صنعت سینما شاید برای فصل پاییز خود یک «هریپاتر»، «اسپایدرمن»، «شرک» یا حتی جک اسپاروی «دزدان دریایی کارائیب» را نداشته باشد، اما این به مفهوم آن نیست که دست سینما در فصل برگریزان خالی است. هنرمندان سینما برای پاییز امسال – مثل هر سال دیگری- فیلمهایی را تولید کردهاند که هدف آنها هم سرگرم کردن تماشاگران است و هم تلاش دارد تا حرفی برای گفتن داشته باشد. این فیلمها کاراکترهایی آشنا و ملموس دارند و قصههایی جذاب را تعریف میکنند.
تحلیلگران سینمایی میگویند پاییز امسال زمان اتحاد و همکاری دوباره بازیگران و فیلمسازانی مثل راسل کرو و ریدلی اسکات («گنگستر آمریکایی»)، کیت بلانشت و شکار کاپور («الیزابت: عصرطلایی»)، نیکلاس کیج و جان ترتلتاب («گنجینه ملی: کتاب اسرار»)، جانیدپ، هلی بوهم کارتر و تیم برتن («سومین تاد») و بیاستیلر و برادران فارهلی («بچه دلشکسته») است.
در عین حال فصل پاییز، فصل ملاقات با برخی کاراکترهای کلاسیک هم هست. این نوع کاراکترها را میتوان در فیلمی مثل «بوولف» یا «بابانوئل فرد» پیدا کرد. اولی را رابرت زمهکیس کارگردانی کرده و دومی که یک کمدی قطب شمالی است، پل گامینی را در نقش بابانوئل دارد که همراه برادر گلهدار خود ونیسون یکسری ماجراجویی کریسمسی خلق میکند. «من افسانه هستم» ویل اسمیت را هم نباید از یاد برد که به نوعی نگاهی تازه به اثر دلهرهآور و علمی – خیالی کلاسیک «اومگا من» است.
مگر میشود وقتی صحبت از سینمای کلاسیک میکنیم، یکی از مهمترین ژانرهای آن یعنی وسترن را فراموش کنیم؟ پاییز امسال تماشاگران سینما میتوانند با نسخه جدید وسترن «قطار 3 و 10 دقیقه به یوما» دیدار کنند. سنت وسترنسازی در هالیوود این روزها طرفداران زیادی ندارد، اما راسل کرو و کریستینبل با روی باز در این درام اکشن بازی کردهاند.
قصه فیلم درباره گاوچرانی فقیر است که به کلانتر محلی کمک میکند تا رهبر دستگیر شده یک گروه سنتی را سوار قطار یکند که قرار است به زودی وارد ایستگاه شود. به جز این فیلم، «ترور جسیجیمز» هم با بازی برادپیت یکی از افسانههای کهن غرب قدیم را به تصویر میکشد. پیت در فیلم نقش جسی را به عهده دارد. او میگوید شهرتی که دارد به او کمک کرد تا بتواند نقش این شورشی غرب وحشی را به شکلی بهتر بازی کند. پیت کاراکتر خود در فیلم را یک قهرمان مثل رابینهود معرفی میکند که با گذشت زمان، تصویری مغشوش از وی ارائه شده است.
به گفته پیت: «من مضمون شهرت را دوست دارم. همه ما وسوسه مشهور شدن داریم. جسی جیمز خود را در شرایطی قرار داد که رهایی از آن برایش خیلی مشکل بود.» نقش مقابل پیت را در فیلم کیسی افلک بازی میکند.
اما راسل کرو، بازیگرفیلم دیگری هم هست. دومین دیدار پاییزی سینمایی او با تماشاگران در «گنگستر آمریکایی» است که در آن نقش یک افسر پلیس نیویورکی را دارد و باید در منطقه هارلم با گنگستری معروف ( با بازی دنزل واشنگتن) مقابله کند. «بچه دلشکسته» بناستیلر هم درباره مردی است که همسر آینده رویایی خود را ملاقات میکند و این در حالی است که قرار است به درخواست خانوادهاش، با فرد دیگری ازدواج کند. نیکلاس کیج هم بعد از موفقیت نسبی فیلمهای «گوست رایدر» و «بعدی» با قسمت دوم «گنجینه ملی» یکسری ماجراجویی به سبک ایندیانا جونز خلق میکند و به دل تاریخ میرود تا ترور آبراهام لینکلن را مورد بررسی قرار دهد. اما خیلیها منتظر «سولین تاد» هستند تا ببینند تیم برتن با این موزیکال موفق صحنهای چه کرده و جانیدپ در آن چگونه آواز میخواند!
خط اصلی قصه فیلم درباره ماجراهای عجیب و غریب قتلهایی است که در قرن هجدهم رخ میدهد و یک آرایشگر در آنها نقش اساسی دارد. در «شکاف» ریس ویترزپون نقش زن جوانی را دارد که در جستوجوی همسر گمشده اش است.
همسر او یک مصری است که هنگام پرواز به سمت واشنگتن ناپدپد شده است. یوآکین فونیکس و جنیفر کانلی هم در «جاده رزرو شده» نقش زوج جوانی را دارند که باید با غم و اندوه مرگ فرزند کوچک خود کنار بیایند. مارک رافالو رانندهای است که ناخواسته این بچه را زیرگرفته و از صحنه جنایت گریخته است. فاینکس در «ما مالک شب هستیم» هم در کنار مارک والبرگ و رابرت دووال بازی کرده است.
فیلم افسانهای جنایتکارانه است که در نیویورک دهه 80میلادی رخ میدهد. فرانسیس فوردکاپولا، فیلمساز قدیمی هم با «جوانی بدون جوانی» برمیگردد که تیم روث نقش اصلی آن را به عهده دارد. روث در فیلم پروفسوری است که از ویرانیهای جنگ جهانی دوم در اروپا فرار میکند.
در «بوولف» آنجلینا جولی، آنتونی هاپکینز و ری وینستن بازی میکنند. زمهکیس برای این فیلم از تکنیکهای جدید و پیشرفتهای استفاده کرده که نمونهاش را در «قطار قطبی» کار کرده بود. کاراکترهای انیمیشن فیلم او به نبرد با یک هیولای خطرناک و مادرش میروند. استیو کارول هم در کمدی «وان در زندگی واقعی» نقش مرد تنهایی را دارد که دلباخته کاراکتر ژولیت بینوش میشود.
تامیلی جونز، شارلیز ترون و سوزان ساراندن هم بازیگران درام مرموز و جنایتکارانه، «در راه خدا»هستند که قصهاش اختصاص به جنگ عراق دارد. خط اصلی قصه فیلم درباره سربازی است که تازه از جبهه جنگ عراق به خانه برگشته و به قتل میرسد.
در عین حال، ساراندون در نسخه جدید افسانه قدیمی طلسم شده در نقش یک ملکه جادوگر ظاهر میشود که به مخالفت با یک شاهزاده خانم (امی آدامز) برمیخیزد. قصه در نیویورک امروزی اتفاق میافتد. هالبری در «چیزهایی که در آتش از دست دادیم» بیوه جوانی است که داغدار همسر تازه درگذشته خویش است.
بازار فیلمهای فانتزی و انیمیشن هم داغ است. در «آلوین و کدوتنبل» گروهی از شخصیتهای محبوب فیلمهای کارتونی زنده و جاندار میشوند. نیکول کیدمن، دانیل کریک و جیسلی هم در «قطب نمای شمالی» به قهرمان- دختر نوجوان- فیلم کمک میکنند تا در یک دنیای فانتزی، دوست صمیمی گمشدهاش را پیدا کند. اما تامهنکس و جولیا رابرتز راهی افغانستان میشوند تا در فیلم «جنگ چارلی دیلس» به نفع افغانیهایی که با نیروهای ارتش شوروی مقابله میکنند، موضعگیری کنند. جک نیکلس و مورگان فریمن هم در «فرست باکت» نقش بیمارانی را دارند که آخرین سفر خود را در پیش میگیرند.
«الیزابت: عصرطلایی» تماشاگران خود را به انگلستان قرون گذشته میبرد تا یک اثر تاریخی را درباره ملکه الیزابت اول ارائه دهد. شکار کاپور ،کارگردان فیلم میگوید: «خط اصلی قسمت اول فیلم درباره انکار بود. اما در قسمت دوم اوضاع تغییر میکند و میتوان گفت درباره پذیرفته شدن یک آدم در یک جمع نامتجانس است.»
جودی فاستر کم کار که گزیده کار میکند با «شجاع» چهره تازهای از خودش رو میکند. فیلم کاری دلهرهآور درباره زنی اهل منهتن است که از یک حمله جان سالم به در میبرد، ولی نامزدش در جریان این حمله به قتل میرسد.
وی بعد از این اتفاق تصمیم میگیرد نقش مهمتری در جامعهاش به عهده بگیرد. فاستر درباره این نقش میگوید: «اول کار او به شدت ترسیده است. کمکم وی بر ترس خویش غلبه میکند، ولی برای حل مشکل راه غلطی را انتخاب میکند. او هم مثل خیلی از زنهای دیگر برای خودش یک اسلحه میخرد. اما آیا او میتواند مشکلات خود را به واسطه اسلحهای که در جیب دارد حل کند؟»
«قلمرو» با بازی جمیفوکس و جنیفرگارنر تماشاگران خود را به عربستان سعودی میبرد و ماجرای یک بمبگذاری را تعریف میکند. اما «من افسانه هستم» با نگاهی به نوول «اومگا من» ساخته شده است. قصه فیلم پس از شیوع یک بیماری و ویروس خطرناک شروع میشود. این ویروس آدمها را تبدیل به موجوداتی هیولاگونه میکند. ویل اسمیت در فیلم نقش بازماندهای را بازی میکند که شاید آخرین موجود انسانی کره خاکی باشد.
اسمیت میگوید بخش عمده فیلم او در سکوت به سر میبرد و فقط یک سگ همراه او است. او برای این که بتواند نقش خود را در سکوت بازی کند، با تعداد زیادی زندانی گفتوگو کرد. جورج کلونی هم «مایکل کلایتن» را آماده نمایش کرده است ؛ درامی درباره یک شرکت چند ملیتی که درگیر یک پرونده حقوقی مشکوک است.شاید این فیلمها که در طول فصل پاییز اکران عمومی میشوند نتوانند به فروشهای بالا و سرسامآوری دست پیدا کنند، اما فراموش نکنیم که فصل پاییز، فصل فیلمهای اسکاری است و دنیای سینما ، فیلمهایی را روانه اکران عمومی میکند که شانس بیشتری دارند تا مورد توجه منتقدین سینمایی قرار گیرند.
این فیلمها شانس آن را دارند که جوایز اصلی انجمنهای مختلف منتقدین سینمایی را بگیرند و در دو مراسم جوایز اسکار و گلدن گلوب (کره طلایی) بدرخشند.به همین دلیل سازندگان این فیلمها بیشتر از آن که به فکر فروش و جدول هفتگی فروش (در روزهای دوشنبه هر هفته) باشند، نگران نوع نقدهایی هستند که روزنامهها، سایتهای اینترنتی و منتقدین سینمایی دربارهشان مینویسند. یک نقد منفی میتواند شانس برنده شدن فیلمها و هنرمندان این محصولات را کم و یک نقد مثبت و دلگرمکننده میتواند توجه عموم را به سمت آن فیلمها و افراد جلب کند، ضمن این که موفقیت انتقادی و اسکاری هر فیلمی میتواند متضمن فروش بیشتر و تازه این محصولات نیز باشد.
منبع: آسوشیتدپرس/ 28 آگوست2007