همشهری آنلاین- مهدی تهرانی: ۳ سال پس از ساخت و اکران فیلم ماندگار هفت سامورایی در سال ۱۹۵۴و ۶سال پس از نمایش راشومون در ۱۹۵۱، کوروساوا در ۴۶ سالگی سریر خون Theron Of Bloodرا با اقتباس از یکی از معروف‌ترین نمایشنامه‌های شکسپیر روانه اکران کرد.

توشیرو میفونه

سریر خون اقتباسی از مکبث است و برای این‌که داستان رنگ و بویی ژاپنی و بومی بگیرد کوروساوا جمعی از بهترین نویسندگان را دور هم گرد آورد و با سرپرستی خودش، نگارش فیلمنامه سریر خون را به پایان برد.

با این حال اگرچه کوروساوا به اصل داستان و نمایشنامه شکسپیر وفادار مانده است، ولی در سیر شکل‌گیری روایتش مجبور شده فرم و فضا را به طور کلی تغییر دهد و این بهایی بود تا سریر خون یک مکبث ژاپنی تمام عیار به نظر برسد؛ کاری که خالق این فیلم به بهترین شکل موفق به انجامش شد. در مکبث شکسپیر، موضوع اصلی بیدار شدن طمع و نفس بدکاره انسان است و به موازات آن مردن وجدان و شاخ و برگ گرفتن ناجوانمردی.

چنانچه در نمایشنامه اصلی شخصیت ماجرا، لرد مکبثی است که تاکنون به فتوت و جوانمردی شناخته می‌شد کم‌کم بر اثر تلقینات و اثرپذیری از همسر طمعکارش به شخصی پست‌فطرت و ناجوانمرد تبدیل می‌شود. لرد مکبث شاه را به قلعه‌اش دعوت می‌کند. قرار است او بهترین میزبان باشد برای گرامی‌ترین مهمانی که تاکنون داشته است. اما لرد مکبث که دیگر وجدانش را بر اثر حرف‌های زنش از دست داده و آتش طمع و دنیا دوستی‌اش فراگیر شده در اقدامی ناجوانمردانه و تحت رهبری همسرش در منزل خود مهمانش را به قتل می‌رساند. کورو ساوا در سریر خون همین خط سیر داستانی را دنبال کرده است. یک سامورایی اصیل و خوشنام تحت رهبری همسرش و القائات او، به اربابش خیانت می‌کند و اورا از دم تیغ می‌گذراند.

یکی از شخصیت‌های اصلی در سریر خون وجود ساحره‌ای است که در بیمار کردن مغز و روح سامورایی داستان نقش اساسی ایفا می‌کند؛ نقشی که به بومی‌تر شدن قصه مکبث کمک شایانی کرده است.

سریر خون تنها فیلمی نیست که برای ساخت آن کوروساوا از یک منبع غیربومی استفاده کرده، اما می‌تواند مهم‌ترین آنها باشد. آنچه او طی آثار قبلی‌اش ارائه کرده و سینمایش را این‌گونه نشان داده در این اثر تقریبا دنبال می‌شود، با این تفاوت که در سریر خون تمرکز روی یک نفر است. چنانچه در عمده آثار کوروساوا همواره نقش اول ماجرا به بهترین نحوی شخصیت‌پردازی می‌شود، اما شخصیت‌های مکمل نیز داستانک‌های خود را دارند و در روایت اصلی داستان قابل مشاهده هستند. دیگر موضوع جالب توجه، صحنه‌های جنگ و گریز در سریر خون است. همین حالا چشمانتان را ببندید و مثلا یکی از فیلم‌های استیون سیگال، ژان کلود ون دام، جکی چان یا جت لی را مرور کنید و سپس یکی از صحنه‌های رزمی فیلم‌های کوروساوا را نیز در نظر بگیرید. به احتمال فراوان کارگردانی کوروساوا اصلا قابل قیاس با این اشخاص نیست، بویژه آن‌که امکانات 50سال پیش با فناوری دیجیتال زمان حاضر قابل مقایسه نیست.

در سکانس‌های پایانی سریر خون، صحنه‌های جنگ و گریز بویژه در نماهای داخلی، آنجا که توشیرو میفونه اتاق به اتاق در حال مبارزه با سربازان شاه است بخوبی موید این تفاوت بزرگ کوروساوای فقید در ساخت آثاری اینچنین است.

Throne of blood / سریر خون

محصول 1957 ژاپن

کارگردان: آکیرا کوروساوا، فیلمنامه: هیدئو اوگونی، شینوبو هاشیموتو، ریوزو کیکاشیما و آکیرا کوروساوا

اقتباس از نمایشنامه مکبث، اثر ویلیام شکسپیر

بازیگران: توشیرو میفونه، ایسوزو یامادا، مینورو چیاکی، آکیرا کوبو، تاکامورو ساساکی و یوئیچی تاچیکاوا

سریرخون

کد خبر 307635

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha