در اين سالها آثاري چون «من نوكر بابا نيستم»، «غول و دوچرخه»، «قطار آن شب» و «سه سوت جادويي» به زبانهاي مختلف انگليسي، آلماني، كرهاي، ايتاليايي و عربي ترجمه شده و شايد بتوان او را يك نويسنده بينالمللي دانست. احمد اكبرپور براي كتاب «قطار آن شب» جايزه كتاب سال را برده و از سوي شوراي كتاب كودك براي آثاري چون «امپراتور كلمات»، «روياي جنوبي» و «دوچرخه» جايزه دريافت كرده است. نويسنده شيرازي اين روزها سخت درگير نگارش 2مجموعه طنز با نام «واژههاي نفهم» و رمان طنز «به چالچالك سفر كنيد» است كه تا پايان پاييز وارد بازار كتاب ميشود.
- «شب به خير فرمانده» بعد از يك دهه باز هم رونمايي ميشود. نسخه فعلي چه تغييرهايي نسبت به چاپ قبلي دارد؟
اين كتاب 13سال پيش منتشر و مدتي بعد از سوي يونيسف برگزيده شد. در چاپ جديد بهصورت كلي تصويرگري كتاب تغيير كرده است. قبلا مرتضي زاهدي، شب به خير فرمانده را تصويرگري كرده بود و در نسخه جديد اين وظيفه بر عهده نرگس محمدي بوده است. بهنظر خودم نسخه جديد كتاب با ويراستاري مجدد، كاملتر از نسخه پيشين است.
- اين كتاب هم مانند بيشتر آثارتان در زمينه جنگ است؟
بله. كتاب درباره وقايع بعد از جنگ و پسري است كه علاوه بر از دست دادن پا، مادرش را هم از دست ميدهد. شب به خير فرمانده جزو دوستداشتنيترين آثار من است. هميشه جنگ به شكلهاي مختلف روي انسانها تأثير ميگذارد. تجربه كسي كه در خط مقدم جبهه، جنگ را درك ميكند با كسي كه فرسنگها از جنگ دور است، فرق ميكند و تجربه جنگ در كودك هم شكلي ديگر دارد.
- هميشه گفته ميشود بايد مدتي از جنگ بگذرد تا آثار بيشتري درباره آن نوشته شود اما چرا كتاب درباره جنگ هنوز هم زياد نيست.
نميتوان گفت كتابي درباره اين موضوع نوشته نميشود. گرچه يك نكته وجود دارد و آن اينكه متأسفانه در دورهاي يك نگاه دولتي به جنگ وجود داشت و كساني كه دوست داشتند درباره جنگ داستان بنويسند، بهدليل حمايتهايي كه از نويسندههاي اين حوزه ميشد، فكر ميكردند جنگ براي گروهي خاص است و نميتوانند وارد اين حيطه شوند. يا اگر هم وارد شوند بايد از حاميان اين امر حرفشنوي داشته باشند. تصور اينكه فقط عدهاي خاص بايد از جنگ بنويسند، بسياري را از اين حوزه دور كرد.
- اين دليل را ميتوان مانع اصلي ورود نويسندگان به حوزه داستاننويسي جنگ دانست؟
ميتواند يكي از دلايل باشد اما دليل اصلي نيست. بهنظرم نويسندگان در يك مقطع دچار خودسانسوري شدند. بايد بگويم نگاه برخي برگزاركنندگان جشنوارههاي ادبي با موضوع دفاعمقدس يا نهادهاي مرتبط با اين حوزه هم سختگيري و دخالت صرف روي اثر نويسنده نيست.
- البته وضعيت توليد و نشر كتابهاي دفاعمقدس به شرايط بازار كتاب برميگردد كه مملو از كتابهاي ترجمه است!
در حال حاضر وضعيت بازار كتاب و روند توليد و نشر خوب نيست و در گذشته هم چنين بوده است. با چاپ زياد كتابهاي ترجمه مشكل ندارم اما نكته اين است كه چرا از كتابهاي خوب منتشرشده حمايت نميشود. بهطور مثال، هر كشور در طول سال ميتواند 10كتاب خوب داشته باشد. اگر از چين، فرانسه، انگليس و كشورهاي صاحب كتاب هر كدام 10كتاب خوب به ايران بيايد و ترجمه شود، بيش از 300 اثر خوب در بازار كتاب خواهيم داشت. در كنار آن بهطور حتم 10كتاب خوب ايراني هم منتشر ميشود؛ ما براي آن 10كتاب چه برنامه حمايتي داريم؟ آيا اين 10كتاب ايراني در برابر تعداد زياد كتابهاي ترجمهاي توان ديده شدن دارد؟
- اين موضوع در كتابهاي كودك و نوجوان بيشتر ديده ميشود.
كتابهاي كودك و نوجوان بدون هيچ برنامهاي چاپ و عرضه ميشوند.
- سختيهاي نوشتن براي نوجوانان
رده سني نوجوان مرحله گذار است؛ مرحلهاي كه نوجوان حساسيتهاي خود را دارد و نويسندگان هم بايد در نگارش داستان يا رمان اين حساسيتها را درك كنند. نوجواني مرزبندي مشخص ندارد؛ گاهي نوجواني را ميبيني كه هنوز دوست دارد كتابهاي دوران كودكي را بخواند و گاهي نوجواني را ميبيني كه كافكا و تولستوي ميخواند. اختلافهاي رفتاري در اين سن آنقدر زياد است كه شايد كمتر نويسندهاي بتواند وارد اين فضا شود.
نظر شما