شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۱
۰ نفر

همشهری آنلاین: به نیمه رسیدن دولت روحانی، ارتباط با آمریکا و... از جمله موضوعات مورد توجه برخی از روزنامه‌های شنبه-۱۴ شهریور- در ستون سرمقاله‌هایشان هستند.

احمد غلامی . سردبير روزنامه شرق در ستون سرمقاله اين روزنامه با تيتر«دولت همه و هیچ» نوشت:روزنامه شرق؛۱۴ شهریور

دولت روحانی به سومین سال فعالیتش پا می‌گذارد و این در شرایطی است که کمتر دولتی شهروندانش را این‌قدر در خوف‌ و ‌رجای برنامه‌های بعدی‌اش می‌گذارد. روحانی و کابینه‌اش نیمی از مسیر یک دوره ریاست‌جمهوری را پیموده‌اند. ظرف این مدت، در سیاست خارجی تحولات چشمگیری پدید آمده است. شکل مباحث سیاسی در ایران کم‌و‌بیش تغییر کرده است و شاید جنبه منحصر‌به‌فرد دولت روحانی این باشد که بیش از همه دولت‌های قبلی با گفتمان‌هایی تاریخی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

روحانی با سه گفتمان دولت-محور پس از دهه اول انقلاب (سازندگی، اصلاحات و مهرورزی)، در اتصال و انفصال دائم است. در واقع، وقتی دولتی، گفتمان خود را «اعتدال» می‌نامد، خود‌به‌خود نوعی قیاس و وزن‌کشی بین نیروهای سیاسی را مبنا قرار می‌دهد. چنین دولتی باید تاریخ افراط و تفریط‌ها را تصحیح کند. بنابراین بدیهی است که هراز‌گاهی دولت اعتدال با میراث‌های به‌جامانده از دوران‌های سازندگی، اصلاحات یا مهرورزی مواجه شود و ناگزیر است مکررا «اعتدال» را به شکل مصداق‌های سیاسی و واقعی نمود بخشد. در نیمه‌راه دولت اعتدال‌-اگر از خطاپذیری مقایسه دو مقطع تاریخی بگذریم- می‌توان ادعا کرد که دولت روحانی در برابر تاریخ دولت‌های قبل از خود همان‌قدر دولتِ «همه» است، که دولت احمدی‌نژاد دولتِ «هیچ» بود. روحانی می‌کوشد به برایندی از همه نیروهای مفید و خلاق درون نظام برسد. در مقابل احمدی‌نژاد، همه دولت‌های قبل از خود را مظهر ناکامی و ناراستی می‌دانست و تاریخ دیگری برای خود رقم می‌زد.

به بیان دیگر، روحانی می‌خواهد عصاره «همه» کارامدی‌های دولت‌های قبل باشد؛ حال آن‌که احمدی‌نژاد تکلیفش با گذشته روشن بود. او پشت سرش «هیچ» نمی‌دید. سیاست این ‌دو دولت در محور زمان نیز تأمل‌برانگیز است. احمدی‌نژاد همه برنامه‌ها و اهدافش را در کوتاه‌مدت به انجام می‌رساند و بر این باور بود که ره صدساله را یک شبه طی کرده است. به یاد بیاوریم وقتی مجری رسانه ملی از نسبت بین سیاست‌های احمدی‌نژاد و سند چشم‌انداز بیست‌ساله می‌پرسید، او به‌راحتی لبخند می‌زد و می‌گفت پیشرفت ما د‌ر حدی بوده است که از اهداف سند عبور کرده‌ایم. احمدی‌نژاد بلند‌مدت را در کوتاه‌مدت تعریف می‌کرد و شاید همین روحیه‌اش بود که محمدرضا باهنر را وا‌داشت دولت احمدی‌نژاد را چنین توصیف کند: «این دولت ولع خدمت دارد.» ظاهرا دولت روحانی از شتاب‌زدگی احمدی‌نژاد  دوری می‌جوید؛ تا‌جایی‌که برخی وعده‌های کوتاه‌مدت او، اینک از قالب دستاوردهای میان‌مدت هم خارج شده‌اند و تدریجا به رؤیاهایی بلندمدت بدل می‌شوند. احمدی‌نژاد مبنای گفتمان تاریخی خود را «تقریبا هیچ» قرار می‌داد و حتی با دو قوه دیگر کشور هم سر ناسازگاری داشت.

استقلال قوه قضائیه را مخدوش می‌کرد و رئیس مجلس را مجبور می‌کرد برخی قوانین مصوبه را خود شخصا به نهادها و سازمان‌های ذی‌ربط ابلاغ کند. روحانی درست برعکس احمدی‌نژاد، می‌خواهد تاریخِ «تقریبا همه» نیروهای سیاسی موجود باشد. این‌ دو دولت با مشکلات متفاوت و جداگانه‌ای سروکار دارند. مسئله احمدی‌نژاد، دشواری «گزینش» بود. او در مواردی حتی وزرایش را نمونه‌ای از ناکارامدی دولت‌های قبل معرفی می‌کرد و در مقام رئیس کابینه از خود سلب مسئولیت می‌کرد. مسئله روحانی نه گزینش، که «ترکیب» نیروهای حاضر در صحنه است. روحانی می‌کوشد به بهترین ترکیب ممکن دست پیدا کند.اما همان‌طور که ترکیب‌ها خواصی متفاوت از عناصر متشکله خود دارا هستند، ترکیب‌های سیاسی روحانی نیز در مواردی کیفیت‌های تازه و متفاوتی را شامل می‌شوند. پس از انقلاب اسلامی و به‌خصوص از دهه دوم انقلاب به بعد، دولت‌ها هرکدام در دیالوگ با تاریخ‌شان هستند.

این تاریخ، صرفا گذشته‌ای سپری‌شده نیست. هریک از دولت‌های قبل، ردی از خود به‌جا گذاشته است و به‌شکل سلیقه و بلوکی سیاسی به حیاتش ادامه می‌دهد. تأکید بر این مطلب از این بابت است که پروژه دولت اعتدال برخلاف دوران اصلاحات نه تکثر و تنوع، که هم‌گرایی حداکثری است. در فاصله چند ماهه منتهی به انتخابات مجلس، اصولگرایان می‌کوشند که در تاریخ انقلاب، بیشتر از «آنی»‌ باشند که احمدی‌نژاد به افکار عمومی القا می‌کرد. در طرف دیگر معادله، دولت روحانی نیز می‌داند که به‌ناگزیر و بنا به اقتضای انتخابات، اندکی کمتر از «همه»‌ای است که در بدو کار رؤیایش را داشته است. چنین اتفاقاتی از پیامدهای سیاست‌ورزی در دورانی است که اعتدال را به‌جلوه‌ نوعی محافظه‌کاری بازتعریف کرده است.

  • طرف اصلي ما امريكاست

محمدجواد حق‌شناس در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد با اشاره به موضوع ارتباط با آمريكا، آورد:روزنامه اعتماد؛۱۴ شهریور

رهبري انقلاب در ديدار با هيات‌رييسه و نمايندگان مجلس خبرگان مروري بر برنامه جامع هسته‌اي (برجام) و شرايط بعد از اين موافقتنامه بسيار مهم و تاريخي داشتند كه داراي اهميت خاص و تاثيرگذاري در اين موافقتنامه خواهد بود. در ابتداي سخنان ايشان شاهد تقسيم‌‌بندي دو منظومه فكري متعارف هستيم كه هر كدام ويژگي‌هاي اختصاصي خود را دارا هستند. نظام سلطه كه ادبيات ويژه خود را دارد و توصيه ايشان به مخاطبين و ديگر مسوولان اين بود كه نبايد اسير و همرنگ كليشه‌هاي رايج و اختصاصي اين ادبيات شد. مهم‌ترين واژگان كليدي اين ادبيات و تعاريفي كه در برابر آن قرار مي‌گيرد واژگاني چون تروريسم و حقوق بشر قلمداد مي‌شود. در اين ادبيات حملات بي‌وقفه و شش ماهه به مردم يمن يا كشتن مردم بي‌گناه غزه تروريسم شناخته نمي‌شود اما دفاع مشروع نيروهاي مقاومت در لبنان و فلسطين معادل تروريسم ارزيابي مي‌شود. در ادبيات نظام سلطه سركوب مردم بحرين براي استيفاي حقوق بديهي و اساسي‌شان، از جمله حق راي، حقوق بشر شناخته نمي‌شود و ترور دانشمندان هسته‌اي كشورمان را تروريسم نمي‌دانند.

در مقابل اين منظومه فكري، منظومه فكري جمهوري اسلامي قرار دارد كه اركان اين منظومه نفي ظلم، استكبار، استبداد و اهميت دادن به عزت ملي و اسلامي دانسته شده و تاكيد بر استقلال فكري، سياسي و اقتصادي بخشي ديگر از اين منظومه فكري را شكل مي‌دهد. از ديگر اجزاي اين منظومه فكري مي‌توان به سبك زندگي، نوآوري، هم‌افزايي و اتحاد ملي اشاره كرد. ايشان استقلال را بخشي از آزادي برشمرده و كساني كه استقلال را نفي مي‌كنند را مخالف آزادي قلمداد كرده‌اند. در اين نگاه شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي در بردارنده ارتباط منطقي بوده و اين سه مفهوم به نوعي مقوم و مويد يكديگرند و اساسا نمي‌توان جمهوري اسلامي را فرض كرد كه دو ستون اصلي استقلال و آزادي جايگاهي نداشته باشند.

تاكيد ايشان بر اين جمله كه استقلال همه‌جانبه و آزادي فكري و عملي هر دو از پايه‌هاي اساسي منظومه فكري نظام جمهوري اسلامي هستند، يكي از فرازهاي مهم اين سخنراني محسوب مي‌شود. اين نظام فكري زمينه‌ساز خودباوري و حركت بالنده و رو به جلو براي كشور و ميهن‌مان خواهد بود و علي‌القاعده افق مورد نظر نظام اسلامي كه در سند چشم‌انداز نيز مورد تاكيد و توجه قرار گرفته است رسيدن به ايراني توسعه‌يافته و پيشرفته در ابعاد دانش و پژوهش، صنعت و فناوري بوده كه در عين حال برخوردار از معنويت و به دور از سلطه‌گري و سلطه‌پذيري باشد و براي رسيدن به ايران مورد نظر تاكيد بر توانايي‌ها، قابليت‌ها و استعداد جوانان باايمان و نخبگان كشور و استفاده بهينه از ظرفيت‌ها و ثروت‌هاي خداداد به ويژه نيروي انساني پرتوان و آينده نگر در كنار منابع طبيعي سرشار از مواهب و منابعي است كه بي‌توجهي به آن نوعي كفران نعمت به حساب خواهد آمد.

ايشان در فراز دوم سخنان خود با صراحت و شفافيت بيشتري به برنامه جامع هسته‌اي ورود كرده و محورهاي مشخصي را خطاب به مسوولان و مخاطبان ايراني از يك‌سو و طرف‌هاي مذاكره‌كننده از سوي ديگر بيان كردند. در صدر سخنان ايشان به صراحت بيان شده است كه طرف اصلي ما در مذاكرات امريكاست و اين بيان حاكي از آن است كه ضمن مهم شمردن ديگر اعضاي گروه مذاكره‌كننده ١+٥ وزن اصلي و تعيين‌كننده در مذاكرات طرف امريكايي بوده و به نظر مي‌رسد اين بيان پيامي روشن را با خود به همراه دارد و در ذيل اين عنوان محورهايي به روشني مورد تاكيد و توجه قرار مي‌گيرد.

 

١- مسوولان امريكايي خيلي بد حرف مي‌زنند. ايشان در گذشته نيز بارها از نحوه ابراز سخنان و موضع‌گيري‌هاي مقامات امريكايي گلايه خود را بيان كرده و اين چندمين بار است كه اين موضوع را به آنها گوشزد مي‌كنند. علي‌القاعده در ديپلماسي و گفت‌وگو به ويژه زماني كه منافع طرفين و برخي از سياست‌هايي كه تاثيراتي بيش از مرزهاي طرف‌هاي مذاكره‌كننده را دربرمي‌گيرد و همه در تلاشند تا به نحو مناسب به نتيجه برسند توجه به لحن و استفاده از كلمات و جملاتي كه موجبات آزردگي طرف مقابل را در پي داشته باشد يا موجب سوءتعبير شود عملي در چارچوب ديپلماتيك به حساب نمي‌آيد و حتي آثار زيانبار آن در مذاكره و نتايج آن ممكن است كه اثرات تخريبي قابل‌توجهي را در پي داشته باشد يا موجبات سوءاستفاده موفقيت آن مذاكرات را به دنبال داشته باشد.

بجاست كه مسوولان اصلي امريكايي به ويژه رييس‌جمهور، وزير خارجه و ديگر مقامات حاضر در مذاكرات به اين مهم بيش از پيش توجه كنند. از سوي ديگر طرف ايراني به ويژه مقامات مسوول در قوه مجريه و وزارت امور خارجه نيز موظفند تا در قبال اين سخنان موضع‌گيري مشخص كرده تا تكليف اين‌گونه سخنان روشن شود.

٢- تاكيد مقامات امريكايي بر حفظ چارچوب تحريم‌ها پذيرفته نيست. اگر قرار بر حفظ چارچوب تحريم‌ها بود هدف از مذاكرات مخدوش مي‌شد. ايشان به صراحت بيان مي‌كنند كه هدف اصلي از حضور ايران در اين مذاكرات برداشته شدن تحريم‌ها بود و حتي اگر در جايي گروه مذاكره‌كننده ايراني كوتاه آمدند يا امتيازي به طرف مقابل داده شده است براي برداشته شدن سد تحريم‌ها بوده است، معناي ديگر اين سخنان اين است كه اگر تحريم‌ها برداشته نشود معامله‌اي در كار نخواهد بود.

٣- اشاره رهبري به دعواي داخلي امريكايي‌ها مبين اين نكته است كه سياستگذاران امريكايي در خصوص برجام داراي اختلاف نظر اساسي بوده و اختلافات‌شان مبتني بر اختلاف ديدگاه يا اختلاف منافع است، در اين حوزه شك و ترديدي وجود ندارد.

٤- توصيه ايشان به مقامات جمهوري اسلامي و به ويژه مسوولان وزارت امور خارجه اين است كه اعلام نمايند دادن پاسخ به سخنان طرف امريكايي ضروري و در چارچوب ديپلماتيك بايد مورد توجه قرار گيرد زيرا عدم پاسخگويي ممكن است به تاييد نظرات ابرازي آنان منتهي شود.

٥- از منظر ايشان اين جمله بار ديگر مورد تاكيد قرار گرفت كه تحريم‌ها بايد برداشته شود و اين تحريم‌ها با تعليق نبايد جايگزين شود. زيرا تعليق هيچگاه مد نظر جمهوري اسلامي نبوده است.

٦- در صورتي كه تعليق جايگزين رفع تحريم شود در مقابل آن جمهوري اسلامي در يك اقدام مقابله‌جويانه به سمت تعليق تعهدات خويش خواهد پرداخت. اين تعليق شامل توقف غني‌سازي بيش از پنج درصد يا فعاليت سايت فردو يا تاسيسات آب سنگين اراك خواهد بود.

٧- تاكيد مجدد بر اينكه جمهوري اسلامي توانايي‌هاي شناخته شده و ناشناخته خود را توامان دارد و به نفع مذاكره‌كنندگان غربي است كه درگيري‌هاي سياسي و اقتصادي و امنيتي خود را در حوزه‌هاي راهبردي به ويژه سياست‌هاي منطقه‌اي را به گونه‌اي تنظيم كنند كه تقابل بي‌جهت و ناروايي كه در اين سال‌ها با پايگاه مقتدرانه و رفيع جمهوري اسلامي در منطقه به خود گرفته است را اصلاح كنند و بدانند ايران از زماني كه تاريخ ايران به ياد دارد در اين منطقه جايگاهي رفيع، تاثيرگذار و غيرقابل چشمپوشي داشته است و به جاي اينكه نيروي خود را صرف كاهش توان اين قدرت بزرگ تاريخي و تضعيف مردمان اين كشور كنند، بهتر است از ظرفيت تاريخي و قدرتمندي ايران در جهت حل بحران‌هاي منطقه به ويژه مبارزه با تروريسم بهره جويند و با در نظر گرفتن ايران راهي ديگر را جايگزين تقابل و دشمني با ايران و ساكنان بافرهنگش انتخاب كنند.     

  • ایران را به یک تعاونی بزرگ تبدیل کنیم

علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:روزنامه ایران، ۱۴ شهریور

امروزه تعاونی شیوه‌ای اقتصادی، اخلاقی و انسانی برای رشد اقتصادی، تولید اشتغال و توسعه اجتماعی است. ایران امروز، همزمان به هر سه مقوله نیاز دارد چرا که در شرایط کنونی معضل بیکاری، می‌تواندآسیب‌های اجتماعی را گسترش دهد. به اعتقاد کارشناسان شیوه تعاونی، با توجه به اصول و ارزش‌های آن، تأثیر جدی بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی جامعه دارد. اگرچه تعاون در ایران، همواره با بدبینی نگریسته شده و حتی برخی بر این باورند که این ابداعی ایرانی است که در قانون اساسی گنجانده شده و در نظام‌های اقتصادی موفق دنیا جایگاهی ندارد، اما کنکاشی در نظام اقتصادی دنیا نشان از کاربرد و اهمیت تعاونی در جهان و اینکه این شیوه تا چه حد در دنیای توسعه‌یافته جاافتاده است و تعاونی‌ها چه سهم قابل ملاحظه‌ای در اقتصاد دنیا دارند، دارد.

بر اساس مطالعات انجام شده، تعداد کل تعاونی‌های به ثبت رسیده کشور تا پایان سال گذشته، 194609 واحد بوده است که از این تعداد، 100557 تعاونی در حال فعالیت هستند که اگر این آمار را با آمار امریکا و فرانسه مقایسه کنیم، می‌بینیم که حتی تعداد تعاونی‌های فعال ما سه برابر امریکا و پنج برابر تعداد تعاونی‌های فرانسه است. بنابراین: آنچه بدان نیازمندیم، نه افزایش کمی تعداد تعاونی‌ها، بلکه تقویت کیفی و بالا بردن عملکرد آنهاست. مسأله ما افزایش دادن تعداد تعاونی‌ها نیست، بلکه بهبود و ارتقای عملکرد و کارایی آنها است.

برخی معتقدند نوع تصمیم‌گیری، یا قوانین تعاونی‌ها مانعی پیش‌روی فعالیت آن‌هاست. اما می‌بینیم که هر کجا فضای کسب و کار خوب بوده است (از جمله در کشورهای توسعه‌یافته)، تعاونی‌ها هم در کنار سایر بخش‌ها رشد کرده‌اند و حتی درکشور امریکا به حدود 4 درصد اقتصاد بدل شده‌اند و تا حدود 15 درصد سهم اقتصاد کشورها نیز پیش رفته‌اند. بنابراین نیاز به تغییر نگرش در زمینه رویکرد به تعاونی‌ها در ایران کاملاً احساس می‌شود. از سوی دیگر با اجرا کردن قوانین و ارتقای توان سازمانی و فناوری مدیریت تعاونی‌ها، می‌توان انتظار بیشتری از این بخش در ساختار کلی اقتصاد ایران داشت.

به هرحال تعاونی‌ها طبق اصول و ارزش‌هایی که دارند و با توجه به تجربه موفقی که از آنها در دنیا وجود دارد، می‌توانند به صورت «بنگاه‌های خرد و متوسط» که اقتصاد مقاومتی هم بر آنها تأکید می‌کند در خدمت توسعه اشتغال قرار گیرند. همچنین ارتقای درآمد و نقش طبقات کم‌درآمد و متوسط و همچنین ارتقای شاخص‌های اجتماعی، دو محور عمده‌ای هستند که هم در ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی آمده است و هم دو ویژگی مهم اقتصاد تعاونی هستند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب در تبیین اصول حاکم بر تدوین برنامه ششم توسعه، توجه به «علم و تکنولوژی» را مستقیماً بیان می‌کنند و تجربه دنیا هم نشان می‌دهد، می‌توان تعاونی‌های دانش‌بنیان را گسترش داد و این‌ها نقش مهمی در تبدیل تولید علم به تولید قدرت و ثروت ایفا خواهند کرد. از سوی دیگر، اعتدال در اقتصاد می‌تواند به معنی توازن بین نقش مردم و دولت در اقتصاد باشد. از این منظر، اقتصاد تعاونی می‌تواند نقطه تعادلی بین اقتصاد دولتی، بخش خصوصی و اقتصاد مبتنی بر مردم باشد. در واقع تعاونی‌ها نوعی از فعالیت اقتصادی هستند که مشارکت انسانی بیشتری را بسیج کرده و رشد می‌دهند و از مشکلات ما در دیگر بخش‌های اقتصادی که موجب گسترش بیکاری و بی‌عدالتی می‌شود کمتر آسیب می‌بیند.

از همان ابتدای پذیرش مسئولیت در این وزارت، یکی از اندیشه‌هایی که ذهن مرا مشغول کرد چگونگی جایگاه سه حوزه تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود اما با تأملی دقیق، به این مهم رسیدم که برای پیشبرد جامعه، راهی جز این نیست که ما ایرانیان، با تعاون و همدلی در کنار هم قرار گرفته و با تعریف اهداف مشترک، کارهای بزرگ به انجام رسانیم تا در مبارزه با فقر و نابرابری و ایجاد رفاه اجتماعی به جایگاه مناسب و درخور ‌شأن برسیم. در اقتصاد کوچک شده به همراه رکود عمیق و تورم لجام گسیخته و همچنین وجود نداشتن تشکل‌های قوی و نبود باور مناسب حوزه تعاون دچار ضعف شده بود اما من بر این باورم که مسأله تعاون با مشارکت و همدلی نه تنها راهکاری برای جان بخشیدن به تعاون به عنوان یک بخش اقتصادی بلکه داروی نجات بخش مسائل جامعه ایران امروز است. من معتقدم برای پشت سر گذاشتن مشکلات امروز، ما ایرانیان باید بیش از گذشته با تعامل و گرفتن دست‌های یکدیگر، نهضت یاری‌رسانی را احیا کنیم، غمخوار همدیگر باشیم و ایران را به یک تعاونی بزرگ تبدیل کنیم. در پایان هفته تعاون را به تمام تعاون گران عزیز تبریک می‌گویم.

کد خبر 306094

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha