شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۸
۰ نفر

زن جوان که به جرم قتل شوهرش به قصاص محکوم شده بود، فکرش را نمی‌کرد که خواب مادرشوهرش او را از قصاص نجات بدهد.

ماجراي اين جنايت به 22فروردين‌ماه سال88 برمي‌گردد. آن روز مأموران كلانتري 12ورامين د رجريان مرگ مرد جواني با ضربات چاقو در يكي از خيابان‌هاي اين شهر قرار گرفتند. در ادامه تحقيقات مرد مغازه‌داري كه شاهد اين حادثه بود به مأموران گفت: ساعتي قبل داخل مغازه‌ام نشسته بودم كه صداي مشاجره زن و مردي را شنيدم.

از صحبت‌هايشان متوجه شدم كه دعواي زن و شوهري است براي همين دخالت نكردم اما ناگهان مرد جوان خون‌آلود مقابل ويترين مغازه‌ام افتاد و همزمان زن جوان پا به فرار گذاشت. اظهارات اين مرد شكي براي پليس باقي نگذاشت كه كسي جز همسر قرباني عامل جنايت نيست. قاضي پرونده دستور بازداشت زن جوان را صادر كرد و مأموران به خانه وي رفتند اما او فرار كرده بود. هيچ‌كس حتي خانواده‌اش از مخفيگاه وي خبر نداشت تا اينكه چند روز بعد از جنايت زن 27ساله به پليس آگاهي ورامين رفت و خود را معرفي كرد.

زن جوان در بازجويي‌ها به قتل اعتراف كرد و در توضيح ماجرا گفت: 3سال پيش با حسين (مقتول) آشنا شدم و با هم ازدواج كرديم. اوايل زندگي عاشقانه‌اي داشتيم اما يك اتفاق همه‌‌چيز را به هم ريخت. يك سال و نيم پيش بود كه شوهرم هنگام كار پاي چپش زير جرثقيل ماند و از مچ قطع شد. همين باعث شد كه شوهرم بيكار شود و مشكلاتمان از همانجا شروع شد.

مرتب با هم درگيري داشتيم و شوهرم به‌خاطر اين اتفاق خيلي عصبي شده بود. هر وقت دعوايمان مي‌شد مرا به باد كتك مي‌گرفت و حتي با چاقو تهديدم مي‌كرد. وي گفت: من از او شكايت كردم و 3روز قبل از حادثه با هم به شوراي حل اختلاف رفتيم. از او خواستم طلاقم را بدهد اما او مقابل قاضي كتكم زد و گفت كه حاضر به جدايي نيست.

زن جوان گفت: همسرم شناسنامه‌ام را پنهان كرده بود تا مبادا من به دادگاه بروم و درخواست طلاق بدهم. من هم روز حادثه با او تماس گرفتم تا با هم صحبت كنيم. او گفت در قهوه‌خانه است. با او قرار گذاشتم تا هر طور شده شناسنامه‌ام را بگيرم و او را راضي به طلاق كنم اما او با عصبانيت حرف‌هاي گذشته را تكرار كرد و گفت كه حاضر نيست جدا شود. بعد از آن با چاقو تهديدم كرد. من هم براي اينكه او را بترسانم با چاقوي ضامن داري كه هميشه همراهم بود ضربه‌اي به او زدم. قصدم فقط ترساندنش بود اما ناگهان او خون آلود روي زمين افتاد و من از ترسم فرار كردم.

زن جوان در شعبه74 دادگاه كيفري محاكمه و به قصاص محكوم شد. حكم او در شعبه 15ديوان عالي كشور تأييد شد و زن جوان فاصله چنداني تا چوبه دار نداشت اما خواب مادرشوهرش همه‌‌چيز را تغيير داد. مادر مقتول خوابي ديد كه در آن مقتول از او خواسته بود به خاطر رسيدن محرم از قصاص گذشت كند. به اين ترتيب مادر مقتول راهي شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي تهران شد و گفت كه مي‌خواهد عروسش را ببخشد. با گذشت مادرشوهر از قصاص عروسش، زن جوان از مجازات قصاص رهايي يافت و بدين‌ترتيب به‌زودي از لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه خواهد شد.

کد خبر 310023

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha