميكند.
- لقبهاي نابجا
«تو باهوشترين بچه دنيا هستي»، «تو قدرتمندترين بچهاي هستي كه ديدم»، «تو از همه بچهها بامزهتري» به كودك چيزي كه نيست را نگوييد و مبالغه نكنيد. او خود را همانگونه كه شما به او ميگوييد ميشناسد. همانطور كه جملات منفي مثل «تو تنبلتريني» را نبايد گفت، چسباندن نابجاي صفات مثبت هم باعث ميشود كه كودك تصوير دقيقي از خود نداشته باشد و خود را آنگونه كه هست نشناسد.
- تشويقكنندههاي مبهم
«آفرين، تو بهتريني»، «كارت خوب بود» تشويق و تعريف مثبت تأثيرات خوبي بر كودك دارند و ابزارهاي مهم والدين محسوب ميشوند، اما اگر جملاتي كه بهكار ميبريد مبهم يا بيرويه باشند، اثر خوبي نخواهند داشت. زماني كه همهجا و براي هر كار كوچك و بياهميتي به كودك آفرين ميگوييد اين كلمه تأثير جادويي خود را از دست خواهد داد. يا زماني كه به كودك بهطور كلي ميگوييد كارت خوب بود او دچار ابهام راجع به كار خوبش ميشود.
- جملات نفيكننده
كودك زمينخورده، سرش به ستون كنار پذيرايي اصابت كرده و از درد بهخودش ميپيچد، مادر كودك را بغل ميزند و ميگويد: «اي ستون بد، چرا خوردي به سر بچه من»، «حالا ميرم ميزنمش»، «گريه نكن، چيزي نشده» ناديده گرفتن وضعيت دردناك موجود چيزي را عوض نميكند، در عوض كودك به اين نتيجه ميرسد كه شما نميتوانيد او را درك كنيد و وقتي تقصير را به گردن ستون و ديوار و شيشه مياندازيد به اين نتيجه ميرسد كه همه مقصرند به جز او! ياد ميگيرد كه با نفي كردن علل واقعي، دردهايش را التيام ببخشد.
- جملات رشوه دهنده
«اگر فلان كار را بكني، فلان چيز را به تو ميدهم»، «اگر من را در تميز كردن خانه كمك كني، به تو يك شكلات خوشمزه خواهم داد»، «اگر توي مهماني آرام و مودب باشي يك اسباببازي هيجانانگيز برايت ميخرم» كودك را به رشوه عادت ندهيد، بگذاريد به جاي اينكه به او وعده رشوه بدهيد از كار خوب او خالصانه تشكر كنيد تا كودك متوجه خوب بودن كارش بشود.
- جملات برچسب زننده
«تنبل»، «احمق»، «تو بدخطترين بچهاي هستي كه ميشناسم»، «جيغ جيغو»، «اتاقت خيلي شلوغ است، تا به حال بچهاي به اين بينظمي نديدهام» اين جملات كه صفت منفي خاصي را به كودك ميدهند، باعث ميشوند كودك خود را بچهاي ترسو، احمق، تنبل، بينظم و... فرض كند و اعتماد به نفسش از بين ميرود و زماني نميگذرد كه او واقعا به صفتهاي منفياي كه شما به او دادهايد شبيه ميشود.
- جملات منفيباف
«تو لياقت نداري»، «با اين وضع درس خواندن به هيچ جا نميرسي»، «جات توي زندانه» و... شك نكنيد كه كودك شما در بزرگسالي به سمت آن چيزي خواهد رفت كه شما از كودكي به او يادآور شدهايد. يك پژوهشگر با تعدادي زنداني گفتوگو و مصاحبه كرد. از آنها پرسيد كه به چند نفر از آنها هنگام بچگي گفته شده كه زنداني خواهد شد؟ با كمال تعجب دريافت كه تقريبا پاسخ همه آنها به اين سؤال مثبت بود. والدين بايد آينده خوبي را براي بچهها ترسيم و پيشبيني كنند.
- جملات مقصركننده
«تو دليل دعواي مايي»، «بهخاطر تو شد كه...»، «اگه نبودي اينطوري نميشد» جملاتي كه تقصير هر اتفاق دردناكي را به گردن كودك مياندازند، حس گناهكار بودن را به او القا ميكنند. اين احساس گناه علاوه بر از بين بردن اعتمادبهنفس در آنها باعث ميشود كه كودك به فرافكني روي بياورد و ياد بگيرد مسئوليت كارهاي خود را بهعهده نگيرد و در عوض بهدنبال اين باشد كه دنبال علتي باشد كه خود مقصر آن است.
نظر شما